۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
# الغربة الغربية: رسالهای به عربی و بیانی رؤیاگونه از سقوط انسان به عالم ماده و سفر او برای دیدار با پدر نورانی خویش است. سهروردی در این اثر با پیوند زدن اشراق و عرفان و فلسفه گنوسی، موضوع «بازگشت به اصل» را بیان میکند.<ref>عباسی، محمود و دیگران، ص185</ref>فتحالله مجتبایی، پا را از قائل بودن به شباهت فراتر نهاده، میگوید: «داستان الغربة الغربية همان داستان گنوسی سرود مروارید است که بخشی از کتاب اعمال توماس رسول، یکی از انجیلهای غیر رسمی و داستانی ایرانی و متعلق به زمان اشکانیان است که به عالم غرب و مسیحیت و مذاهب گنوسی وارد شده و پس از هزار سال در ایران به شیخ اشراق رسیده است.<ref>همان؛ مرادخانی، زهرا، ص47</ref> | # الغربة الغربية: رسالهای به عربی و بیانی رؤیاگونه از سقوط انسان به عالم ماده و سفر او برای دیدار با پدر نورانی خویش است. سهروردی در این اثر با پیوند زدن اشراق و عرفان و فلسفه گنوسی، موضوع «بازگشت به اصل» را بیان میکند.<ref>عباسی، محمود و دیگران، ص185</ref>فتحالله مجتبایی، پا را از قائل بودن به شباهت فراتر نهاده، میگوید: «داستان الغربة الغربية همان داستان گنوسی سرود مروارید است که بخشی از کتاب اعمال توماس رسول، یکی از انجیلهای غیر رسمی و داستانی ایرانی و متعلق به زمان اشکانیان است که به عالم غرب و مسیحیت و مذاهب گنوسی وارد شده و پس از هزار سال در ایران به شیخ اشراق رسیده است.<ref>همان؛ مرادخانی، زهرا، ص47</ref> | ||
# كلمات ذوقية و نكتات شوقية: رسالهاى است از کلمات و سخنان ذوقى شیخ اشراق که به درخواست برخى از اخوان تجرید به نـگارش درآمـده است. شیخ در این کلمات، با عباراتى کوتاه، لطایف و رموز و اشاراتى را در هر بند مـطرح کرده و دسـتورات و توصیههایى را براى اهل سیروسلوک بیان داشته اسـت. او پیرامـون مـباحثى چون حب وطن، مقامات اهل تجرید و حـالات مـشایخى چون بایزید بسطامى و حلاج و دیگران سخن گفته و پس از آن به بیان چگونگى حل طلسم بـشرى و ارتـقا از هبوط اشباح به شرف ارواح پرداخـته است.<ref>همان؛ متن کتاب، ص118-117</ref> | # كلمات ذوقية و نكتات شوقية: رسالهاى است از کلمات و سخنان ذوقى شیخ اشراق که به درخواست برخى از اخوان تجرید به نـگارش درآمـده است. شیخ در این کلمات، با عباراتى کوتاه، لطایف و رموز و اشاراتى را در هر بند مـطرح کرده و دسـتورات و توصیههایى را براى اهل سیروسلوک بیان داشته اسـت. او پیرامـون مـباحثى چون حب وطن، مقامات اهل تجرید و حـالات مـشایخى چون بایزید بسطامى و حلاج و دیگران سخن گفته و پس از آن به بیان چگونگى حل طلسم بـشرى و ارتـقا از هبوط اشباح به شرف ارواح پرداخـته است.<ref>همان؛ متن کتاب، ص118-117</ref> | ||
سهروردی در ابتدای این مقاله فائده تجرید را سرعتبخشی در بازگشت به موطن اصلی میداند و با استناد به حدیث نبوی «حب الوطن من الإيمان» بر نفس آدمی واجب میداند که وطن حقیقی خود را دریابد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص231</ref> | #:سهروردی در ابتدای این مقاله فائده تجرید را سرعتبخشی در بازگشت به موطن اصلی میداند و با استناد به حدیث نبوی «حب الوطن من الإيمان» بر نفس آدمی واجب میداند که وطن حقیقی خود را دریابد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص231</ref> | ||
# رسالة في حالة الطفولة: در این رساله سهروردى از دیدار خود با شیخى سـخن مـىگوید که اسرار الهى را بر او آشـکار مـىکند و او نیز بهنوبه خود اسرار را نزد افراد نااهل فاش مىکند. شیخ او را به سبب آ نکه در قیمتى را پیش پاى خوکان ریخته تنبیه مىکند. سهروردى همچنین تلمیحى دارد به مشکل بازگفتن اسرار به کسانى که بیرون از حـلقه اهـل معنىاند. سپس سالک از کرده خویش پشیمان مىشود و شیخ را بازمىیابد و او اسرارى از قبیل اصول اخلاقى طریقت و آدابى مانند سماع را به وى مىگوید. هدف این رساله ترسیم طریقت معنوى و سفر سالک از ابتداى طریقت است که سـهروردى آن طریقت را بـه طرزى نمادین همان طفولیت مىداند.<ref>مرادخانی، زهرا، ص51</ref> | # رسالة في حالة الطفولة: در این رساله سهروردى از دیدار خود با شیخى سـخن مـىگوید که اسرار الهى را بر او آشـکار مـىکند و او نیز بهنوبه خود اسرار را نزد افراد نااهل فاش مىکند. شیخ او را به سبب آ نکه در قیمتى را پیش پاى خوکان ریخته تنبیه مىکند. سهروردى همچنین تلمیحى دارد به مشکل بازگفتن اسرار به کسانى که بیرون از حـلقه اهـل معنىاند. سپس سالک از کرده خویش پشیمان مىشود و شیخ را بازمىیابد و او اسرارى از قبیل اصول اخلاقى طریقت و آدابى مانند سماع را به وى مىگوید. هدف این رساله ترسیم طریقت معنوى و سفر سالک از ابتداى طریقت است که سـهروردى آن طریقت را بـه طرزى نمادین همان طفولیت مىداند.<ref>مرادخانی، زهرا، ص51</ref> | ||
ویرایش