پرش به محتوا

بدايع الحكم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'واجب الوجود' به 'واجب‌الوجود')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۷: خط ۵۷:
درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:


1. بعد از تأسيس حكمت متعاليه به دست [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] در قرن دهم، كمتر مدرس فلسفه‌اى بوده كه توانسته خود را از زير سلطه فكرى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] بيرون كشيده و دست به ابتكار در حكمت دينى بزند. آقا على مدرس (1307-1234ق) از افرادى است كه در ميان شارحان و مدرسان حكمت متعاليه از جايگاه ويژه‌اى برخوردار بوده و در بعضى از مباحث درون‌معرفتى حكمت دينى، موجب تحولاتى گرديده است. كتاب «بدائع الحكم» حاوى نظريات حكمى آقا على مدرس است كه در پاسخ هفت پرسش شاهزاده عمادالدوله ميرزا بديع‌الملك قاجار تحرير شده است. آقا على مدرس در طى جواب‌هاى خود، مسائل عرفانى و حكمى را به استناد آيات و روايات و مطابق با مشرب صدرالدين شيرازى نگاشته است. پرسش‌هاى بديع‌الملك عبارتند از: 1. چگونگى وجود ذات بارى تعالى؛ 2. كثرت موجودات و زمان اشيا را با توجه به حقيقت صرف هستى خداوند چگونه بايد تصور نمود؟؛ 3. تصور ذات بارى كه خارج از ممكنات است، به چه نحو مى‌باشد؟؛ 4. علم حق تعالى به ممكنات اجمالى است يا تفصيلى و به جزئيات هم تعلق مى‌گيرد؟؛ 5. علم الهى باعث اعمال مى‌شود يا نه؟؛ 6. علت غايى بروز ممكنات چيست؟؛ 7. درباره عينيت صفات بارى با ذات چگونه بايد با ماديون بحث كرد؟.<ref>ر.ك: معرفى «بدائع الحكم» در نشريه كتاب ماه ادبيات و فلسفه، ارديبهشت 1377، شماره 6 و 7، ص21</ref>
#بعد از تأسيس حكمت متعاليه به دست [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] در قرن دهم، كمتر مدرس فلسفه‌اى بوده كه توانسته خود را از زير سلطه فكرى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] بيرون كشيده و دست به ابتكار در حكمت دينى بزند. آقا على مدرس (1307-1234ق) از افرادى است كه در ميان شارحان و مدرسان حكمت متعاليه از جايگاه ويژه‌اى برخوردار بوده و در بعضى از مباحث درون‌معرفتى حكمت دينى، موجب تحولاتى گرديده است. كتاب «بدائع الحكم» حاوى نظريات حكمى آقا على مدرس است كه در پاسخ هفت پرسش شاهزاده عمادالدوله ميرزا بديع‌الملك قاجار تحرير شده است. آقا على مدرس در طى جواب‌هاى خود، مسائل عرفانى و حكمى را به استناد آيات و روايات و مطابق با مشرب صدرالدين شيرازى نگاشته است. پرسش‌هاى بديع‌الملك عبارتند از: 1. چگونگى وجود ذات بارى تعالى؛ 2. كثرت موجودات و زمان اشيا را با توجه به حقيقت صرف هستى خداوند چگونه بايد تصور نمود؟؛ 3. تصور ذات بارى كه خارج از ممكنات است، به چه نحو مى‌باشد؟؛ 4. علم حق تعالى به ممكنات اجمالى است يا تفصيلى و به جزئيات هم تعلق مى‌گيرد؟؛ 5. علم الهى باعث اعمال مى‌شود يا نه؟؛ 6. علت غايى بروز ممكنات چيست؟؛ 7. درباره عينيت صفات بارى با ذات چگونه بايد با ماديون بحث كرد؟.<ref>ر.ك: معرفى «بدائع الحكم» در نشريه كتاب ماه ادبيات و فلسفه، ارديبهشت 1377، شماره 6 و 7، ص21</ref>
 
#اين كتاب مشهورترين اثر آقا على مدرس است تا آنجا كه گاه از وى به نام «صاحب بدائع» ياد مى‌شود. نگارش اين كتاب هفت ماه قبل از وفات ايشان به پايان رسيده است. بديع‌الملك ميرزا عمادالدوله (متولد حوالى 1260 و متوفى بعد از 1313ق) از شاهزادگان فاضل قاجار، شاگرد ميرزا على‌اكبر حكمى يزدى در فلسفه اسلامى و داراى اطلاع اجمالى از فلسفه معاصر غرب، سؤالاتى از حكماى عصر خود از جمله ميرزا على‌اكبر حكمى، آقا [[قمشه‌ای، محمدرضا|محمدرضا قمشه‌اى]] و آقا على مدرس طهرانى مطرح مى‌كند.
2. اين كتاب مشهورترين اثر آقا على مدرس است تا آنجا كه گاه از وى به نام «صاحب بدائع» ياد مى‌شود. نگارش اين كتاب هفت ماه قبل از وفات ايشان به پايان رسيده است. بديع‌الملك ميرزا عمادالدوله (متولد حوالى 1260 و متوفى بعد از 1313ق) از شاهزادگان فاضل قاجار، شاگرد ميرزا على‌اكبر حكمى يزدى در فلسفه اسلامى و داراى اطلاع اجمالى از فلسفه معاصر غرب، سؤالاتى از حكماى عصر خود از جمله ميرزا على‌اكبر حكمى، آقا [[قمشه‌ای، محمدرضا|محمدرضا قمشه‌اى]] و آقا على مدرس طهرانى مطرح مى‌كند.
#:«بدائع الحكم» متن پاسخ تفصيلى آقا على به هفت سؤال بديع‌الملك است و نام كتاب از نام پرسشگر به وديعه گرفته شده است. بيش از سه‌چهارم كتاب، پاسخ به سؤالات اول و دوم درباره علم واجب و نسبت وجود واجب به وجود ماسوى اختصاص دارد. پاسخ سؤالات سوم و پنجم بسيار مختصر است و در پاسخ سؤال هفتم رقيقه‌اى از فلسفه تطبيقى همراه با ذكر نام برخى فلاسفه غرب ديده مى‌شود.
 
#:پاسخ هر سؤال به چند بديعه تقسيم شده است. عنوان هر بديعه كه مجموعاً به سى‌ودو مورد مى‌رسند با عناوين فصوص محيى‌الدين قابل مقايسه است؛ مثلاً بديعة جبروتية في كلمة قدسية، بديعة تقدسية في كلمة تنزيهية، بديعة عرفانية في كلمة قرآنية و... در ذيل هر بديعه عناوين فرعى ديگرى از قبيل كشف و اناره، مناقشه انتقاديه، تحقيق عرشى، درايه و هدايه و... به چشم مى‌خورد.
«بدائع الحكم» متن پاسخ تفصيلى آقا على به هفت سؤال بديع‌الملك است و نام كتاب از نام پرسشگر به وديعه گرفته شده است. بيش از سه‌چهارم كتاب، پاسخ به سؤالات اول و دوم درباره علم واجب و نسبت وجود واجب به وجود ماسوى اختصاص دارد. پاسخ سؤالات سوم و پنجم بسيار مختصر است و در پاسخ سؤال هفتم رقيقه‌اى از فلسفه تطبيقى همراه با ذكر نام برخى فلاسفه غرب ديده مى‌شود.
#:بدائع، مشحون از آراء بديع فلسفى است. آقا على تنها به حدود سؤال اكتفا نكرده و به‌مناسبت بسيارى از مطالب لازم فلسفى را متذكر شده است. در چندين مسئله از جمله اصالت وجود، بساطت وجود، علم و حركت جوهرى تقريرهاى تازه و آراى جديدى ارائه نموده است. نثر فارسى و سبك خاص نگارش آقا على در بدائع قابل اعتناست. حكيم مؤسس ضمن نقل آثار بسيارى از حكما، به‌ويژه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] و والد خويش، [[زنوزی، عبدالله بن بیرمقلی باباخان|ملا عبدالله زنوزى]] به تحليل و نقد و نكته‌سنجى آراى آنان پرداخته است. در رساله «خودنوشت سرگذشت»، «[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]]» و «كشف الأستار» از بدائع ياد شده است. به اعتبار اينكه بدائع در زمره آخرين آثار آقا على است، بسيارى از مطالبى كه حكيم مؤسس در ديگر آثار خود به‌ويژه در تعليقات و رسائل اسفارى مطرح كرده، عينا در بدائع به چشم مى‌خورد. وى در بدائع از سه اثر ديگر خود؛ يعنى «سبيل الرشاد في إثبات المعاد»، «رسالة في العلة و المعلول» و «تعليقات اسفار» مطلب نقل كرده است.<ref>مقاله كتاب‌شناسى توصيفى حكيم مؤسس آقا على مدرس طهرانى، نوشته محسن كديور در نشريه آيينه پژوهش، شماره 46، ص81-82</ref>
 
#«بدائع الحكم» در واقع سرآغاز بحث درباره فلسفه تطبيقى در دوران جديد در تاريخ فلسفه اسلامى است و از اهميت تاريخى برخوردار است. كنت دو گوبينو (متوفى 1882/1299)، سفير فرانسه در ايران كه ضمناً فيلسوف نيز بود، با آقا على رفت‌وآمد داشت و گويا او را براى تدريس فلسفه اسلامى به فرانسه دعوت كرد، ولى آقا على نپذيرفت. آقا على به مطالب فلسفى مطرح در غرب نيز توجه داشت. علاقه او به كسب اطلاعات درباره فلسفه در غرب علاوه بر گزارش گوبينو، از طريق ميرزا حسن خان اعتمادالسلطنه (متوفى 1331) كه با او رفت‌وآمد نزديك داشت و بديع‌الملك ميرزا عمادالدوله (متوفى بعد از 1316) كه سؤالات مطروح در «بدائع الحكم» را به او عرضه داشت، نيز قابل پى‌گيرى است. گفت‌وشنود عميق‌ترى در اين زمينه بين او و فيلسوفان غربى دست نداد و اين مبادله نظر بين حكيمى مسلمان و فيلسوفى غربى، يك قرن بعد بين [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] (متوفى1360ش) و هانرى كوربن (متوفى 1358ش1979/) صورت گرفت... [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، آقا على را سرآغاز گفت‌وشنود فلسفى بين شرق و غرب در دوران جديد مى‌دانست. آقا على كه بزرگ‌ترين شارح [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و ادامه‌دهنده حكمت متعاليه در عصر قاجار بود، در مباحث معاد جسمانى، اعتبارات ماهيت، معقولات ثانيه فلسفى، حركت جوهرى و مطالب مهم ديگرِ حكمت متعاليه، نظريات بديعى از خود به‌جا گذارده است. وى به اندازه حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] شهرت نداشت، ولى خلاقيت فلسفى او از سبزوارى بيشتر بود.<ref>ر.ك: مدخل «حوزه فلسفى و عرفانى تهران»، نوشته سيد حسين نصر در دانشنامه جهان اسلام، ج8، ص751</ref>
پاسخ هر سؤال به چند بديعه تقسيم شده است. عنوان هر بديعه كه مجموعاً به سى‌ودو مورد مى‌رسند با عناوين فصوص محيى‌الدين قابل مقايسه است؛ مثلاً بديعة جبروتية في كلمة قدسية، بديعة تقدسية في كلمة تنزيهية، بديعة عرفانية في كلمة قرآنية و... در ذيل هر بديعه عناوين فرعى ديگرى از قبيل كشف و اناره، مناقشه انتقاديه، تحقيق عرشى، درايه و هدايه و... به چشم مى‌خورد.
#نويسنده در پاسخ به پرسش هفتم چنين نوشته است: جمهور متكلمين به عينيت صفات واجب‌الوجود - جل جلاله - با ذات او قائل نيستند، بلكه اشاعره صفات را زايد بر ذات مى‌دانند و... و قوه و ماده كه بعضى از حكماى فرنگ قائلند، همچو مى‌نمايد كه همان هيولى و صورت است كه حكماى مشائين قائلند كه صورت را حال و هيولى را محل مى‌دانند و مى‌گويند كه هريك به ديگرى محتاج بود، به‌طورى‌كه دور لازم نيايد؛ يعنى هيولى به ذات صورت مطلقه محتاج است و آن صورت مقوم او بود و صورت در تشخيص محتاج باشد به هيولى و همه اجسام از اين دو مركبند و ميانه اين دو تلازم بود و از هم منفك نشوند؛ لكن اين مطلب مستلزم نباشد انكار واجب‌الوجود را - جل جلاله - چنان‌كه حكماى مشاء با قول به اين مطلب اثبات واجب‌الوجود به براهين قاطعه كرده‌اند و اما قول فرقه‌اى از حكماى فرنگ كه گفته‌اند يك وجود بيش نبود، اين مطلب به‌تفصيل بيان شد. به مطالب گذشته رجوع فرمايند.
 
#:اما آنكه آنچه در سؤالات نوشته شده محض صورت سؤال بود كلامى متين باشد؛ زيرا كه مقام تدين، غير مقام بحث علمى باشد و... طريق نجات آن است كه انسان پس از اطلاع بر رئوس مسائل اعتقادیه بناى اعتقاد خود را بر اين گذارد كه هريك از آنها كه مطابق اعتقاد ائمه معصومين(ع) بود معتقد باشد و هريك كه مطابق نباشد، منكر؛ به همين قدر ناجى بود، مگر بعضى از اعتقادات كه موقوف‌عليه اصل شرع و دين باشد و همين قدر، مايه كمال نفسانى علمى باشد؛ چنان‌كه در اخبار اهل بيت عصمت(ع)، از علم و علما مدح و تمجيد فرموده‌اند و.<ref>ر.ك: متن كتاب، ص488-491</ref>
بدائع، مشحون از آراء بديع فلسفى است. آقا على تنها به حدود سؤال اكتفا نكرده و به‌مناسبت بسيارى از مطالب لازم فلسفى را متذكر شده است. در چندين مسئله از جمله اصالت وجود، بساطت وجود، علم و حركت جوهرى تقريرهاى تازه و آراى جديدى ارائه نموده است. نثر فارسى و سبك خاص نگارش آقا على در بدائع قابل اعتناست. حكيم مؤسس ضمن نقل آثار بسيارى از حكما، به‌ويژه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] و والد خويش، [[زنوزی، عبدالله بن بیرمقلی باباخان|ملا عبدالله زنوزى]] به تحليل و نقد و نكته‌سنجى آراى آنان پرداخته است. در رساله «خودنوشت سرگذشت»، «[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]]» و «كشف الأستار» از بدائع ياد شده است. به اعتبار اينكه بدائع در زمره آخرين آثار آقا على است، بسيارى از مطالبى كه حكيم مؤسس در ديگر آثار خود به‌ويژه در تعليقات و رسائل اسفارى مطرح كرده، عينا در بدائع به چشم مى‌خورد. وى در بدائع از سه اثر ديگر خود؛ يعنى «سبيل الرشاد في إثبات المعاد»، «رسالة في العلة و المعلول» و «تعليقات اسفار» مطلب نقل كرده است.<ref>مقاله كتاب‌شناسى توصيفى حكيم مؤسس آقا على مدرس طهرانى، نوشته محسن كديور در نشريه آيينه پژوهش، شماره 46، ص81-82</ref>
 
3. «بدائع الحكم» در واقع سرآغاز بحث درباره فلسفه تطبيقى در دوران جديد در تاريخ فلسفه اسلامى است و از اهميت تاريخى برخوردار است. كنت دو گوبينو (متوفى 1882/1299)، سفير فرانسه در ايران كه ضمناً فيلسوف نيز بود، با آقا على رفت‌وآمد داشت و گويا او را براى تدريس فلسفه اسلامى به فرانسه دعوت كرد، ولى آقا على نپذيرفت. آقا على به مطالب فلسفى مطرح در غرب نيز توجه داشت. علاقه او به كسب اطلاعات درباره فلسفه در غرب علاوه بر گزارش گوبينو، از طريق ميرزا حسن خان اعتمادالسلطنه (متوفى 1331) كه با او رفت‌وآمد نزديك داشت و بديع‌الملك ميرزا عمادالدوله (متوفى بعد از 1316) كه سؤالات مطروح در «بدائع الحكم» را به او عرضه داشت، نيز قابل پى‌گيرى است. گفت‌وشنود عميق‌ترى در اين زمينه بين او و فيلسوفان غربى دست نداد و اين مبادله نظر بين حكيمى مسلمان و فيلسوفى غربى، يك قرن بعد بين [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] (متوفى1360ش) و هانرى كوربن (متوفى 1358ش1979/) صورت گرفت... [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، آقا على را سرآغاز گفت‌وشنود فلسفى بين شرق و غرب در دوران جديد مى‌دانست. آقا على كه بزرگ‌ترين شارح [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و ادامه‌دهنده حكمت متعاليه در عصر قاجار بود، در مباحث معاد جسمانى، اعتبارات ماهيت، معقولات ثانيه فلسفى، حركت جوهرى و مطالب مهم ديگرِ حكمت متعاليه، نظريات بديعى از خود به‌جا گذارده است. وى به اندازه حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] شهرت نداشت، ولى خلاقيت فلسفى او از سبزوارى بيشتر بود.<ref>ر.ك: مدخل «حوزه فلسفى و عرفانى تهران»، نوشته سيد حسين نصر در دانشنامه جهان اسلام، ج8، ص751</ref>
 
4. نويسنده در پاسخ به پرسش هفتم چنين نوشته است: جمهور متكلمين به عينيت صفات واجب‌الوجود - جل جلاله - با ذات او قائل نيستند، بلكه اشاعره صفات را زايد بر ذات مى‌دانند و... و قوه و ماده كه بعضى از حكماى فرنگ قائلند، همچو مى‌نمايد كه همان هيولى و صورت است كه حكماى مشائين قائلند كه صورت را حال و هيولى را محل مى‌دانند و مى‌گويند كه هريك به ديگرى محتاج بود، به‌طورى‌كه دور لازم نيايد؛ يعنى هيولى به ذات صورت مطلقه محتاج است و آن صورت مقوم او بود و صورت در تشخيص محتاج باشد به هيولى و همه اجسام از اين دو مركبند و ميانه اين دو تلازم بود و از هم منفك نشوند؛ لكن اين مطلب مستلزم نباشد انكار واجب‌الوجود را - جل جلاله - چنان‌كه حكماى مشاء با قول به اين مطلب اثبات واجب‌الوجود به براهين قاطعه كرده‌اند و اما قول فرقه‌اى از حكماى فرنگ كه گفته‌اند يك وجود بيش نبود، اين مطلب به‌تفصيل بيان شد. به مطالب گذشته رجوع فرمايند.
 
اما آنكه آنچه در سؤالات نوشته شده محض صورت سؤال بود كلامى متين باشد؛ زيرا كه مقام تدين، غير مقام بحث علمى باشد و... طريق نجات آن است كه انسان پس از اطلاع بر رئوس مسائل اعتقادیه بناى اعتقاد خود را بر اين گذارد كه هريك از آنها كه مطابق اعتقاد ائمه معصومين(ع) بود معتقد باشد و هريك كه مطابق نباشد، منكر؛ به همين قدر ناجى بود، مگر بعضى از اعتقادات كه موقوف‌عليه اصل شرع و دين باشد و همين قدر، مايه كمال نفسانى علمى باشد؛ چنان‌كه در اخبار اهل بيت عصمت(ع)، از علم و علما مدح و تمجيد فرموده‌اند و.<ref>ر.ك: متن كتاب، ص488-491</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش