۸۵
ویرایش
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که Yqorbani@noornet.net انجام داده بود واگ...) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
ابنالعربی، محمد بن علی | ابنالعربی، محمد بن علی | ||
ابنای لعربی، محییالدین محمد | |||
اعرابی، محییالدین | اعرابی، محییالدین | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==ولادت و خاندان== | ==ولادت و خاندان== | ||
''' | '''ابوبکر محمد بن على بن احمد بن عبداللّه حاتمى'''،از اولاد عبداللّه بن حاتم، برادر«عدى بن حاتم»از صحابهى بزرگوار،در شب هفدهم ماه رمضان المبارک سال 560 هجرى قمرى،شب نخستين سالگرد اعلان«عيد قيامت»به وسيله حسن بن محمد،برابر با بيست و هشتم ژوئيه 1165 ميلادى،در بلدهى«مرسيه»از بلاد اندلس در خانواده جاه و جلال و زهد و تقوى متولد شد. در سال 568 ه.ق به شهر «أشبيليه»منتقل و تا سال 598 ه.ق در آن اقامت گزيد .گويى در سال 597 ه.ق وارد شهر«بجايه»از بلاد مغرب شده و از آنجا به سوى شرق به قصد حج و زيارت خانهى خدا کوچ مىکند،بعد از آن ديگر به سوى اندلس باز نمىگردد. ابن عربى در«رسالة الحجب» از اين دورهى زندگى خويش با عنوان«دوران جهالت»ياد مىکند،آنجا که مىگويد: کنت يوما بمدينه قرطبة و انا ماش الى صلاة الجمعة،و معی جماعة من اخوانی و ذلک فی ايام جهالتي. | ||
بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مىگزيند و پس از آن به حجاز مىرود و در بغداد،موصل و شهرهاى روم نيز مدت | بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مىگزيند و پس از آن به حجاز مىرود و در بغداد،موصل و شهرهاى روم نيز مدت کوتاهى را سپرى مىکند. | ||
== | == کنيه و القاب == | ||
کنيهى معروف شيخ،«ابوبکر»و القاب معروف او ابو عبداللّه،ابن افلاطون،ابن سراقه،ابن العربى در غرب و ابن عربى در شرق مىباشد ولى معروفترين لقب او در بين پيروانش،عنوان بسيار با معنى و با شکوه«الشيخ الاکبر»است.الحکيم الهى،خاتم الاولياء الوارثين،برزخ البرازخ،محی الحق والدين،البحر الزاخرفى المعارف،الکبريت الاحمر،العارف باللّه از ديگر القاب او مىباشد. | |||
== وفات و اولاد == | == وفات و اولاد == | ||
زندگى شيخ فراز و نشيبهاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرتهاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خويش بوده،تا اين | زندگى شيخ فراز و نشيبهاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرتهاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خويش بوده،تا اين که بعد از هشتاد سال رياضت و تأليف،در شب جمعه 28 ربيع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 ميلادى در شهر دمشق،در خانهى قاضى محيى الدين محمّد ملقب به زکىّالدّين در ميان خويشان و پيروانش از دنيا رفت و در دامنهى کوه«قاسيون»در جوار قبر زکىّالدّين به خاک سپرده شد. در حال حاضر اين منطقه در ناحيهى مسجد معروف «شيخ محيىالدين»قرار دارد و به نام خود شيخ شهرت يافته است. | ||
شيخ | شيخ اکبر را دو فرزند پسر با نامهاى«سعدالدّين محمّد» و «عمادالدّين ابو عبداللّه محمّد»بوده و گويى سعدالدّين محمد اهل حديث بوده و شعر به نيکويى مىسروده و ديوان شعر او مشهور است،و هر دو در جوار قبر والدشان آرميدهاند.گويا شيخ اکبر دخترى به نام«زينب»يا«زينت»نيز داشته و به گفتهى خود ابن عربى از ايّام طفولت خود«الهام علوى»را تلقى مىکرده و همسر او نيز،سلوکى عارفانه داشته است. | ||
== ابن عربى،تشيّع يا تسنن == | == ابن عربى،تشيّع يا تسنن == | ||
سخن دربارهى مذهب ابن عربى از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار ابن عربى، مختلف و گاهى در تضاد با هم مىنمايد و اين شايد از عدم تقليد شيخ از | سخن دربارهى مذهب ابن عربى از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار ابن عربى، مختلف و گاهى در تضاد با هم مىنمايد و اين شايد از عدم تقليد شيخ از مکتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحليل عقيدهى وى در موضوع تشيّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نيز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است،پارهاى همانند فرقهى اسماعيليه،آثار و انديشههاى او را مستمسک خوبى بر تثبيت انديشهى خويش پنداشته و او را شيعهى اسماعيلى دانسته و از«حجج»خود به شمار آوردهاند و در نهايت اين ادّعا،شب ولادت او را«عيد قيام»ناميدهاند. | ||
عدهاى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در | عدهاى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در نکوهش او چنين گفتهاند: هو شيعى سوء کذاب بعضى از علماى شيعه همانند شيخ بهايى(ره)،در اربعين به سبب سخنان شيخ اکبر دربارهى حضرت مهدى(عج)و نسب و ظهور آن جناب-که خدا تعجيل فرمايد-از ابن عربى مدح و حمايت کرده و قائل به تشيّع او شدهاند. | ||
قاضى نوراللّه شوشترى در«مجالس المؤمنين»با توجيه عذر ابن عربى از زبان«سيد محمد نوربخش»در اخفاى محبت على عليهالسّلام و اولياى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و | قاضى نوراللّه شوشترى در«مجالس المؤمنين»با توجيه عذر ابن عربى از زبان«سيد محمد نوربخش»در اخفاى محبت على عليهالسّلام و اولياى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مکانى حيات ابن عربى که مملکت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محيىالدين آنها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهل بيت عصمت عليهم السّلام و تشيع وى دانسته است،ابيات شيخ چنين است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''رايت | {{ب|''رايت ولايی آل طه وسيلة''|2=''على رغم اهل البعد يورثنى القربى''}} | ||
{{ب|''فما طلب المبعوث اجرا على الهدى''|2=''بتبليغه الاّ المودّة | {{ب|''فما طلب المبعوث اجرا على الهدى''|2=''بتبليغه الاّ المودّة فی القربى''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
بنا به نوشتهى سيد صالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به ابن عربى علاوه بر شيخ بهايى و قاضى نوراللّه شوشترى از ديگر علماى شيعه همانند ميرزا محمد اخبارى،ابن فهد حلى،ملامحسن فيض | بنا به نوشتهى سيد صالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به ابن عربى علاوه بر شيخ بهايى و قاضى نوراللّه شوشترى از ديگر علماى شيعه همانند ميرزا محمد اخبارى،ابن فهد حلى،ملامحسن فيض کاشانى،مجلسى اول و قاضى سعيد قمى نيز قائل به تشيع ابن عربى بودهاند. | ||
== ابن عربى،اجتهاد و حفظ حديث == | == ابن عربى،اجتهاد و حفظ حديث == | ||
پارهاى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود،به استناد آراى شيخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پارهاى نيز او | پارهاى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود،به استناد آراى شيخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پارهاى نيز او را«مالکى صوفى»انگاشتهاند،حسن محمود دربارهى اجتهاد شيخ از شعرانى اين گونه نقل مىکند:«انه کان مجتهدا» و مؤيد نظر خود را سخن شيخ در باب سيصد و شصت و هفت از فتوحات مىداند آنجا که مىگويد: ليس عندنا-بحمد الله تعالى-تقليدا الاّ للشارع صلى الله عليه و سلم حسن محمود اين سخن شيخ را دليل کافى و محکمى بر ردّ ادعاى کسانى مىداند که مذهب شيخ را«ظاهريه»پنداشتهاند،او مىگويد: اظن هذا کاف للرد على من ترجم بأنه ظاهرى المذهب،و لا حاجة لتأويل هذه الکلمة،لأن قوله:«للشارع»يدل على اجتهاده فی الفقه بنوع خاص. و به دنبال آن اشعارى چند از ديوان شيخ از باب«التبرى من التقليد»را به عنوان مستمسک نظر خويش آورده است. | ||
اسماعيل عجلونى جراحى | اسماعيل عجلونى جراحى صاحب«کشف الخفاء و مزيل الالباس»،به نقل از شيخ حجازى واعظ، محيى الدين بن عربى را از جمله حفّاظ حديث به شمار آورده و در تعليق خود در ذيل حديث«من عرف نفسه عرف ربه»بدان اذعان کرده است.حسن محمود اصطلاح«الحافظ»را در ميان محدثان اين گونه تعريف مىکند: و الحافظ فی مصطلح المحدثين،يطلق على من يحفظ مأة ألف حديث. | ||
== اساتيد ابن عربى == | == اساتيد ابن عربى == | ||
«ابوجعفر عرينى»اولين استاد محيىالدّين مىباشد،عرينى شيخى بود | «ابوجعفر عرينى»اولين استاد محيىالدّين مىباشد،عرينى شيخى بود که نوشتن و خواندن نمىدانست ولى در تکامل معنوى در سطحى عالى بود،البته ابن عربى قبل از او در هنگامهى طفوليّت،«ابن رشد»را ملاقات مىکند و او هم از ديدار ابن عربى بسيار خرسند مىشود. | ||
آن چنان | آن چنان که خود محيىالدّين در رسالةالقدس بر شمرده،او از محضر پنجاه و پنج شيخ از جمله؛يوسف الگومى،صالح عدوى و ديگران بهره برده و در نزد عارفانى بزرگ حضور داشته است.آوردهاند که همسر ابن عربى(مريم محمد بن عبدون)نيز سلوک عرفانى داشته و هم مشرب شوى خويش بوده و گويا تعاملاتى با يکديگر داشتهاند.از آنجا که شمار شيوخ و اساتيد ابن عربى در اين پژوهش موجب اطالهى گفتار شود،تنها به پارهاى از اساتيد ابن عربى در سه رشته اشاره مىکنيم: | ||
1.علم قرائت | 1.علم قرائت | ||
ابوبکر محمد بن خلف بن صافى لخمى/ابو عبداللّه محمد بن شريح رعينى/ ابوالقاسم عبدالرحمن بن غالب شراط. | |||
2.دانش حديث | 2.دانش حديث | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
3.عرفان و تصوف | 3.عرفان و تصوف | ||
عبدالوهاب بن على بن | عبدالوهاب بن على بن سکينه/محمد بکرى. | ||
شايان | شايان ذکر است ابن عربى از محدث و تاريخ نگار مشهور ابن عساکر(صاحب تاريخ دمشق)،و ابن بشکوال،و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامههاى عام و خاص داشته است. | ||
== آثار و تأليفات == | == آثار و تأليفات == | ||
قريب به | قريب به اکثريت آثار قلمى شيخ در موضوع تصوف و علوم غيبيهى عرفان به نگارش درآمده و در هر شهرى که منزل گزيده کتابى نگاشته است،آن گونه که آثار او در هنگام اقامت وى در مصر بر اهل آن شهر صعب جلوه نمود و آوازهى نقد آراى و افکار او در مصر پيچيد و عدهاى سعى در ريختن خون وى کردند،تا اين که«شيخ حسن بجائى»با تأويل سخنان شيخ،جان او را از دست ظاهر بينان مخالف رهايى بخشيد. | ||
آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است | آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است که دربارهى تعداد آثار شيخ در بين محققان انديشهى وى ديده مىشود،به طورى که عبدالوهاب شعرانى تعداد مؤلفات او را 400 و اندى و عبدالرحمن جامى متجاوز از 500 جلد و عثمان يحيى در پژوهش مستوفايش از 848 کتاب و رساله نام برده است. | ||
دکتر جهانگيرى آثار شيخ را بر حسب پژوهش خود 511 دانسته و عناوين آنها را در کتاب خويش يادآور شده است،گويا آثار شيخ بيش از اين مقدارى است که اهل تحقيق بدان رسيدهاند چرا که خود شيخ،تعداد نوشتههاى خود را که توسط شاگردانش ضبط شده بود،حدود 4000 تصنيف بيان مىکند،او در اين باره مىگويد: و کان قد ذکر بعض المحبّين لنا انه قد ضبط لنا نحو اربعة آلاف مصنّف و عدّها بأسمائها. | |||
شايد پارهاى از اين آثار هنوز در چهرهى فراموشى در گوشهاى از | شايد پارهاى از اين آثار هنوز در چهرهى فراموشى در گوشهاى از کتاب خانهها و يا جاهاى ديگر به عزلت نشسته و پارهى ديگرى نيز از گزند حوادث زمان مصون کنمانده و از بين رفته است. | ||
== آثار قرآن پژوهى ابن عربى == | == آثار قرآن پژوهى ابن عربى == | ||
غير از دو | غير از دو کتاب«فتوحات مکيه»و«فصوص الحکم»که به سبک برداشت تأويلى- عرفانى از آيات قرآنى نگارش يافته،ابن عربى داراى آثار قرآنى ديگرى نيز هست که بيانگر اهتمام او به کتاب الهى و تبيين معارف آن از منظر خويش مىباشد،پارهاى از آثار او که به طور خاص و ويژه در زمينهى تفسير يا علوم مرتبط به قرآن نگاشته است عبارتند از: | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} | ||
1.اشارات القرآن | 1.اشارات القرآن فی عالم الانسان. | ||
2.ايجاز البيان | 2.ايجاز البيان فی الترجمة عن القرآن. | ||
3.تفسير«الجمع و التفصيل | 3.تفسير«الجمع و التفصيل فی اسرار معانکالتنزيل». | ||
4.المثلثات الواردة في القرآن العظيم مثل قوله تعالى: (''' لا فارض و لا | 4.المثلثات الواردة في القرآن العظيم مثل قوله تعالى: (''' لا فارض و لا بکر عوان... ''') | ||
5.المسّبعات الواردة في القرآن العظيم مثل قوله تعالى:(''' خلق سبع سموات ''')و قوله تعالى(''' ...و سبعة اذا رجعتم '''). | 5.المسّبعات الواردة في القرآن العظيم مثل قوله تعالى:(''' خلق سبع سموات ''')و قوله تعالى(''' ...و سبعة اذا رجعتم '''). | ||
6.تفسير آية | 6.تفسير آية الکرسى. | ||
7.تفسير قوله تعالى ''' يا بني آدم '''. | 7.تفسير قوله تعالى ''' يا بني آدم '''. | ||
8. | 8.الکلام في قوله تعالى(''' لا تدرکه الابصار '''). | ||
9. | 9.کتاب الکتب،القرآن و الفرقان و اصناف الکتب کالمسطور و المرقوم و الحکيم و المبين و المحصى و المتشابه و غير ذلک. | ||
10.تفسير | 10.تفسير کشف الاسرار و هتک الاستار. | ||
11. | 11.سلوک القلب من الوجود الى الفناء ثم البقاء شرح تأويل سورة يوسف. | ||
12.رد المتشابه الى | 12.رد المتشابه الى المحکم من الآيات القرآنيه و الأحاديث النبويه. | ||
13.رحمة من الرحمان في تفسير و اشارات القرآن.(مجموعهى آراى تفسيرى ابن عربى در فتوحات و فصوص) | 13.رحمة من الرحمان في تفسير و اشارات القرآن.(مجموعهى آراى تفسيرى ابن عربى در فتوحات و فصوص) | ||
14.تفسير منسوب به ابن عربى«تفسير القرآن | 14.تفسير منسوب به ابن عربى«تفسير القرآن الکريم»يا«تفسير القرآن و تأويله باطنيا»در 2 مجلد. | ||
15.رسالة في معرفة ليلة القدر. | 15.رسالة في معرفة ليلة القدر. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
[[کتاب المعرفة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[کتاب المعرفة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[درخت هستی ( ترجمه شجرة | [[درخت هستی ( ترجمه شجرة الکون )]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[رسالتان فی سر الحروف و معانیها]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[رسالتان فی سر الحروف و معانیها]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
[[مجموعة رسائل ابن عربي]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[مجموعة رسائل ابن عربي]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[دیوان ابن عربی ( دیوان | [[دیوان ابن عربی ( دیوان الاکبر )]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[رسایل ابن عربی( ترجمه فارسی)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[رسایل ابن عربی( ترجمه فارسی)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۴: | ||
[[متن و ترجمه فصوص الحکم]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[متن و ترجمه فصوص الحکم]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[انسان | [[انسان کامل ( ترجمه )]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[محاضرة الأبرار و مسامرة الأخیار فی الأدبیات و النوادر و الأخبار]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[محاضرة الأبرار و مسامرة الأخیار فی الأدبیات و النوادر و الأخبار]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده |
ویرایش