۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==منابع==' به '==منابع مقاله==') |
جز (جایگزینی متن - 'ميباشد' به 'میباشد') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
تقريب بين مذاهب و فرق اسلامى و بيان اصول عقايد شيعى به طور منطقى و برهانى و به دور از افراط و تفريط، جهت رفع سوء برداشتها و در نهايت كم كردن فاصله شيعه با ساير فرق در راه رسيدن به وحدت سازنده، انگيزه تأليف اين كتاب است. و رسيدن به فرهنگ نقد و نظر و رقابت علمى صحيح نيز از آرزوهاى مؤلف | تقريب بين مذاهب و فرق اسلامى و بيان اصول عقايد شيعى به طور منطقى و برهانى و به دور از افراط و تفريط، جهت رفع سوء برداشتها و در نهايت كم كردن فاصله شيعه با ساير فرق در راه رسيدن به وحدت سازنده، انگيزه تأليف اين كتاب است. و رسيدن به فرهنگ نقد و نظر و رقابت علمى صحيح نيز از آرزوهاى مؤلف میباشد. | ||
== روش مؤلف == | == روش مؤلف == | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
1- گروهها و جريانهاي سنتي محافظهكار كه اصرار در حفظ شرايط گذشته داشته و بر اين باورند كه حفظ اصول و مباني مذهبی آنان در گرو آن است كه بيمهابا به مذاهب مخالف خود بتازند و با سلاح تكفير و تفسيق بر مخالفان خود يورش برده و همه كس جز خود را مشرك و فاسق و بدعت آور بنامند. طبیعی است با اينان كمترين سخني از وحدت، مصلحت و همگرايي نتوان به ميان آورد... | 1- گروهها و جريانهاي سنتي محافظهكار كه اصرار در حفظ شرايط گذشته داشته و بر اين باورند كه حفظ اصول و مباني مذهبی آنان در گرو آن است كه بيمهابا به مذاهب مخالف خود بتازند و با سلاح تكفير و تفسيق بر مخالفان خود يورش برده و همه كس جز خود را مشرك و فاسق و بدعت آور بنامند. طبیعی است با اينان كمترين سخني از وحدت، مصلحت و همگرايي نتوان به ميان آورد... | ||
2- نورسيدگان و جريانهاي تجديد نظرطلب كه رسالت خود را در ترديد آفريني و تضعيف باورهاي مذهبی جامعه مسلمين يافته و با شبهه افكنيهاي خود شتابزده در پي نفي اصول و مباني مذهبی ميباشند. به پندار آنان تنها راه دستيابي به تفاهم و پايان بخشيدن به منازعات مذهبی، نفي اصول گرايي و صرفنظر كردن يا دست كم بيتفاوت شدن در برابر اصول عقيده | 2- نورسيدگان و جريانهاي تجديد نظرطلب كه رسالت خود را در ترديد آفريني و تضعيف باورهاي مذهبی جامعه مسلمين يافته و با شبهه افكنيهاي خود شتابزده در پي نفي اصول و مباني مذهبی ميباشند. به پندار آنان تنها راه دستيابي به تفاهم و پايان بخشيدن به منازعات مذهبی، نفي اصول گرايي و صرفنظر كردن يا دست كم بيتفاوت شدن در برابر اصول عقيده میباشد... به نظر ميرسد اين گروه در چنان اشتباهي باشند كه آثار تخريبي جبران ناپذير آن كمتر از خشونت ورزيها و تحجرگرايي دسته اول نباشد چه آنكه دستاورد اين گرايش چيزي جز رواج ولنگاري عقيدتي و اباحيگري و بي تفاوتي نمیباشد. | ||
به نظر نگارنده اين دو دسته ياد شده در دولبه ي افراط و تفريط سير كرده و هيچيك ره به صواب نميبرند. بلكه راه صواب در اين است كه با حفظ پايبنديهاي قطعي مذهبی همزمان عرصه براي گسترش گفتگوهاي انتقادي ميان مذاهب در جو تفاهم آميز به انگيزه جستجوي حقايق افزونتر فراهم آيد و صد البته اين رسالت اختصاص به عالمان، مذهب پژوهان و اصحاب نقد و نظر دارد و گرنه تودههاي پيرو مذاهب را بايد از اين امر معاف داشته و تنها نسخهي محبت و مدارا و همزيستي با احساس اخوّت ديني را برايشان تجويز كرد. | به نظر نگارنده اين دو دسته ياد شده در دولبه ي افراط و تفريط سير كرده و هيچيك ره به صواب نميبرند. بلكه راه صواب در اين است كه با حفظ پايبنديهاي قطعي مذهبی همزمان عرصه براي گسترش گفتگوهاي انتقادي ميان مذاهب در جو تفاهم آميز به انگيزه جستجوي حقايق افزونتر فراهم آيد و صد البته اين رسالت اختصاص به عالمان، مذهب پژوهان و اصحاب نقد و نظر دارد و گرنه تودههاي پيرو مذاهب را بايد از اين امر معاف داشته و تنها نسخهي محبت و مدارا و همزيستي با احساس اخوّت ديني را برايشان تجويز كرد. |
ویرایش