پرش به محتوا

آشنایی با فرق تشیع: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص'
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص')
خط ۴۹: خط ۴۹:




نويسنده در مقدمه کتاب درباره اهميت دانش ملل‌ونحل‌شناسى چنين مى‌نويسد: «دانش ملل‌ونحل‌شناسى از علوم آلى است كه وظيفه خود را تبيين صحيح و دقيق آموزه‌هاى اعتقادى فرق و مذاهب گوناگون اسلامى و اديان ديگر قرار داده است. مطالعه و انديشه درباره ملل و نحل، خواننده را به عمق اختلافات و ريشه‌هاى اعتقادات مختلف مذاهب سوق داده، به اسلام‌شناسى كمك شايانى مى‌كند. شايد يكى از مهم‌ترين بخش‌هايى كه پژوهشگر را به اصول كلى اسلام رهنمون ساخته و او را به ساحل اطمينان مى‌رساند، توجه به تاريخ علم كلام و مذاهب اسلامى است».<ref>مقدمه، ص 17</ref>
نويسنده در مقدمه کتاب درباره اهميت دانش ملل‌ونحل‌شناسى چنين مى‌نويسد: «دانش ملل‌ونحل‌شناسى از علوم آلى است كه وظيفه خود را تبيين صحيح و دقيق آموزه‌هاى اعتقادى فرق و مذاهب گوناگون اسلامى و اديان ديگر قرار داده است. مطالعه و انديشه درباره ملل و نحل، خواننده را به عمق اختلافات و ريشه‌هاى اعتقادات مختلف مذاهب سوق داده، به اسلام‌شناسى كمك شايانى مى‌كند. شايد يكى از مهم‌ترين بخش‌هايى كه پژوهشگر را به اصول كلى اسلام رهنمون ساخته و او را به ساحل اطمينان مى‌رساند، توجه به تاريخ علم كلام و مذاهب اسلامى است».<ref>مقدمه، ص17</ref>


وى در ادامه مقدمه، تطورات مباحث كلامى در قرون مختلف و آثار هر قرن را مورد بررسى قرار داده است. در آخر نيز با ذكر تأليفات فارسى دو دهه گذشته، انگيزه نگارش اثر را اين‌گونه مى‌نويسد: «با گسترش وسائل ارتباطى، اطلاع از ديدگاه‌هاى فرق و مذاهب براى عموم طلاب و دانشجويان ضرورت يافته است. در اين کتاب به‌صورت مختصر، فرقى كه در تاريخ به‌عنوان شيعه شناخته شده و يا از شيعه انشعاب يافته‌اند، شناسايى و آراى مختلف آنها را بيان كرده‌ايم».<ref>همان، ص 19</ref>
وى در ادامه مقدمه، تطورات مباحث كلامى در قرون مختلف و آثار هر قرن را مورد بررسى قرار داده است. در آخر نيز با ذكر تأليفات فارسى دو دهه گذشته، انگيزه نگارش اثر را اين‌گونه مى‌نويسد: «با گسترش وسائل ارتباطى، اطلاع از ديدگاه‌هاى فرق و مذاهب براى عموم طلاب و دانشجويان ضرورت يافته است. در اين کتاب به‌صورت مختصر، فرقى كه در تاريخ به‌عنوان شيعه شناخته شده و يا از شيعه انشعاب يافته‌اند، شناسايى و آراى مختلف آنها را بيان كرده‌ايم».<ref>همان، ص19</ref>


در ادامه مقاله به جهت راحتى در مطالعه، درس‌هاى بيست‌گانه کتاب در ده شماره خلاصه مى‌شود:
در ادامه مقاله به جهت راحتى در مطالعه، درس‌هاى بيست‌گانه کتاب در ده شماره خلاصه مى‌شود:


#درس اول کتاب با ذكر پنج معنا براى واژه «شيعه» آغاز شده است. نويسنده با توجه به اين معانى، شيعه را اين‌گونه معنا مى‌كند: «شيعه بر جماعتى اطلاق مى‌شود كه از فرد ديگرى پيروى يا او را همراهى يا با او همكارى كند، يا اسباب نيرومندى او را فراهم سازد يا كيش و آيين او را رواج بخشد».<ref>متن کتاب، ص 21</ref>
#درس اول کتاب با ذكر پنج معنا براى واژه «شيعه» آغاز شده است. نويسنده با توجه به اين معانى، شيعه را اين‌گونه معنا مى‌كند: «شيعه بر جماعتى اطلاق مى‌شود كه از فرد ديگرى پيروى يا او را همراهى يا با او همكارى كند، يا اسباب نيرومندى او را فراهم سازد يا كيش و آيين او را رواج بخشد».<ref>متن کتاب، ص21</ref>
در طول تاريخ از «شيعه» تعاريف گوناگونى شده است كه نويسنده با ذكر ده تعريف از نويسندگان اهل سنت و تشيع چون [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] معتزلى، [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] و [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] تا [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] و كامل مصطفى شيبى و احمد امين تمامى تعاريف را تعريف عام دانسته است. وى سپس به تحليل تعريف [[شيخ مفيد]] به‌عنوان يك تعريف خاص پرداخته و چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه با توجه به قيودى كه [[شيخ مفيد]] لحاظ كرده، شيعه امامى يا اثناعشرى از همه گرايش‌هاى شيعى ديگر متمايز مى‌شود.<ref>همان، ص 24</ref>
در طول تاريخ از «شيعه» تعاريف گوناگونى شده است كه نويسنده با ذكر ده تعريف از نويسندگان اهل سنت و تشيع چون [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] معتزلى، [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] و [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] تا [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] و كامل مصطفى شيبى و احمد امين تمامى تعاريف را تعريف عام دانسته است. وى سپس به تحليل تعريف [[شيخ مفيد]] به‌عنوان يك تعريف خاص پرداخته و چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه با توجه به قيودى كه [[شيخ مفيد]] لحاظ كرده، شيعه امامى يا اثناعشرى از همه گرايش‌هاى شيعى ديگر متمايز مى‌شود.<ref>همان، ص24</ref>
#نويسنده از درس دوم به بررسى تاريخ تشيع پرداخته و پيدايش تشيع را هم‌زمان با اسلام مى‌داند: «در يك نگاه كلى و فرافرقه‌اى، نبايد تاريخى براى پيدايش تشيع، به‌مثابه تفسيرى خاص از اسلام، جدا از تاريخ اسلام قائل شد، بلكه بايد آن را همزاد اسلام دانست».<ref>همان، ص 28</ref>وى با بررسى ده فرضيه در اين خصوص، چنين نتيجه مى‌گيرد كه تمام فرضيه‌هاى ده‌گانه‌اى كه در باب «پيدايش تشيع» مطرح شده است، بى‌اساس و دور از واقعيت است و اگر طرح چنين فرضياتى ناشى از عناد و تعصب نباشد، به ناآگاهى يا اطلاعات اندك از تاريخ اسلام و به‌ويژه حوادث و جزئيات دوران رسالت، دوران خلفا و سده‌هاى نخستين بازمى‌گردد.<ref>همان، ص 28 - 36</ref>
#نويسنده از درس دوم به بررسى تاريخ تشيع پرداخته و پيدايش تشيع را هم‌زمان با اسلام مى‌داند: «در يك نگاه كلى و فرافرقه‌اى، نبايد تاريخى براى پيدايش تشيع، به‌مثابه تفسيرى خاص از اسلام، جدا از تاريخ اسلام قائل شد، بلكه بايد آن را همزاد اسلام دانست».<ref>همان، ص28</ref>وى با بررسى ده فرضيه در اين خصوص، چنين نتيجه مى‌گيرد كه تمام فرضيه‌هاى ده‌گانه‌اى كه در باب «پيدايش تشيع» مطرح شده است، بى‌اساس و دور از واقعيت است و اگر طرح چنين فرضياتى ناشى از عناد و تعصب نباشد، به ناآگاهى يا اطلاعات اندك از تاريخ اسلام و به‌ويژه حوادث و جزئيات دوران رسالت، دوران خلفا و سده‌هاى نخستين بازمى‌گردد.<ref>همان، ص28 - 36</ref>
#«كيسانيه» به‌عنوان اولين فرقه شيعه در درس سوم مورد بررسى قرار گرفته است: «كتب ملل و نحل در تعريف كيسانيه هم‌داستان نبوده و آنان را به فرق متعدد - حدود يازده فرقه - تقسيم كرده‌اند. نقطه مركزى فكر تمامى گروه‌هاى كيسانيّه را مى‌توان امامت محمد بن حنفيه بعد از حسنين(ع) دانست».<ref>همان، ص 37 - 42</ref>
#«كيسانيه» به‌عنوان اولين فرقه شيعه در درس سوم مورد بررسى قرار گرفته است: «كتب ملل و نحل در تعريف كيسانيه هم‌داستان نبوده و آنان را به فرق متعدد - حدود يازده فرقه - تقسيم كرده‌اند. نقطه مركزى فكر تمامى گروه‌هاى كيسانيّه را مى‌توان امامت محمد بن حنفيه بعد از حسنين(ع) دانست».<ref>همان، ص37 - 42</ref>
#درس چهارم تا هفتم کتاب به بررسى عقايد شيعه اثناعشريه اختصاص يافته است. نويسنده در ابتداى درس چهارم در رابطه با جدايى شيعه از اكثريت چنين مى‌نويسد: «به نظر مى‌رسد مبدأ و نقطه تاريخى اين جدايى، زمانى است كه تصميم و تصويب اهل سقيفه اعلان شد. از نظر ياران، دوستان و هواخواهان [[امام على(ع)]]، نظر به نصوص مسلّم و نيز فضائل، مقام و منزلت بى‌همانند او، انتخاب فرد ديگرى در مقام خلافت كاملاً انحراف از حق بود». در ادامه اين درس اوضاع تشيع در عصر [[امام على(ع)]] و عصر اموى و عباسى مورد بررسى قرار گرفته است. در درس پنجم، ائمه اطهار(ع) يك‌به‌يك معرفى شده و در انتها نيز به غيبت امام زمان(عج) اشاره شده است. در درس ششم آنچه شيعه از قرن چهار تا چهارده با آن مواجه بود؛ يعنى از حمله مغول تا عصر صفوى، از صفويه تا انقلاب و در دوره انقلاب اسلامى مورد مطالعه قرار گرفته است. در درس هفتم، عقايد شيعه به‌اختصار در ضمن هفت عنوان اصلى بيان شده كه به ترتيب عبارتند از: توحيد، عدل، نبوت، امامت، معاد، بداء و رجعت.<ref>همان، ص 43 - 83</ref>
#درس چهارم تا هفتم کتاب به بررسى عقايد شيعه اثناعشريه اختصاص يافته است. نويسنده در ابتداى درس چهارم در رابطه با جدايى شيعه از اكثريت چنين مى‌نويسد: «به نظر مى‌رسد مبدأ و نقطه تاريخى اين جدايى، زمانى است كه تصميم و تصويب اهل سقيفه اعلان شد. از نظر ياران، دوستان و هواخواهان [[امام على(ع)]]، نظر به نصوص مسلّم و نيز فضائل، مقام و منزلت بى‌همانند او، انتخاب فرد ديگرى در مقام خلافت كاملاً انحراف از حق بود». در ادامه اين درس اوضاع تشيع در عصر [[امام على(ع)]] و عصر اموى و عباسى مورد بررسى قرار گرفته است. در درس پنجم، ائمه اطهار(ع) يك‌به‌يك معرفى شده و در انتها نيز به غيبت امام زمان(عج) اشاره شده است. در درس ششم آنچه شيعه از قرن چهار تا چهارده با آن مواجه بود؛ يعنى از حمله مغول تا عصر صفوى، از صفويه تا انقلاب و در دوره انقلاب اسلامى مورد مطالعه قرار گرفته است. در درس هفتم، عقايد شيعه به‌اختصار در ضمن هفت عنوان اصلى بيان شده كه به ترتيب عبارتند از: توحيد، عدل، نبوت، امامت، معاد، بداء و رجعت.<ref>همان، ص43 - 83</ref>
#در درس نهم تا دوازدهم، چگونگى شكل‌گيرى فرقه «زيديه» و عقايد و تفكرات آن مورد بحث قرار گرفته است. نويسنده، معتقد است كه ديدگاه زيديه در اصول دين تفاوت چندانى با ديگر عدليه ندارد و همچون ديگر شيعيان به دو اصل توحيد و عدل به‌عنوان اساسى‌ترين اصول اعتقادى مى‌نگرند، اما در نظريه رايج و مشهور زيديه، امامت پس از امام حسين(ع) غير منصوص است و فقط در فرزندانى از فاطمه(س) ادامه مى‌يابد كه عليه ظالمان خروج كنند.<ref>همان، ص 83 - 112</ref>
#در درس نهم تا دوازدهم، چگونگى شكل‌گيرى فرقه «زيديه» و عقايد و تفكرات آن مورد بحث قرار گرفته است. نويسنده، معتقد است كه ديدگاه زيديه در اصول دين تفاوت چندانى با ديگر عدليه ندارد و همچون ديگر شيعيان به دو اصل توحيد و عدل به‌عنوان اساسى‌ترين اصول اعتقادى مى‌نگرند، اما در نظريه رايج و مشهور زيديه، امامت پس از امام حسين(ع) غير منصوص است و فقط در فرزندانى از فاطمه(س) ادامه مى‌يابد كه عليه ظالمان خروج كنند.<ref>همان، ص83 - 112</ref>
#در سه درس سيزدهم تا پانزدهم، بزرگان و دانشمندان فرقه «اسماعيليه» و عقايد اين فرقه بيان شده است.<ref>همان، ص 113 - 132</ref>
#در سه درس سيزدهم تا پانزدهم، بزرگان و دانشمندان فرقه «اسماعيليه» و عقايد اين فرقه بيان شده است.<ref>همان، ص113 - 132</ref>
#بعد از شهادت امام كاظم(ع) در سال 183ق، برخى از اصحاب ايشان، شهادت امام را انكار كرده، قائل به مهدويّت وى گرديدند كه به «واقفيه» مشهور شدند. اين فرقه در درس شانزدهم کتاب بحث شده است.<ref>همان، ص 133 - 137</ref>
#بعد از شهادت امام كاظم(ع) در سال 183ق، برخى از اصحاب ايشان، شهادت امام را انكار كرده، قائل به مهدويّت وى گرديدند كه به «واقفيه» مشهور شدند. اين فرقه در درس شانزدهم کتاب بحث شده است.<ref>همان، ص133 - 137</ref>
#در درس هفدهم تا نوزدهم، به موضوع مهم «غلو»، علل رواج غلو و عقايد غاليان و برخورد ائمه اطهار(ع) با غاليان پرداخته شده است.<ref>همان، ص 139 - 172</ref>
#در درس هفدهم تا نوزدهم، به موضوع مهم «غلو»، علل رواج غلو و عقايد غاليان و برخورد ائمه اطهار(ع) با غاليان پرداخته شده است.<ref>همان، ص139 - 172</ref>
#شيخيّه، فرقه‌اى منشعب از شيعيان اثناعشرى است كه به پيروان و جانشينان شيخ احمد احسايى (1166 - 1241ق) اطلاق مى‌شود. آراء و عقايد اين فرقه و فرقه‌هاى شيخيه در درس آخر کتاب مطرح شده است.<ref>همان، ص 173 - 184</ref>
#شيخيّه، فرقه‌اى منشعب از شيعيان اثناعشرى است كه به پيروان و جانشينان شيخ احمد احسايى (1166 - 1241ق) اطلاق مى‌شود. آراء و عقايد اين فرقه و فرقه‌هاى شيخيه در درس آخر کتاب مطرح شده است.<ref>همان، ص173 - 184</ref>
#در انتهاى کتاب، ابتدا در بخش «ضميمه»، به پنج فرقه انحرافى بابيه، بهائيه، اهل حق، نصيريه و علويان تركيه پرداخته شده است. سپس در پيوستى، اسامى فرقه‌هاى شيعى بر اساس كتب ملل و نحل نوبختى، [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]]، ملطى و ديگران ذكر شده است.<ref>همان، ص 185 - 229</ref>
#در انتهاى کتاب، ابتدا در بخش «ضميمه»، به پنج فرقه انحرافى بابيه، بهائيه، اهل حق، نصيريه و علويان تركيه پرداخته شده است. سپس در پيوستى، اسامى فرقه‌هاى شيعى بر اساس كتب ملل و نحل نوبختى، [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]]، ملطى و ديگران ذكر شده است.<ref>همان، ص185 - 229</ref>


== وضعيت کتاب ==
== وضعيت کتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش