۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
درباره محتوا و ويژگىهاى اين كتاب، توجه به نكات زير مفيد است: | درباره محتوا و ويژگىهاى اين كتاب، توجه به نكات زير مفيد است: | ||
#نسبىگرايى اخلاقى؛ يعنى هيچيك از اصول و آموزههاى اخلاقى، حسن و قبح ذاتى و حقيقى ندارند؛ ازاينرو، عواملى مانند زمان، مكان، سليقه، قرارداد، عقل، عرف يا شرع در آنها تأثيرگذار بوده و آنها را دستخوش تغيير خواهد كرد؛ به بيان ديگر، نسبىگرايى نگرشى است كه بنا بر آن، هيچ حقيقت مطلقى وجود ندارد و داورىها و آرمانهاى ما وابسته به عوامل اجتماعى، تاريخى و شخصىاند.<ref>متن كتاب، ص32</ref> | |||
#كتاب، در پى آن است تا برخى از مكاتب فكرى - فلسفى كه باورهاى ارزشى انسان را تا سرحد نسبىگرايى و بىثباتى مىكشانند، مورد بررسى و پژوهش قرار بدهد. همچنين در اين تحقيق، بيان مىشود كه توجه به بعدى از ابعاد وجودى انسان و ناديده انگاشتن ديگر زواياى فردى و اجتماعى او، راه را براى هرگونه نظريهپردازى اخلاقى و بايد و نبايدهاى ارزشى غير جازم فراهم مىآورد.<ref>همان، ص19</ref> | |||
#قبل از شروع فصول كتاب، مباحث مقدماتى بيان شده كه تبيين اهداف و زواياى گوناگون بحث را در بر دارد. در اين بخش، اين مطالب بيان گرديده است: تبيين موضوع؛ ضرورت موضوع؛ پيشينه تحقيق؛ سؤالهاى تحقيق؛ فرضيه تحقيق؛ عنوانبندى تحقيق. | |||
#فصل اول كتاب، كليات است. در اين فصل، به تعريف مفاهيم و واژههاى اخلاقى پرداخته شده است. در پايان اين فصل، نگاهى گذرا به تاريخچه بحث و انواع نسبىگرايى اخلاقى و نقد و داورى آنها افكنده شده است. | |||
#:برخى از تعاريف بيان شده در اين فصل: | |||
#:«اخلاق، جمع خُلق يا خُلُق و به معناى مجموعهاى از سرشت و سجيههاى باطنى است... خُلق در معناى مصطلح، هر نوع صفت مثبت يا منفى پايدار در انسان است كه موجب صدور برخى افعال بدون انديشه و تأمل مىگردد».<ref>همان، ص27-28</ref> | |||
#:«واقعگرايى اخلاقى يا رئاليسم اخلاقى به اين معناست كه اصول و ارزشهاى اخلاقى بهصورت مستقل از آدمى وجود دارند؛ در مقابل، غير واقعگرايى است» .<ref>همان، 30</ref> | |||
#فصل دوم، در مورد علت پيدايش سفسطه بحث مىكند، سپس افكار گرگياس و پروتاگوراس بيان مىگردد و مورد نقد و بررسى قرار مىگيرد. | |||
برخى از تعاريف بيان شده در اين فصل: | #:مؤلف در اين مورد چنين بيان مىكند: | ||
#:«نخستين نسبيتگرايى كه سفسطه را با او و او را با سفسطه مىشناسند، پروتاگوراس است كه پيش از همه سوفسطاييان، حتى گرگياس مورد نظر بوده است».<ref>همان، 51</ref> | |||
«اخلاق، جمع خُلق يا خُلُق و به معناى مجموعهاى از سرشت و سجيههاى باطنى است... خُلق در معناى مصطلح، هر نوع صفت مثبت يا منفى پايدار در انسان است كه موجب صدور برخى افعال بدون انديشه و تأمل مىگردد» | #فصل سوم و چهارم، پيرامون نظريات بزرگان مىباشد و از اولين تجربهگرا؛ يعنى [[ويليام اكام]] شروع مىگردد، نظرات طرفداران او مانند [[فرانسيس بيكن]]، [[جان لاك|جان لاک]] و [[جورج باركلى]] توضيح داده مىشود و به [[ديويد هيوم]] ختم مىگردد. | ||
#:همچنين دو نظريه عقل عملى و نظرى كانت و افراط و تفريط صورتگرفته در آنها ذكر و بررسى مىشود. | |||
«واقعگرايى اخلاقى يا رئاليسم اخلاقى به اين معناست كه اصول و ارزشهاى اخلاقى بهصورت مستقل از آدمى وجود دارند؛ در مقابل، غير واقعگرايى است» | #محور بحث فصل پنجم، هرمنوتيك فلسفى است: | ||
#:«هرمنوتيك فلسفى از جمله مكتبهاى فكرى و فلسفى جهان معاصر است كه فراز و نشيبهاى فراوانى را در طول تاريخ خود ديده است. هرمنوتيك، همواره ارتباط وثيقى با آموزههاى دينى و اخلاقى داشته است و در مجموع از آن بهعنوان ابزارى براى تفسير و تأويل مفاهيم متافيزيكى استفاده مىشده كه اين وجه مشترك هرمنوتيك، از عهد يونان باستان تا عصر روشنگرى و رنسانس بوده است...».<ref>همان، ص155</ref> | |||
#در فصل ششم، جامعهگرايى دوركيم و تأثير آن بر مفاهيم ماوراءالطبيعى، بهويژه باورهاى اخلاقى بررسى مىشود. برخى از مطالبى كه در اين فصل بحث مىشود عبارت است از: | |||
#:جامعه چيست؟؛ محوريت و اصالت جامعه؛ اخلاق جامعه؛ جامعه فراتر از اخلاق و دين؛ جامعه برتر از اخلاق؛ جامعه فراتر از دين؛ جامعه از منظر انديشمندان مسلمان. | |||
مؤلف در اين مورد چنين بيان مىكند: | #مؤلف، در فصل هفتم پيرامون غير واقعگرايى اخلاقى برخى از روشنفكران مسلمان سخن مىگويد. | ||
#:«غير واقعگرايى بهعنوان يكى از شاخصترين و برجستهترين ملاكهاى تمايز نگرشهاى مختلف اخلاقى، همواره معركه آراى نظرات فيلسوفان اخلاق بوده است؛ ازهمينرو، در تقسيم مكتبهاى اخلاقى آنها را به دو گروه واقعگرا و غير واقعگرا تقسيم مىكنند».<ref>همان، ص227</ref> | |||
«نخستين نسبيتگرايى كه سفسطه را با او و او را با سفسطه مىشناسند، پروتاگوراس است كه پيش از همه سوفسطاييان، حتى گرگياس مورد نظر بوده است» | |||
همچنين دو نظريه عقل عملى و نظرى كانت و افراط و تفريط صورتگرفته در آنها ذكر و بررسى مىشود. | |||
«هرمنوتيك فلسفى از جمله مكتبهاى فكرى و فلسفى جهان معاصر است كه فراز و نشيبهاى فراوانى را در طول تاريخ خود ديده است. هرمنوتيك، همواره ارتباط وثيقى با آموزههاى دينى و اخلاقى داشته است و در مجموع از آن بهعنوان ابزارى براى تفسير و تأويل مفاهيم متافيزيكى استفاده مىشده كه اين وجه مشترك هرمنوتيك، از عهد يونان باستان تا عصر روشنگرى و رنسانس بوده است...» | |||
جامعه چيست؟؛ محوريت و اصالت جامعه؛ اخلاق جامعه؛ جامعه فراتر از اخلاق و دين؛ جامعه برتر از اخلاق؛ جامعه فراتر از دين؛ جامعه از منظر انديشمندان مسلمان. | |||
«غير واقعگرايى بهعنوان يكى از شاخصترين و برجستهترين ملاكهاى تمايز نگرشهاى مختلف اخلاقى، همواره معركه آراى نظرات فيلسوفان اخلاق بوده است؛ ازهمينرو، در تقسيم مكتبهاى اخلاقى آنها را به دو گروه واقعگرا و غير واقعگرا تقسيم مىكنند» | |||
مطالب ديگرى كه در بخش پايانى، مورد بررسى قرار مىگيرد، به اين شرح است: | مطالب ديگرى كه در بخش پايانى، مورد بررسى قرار مىگيرد، به اين شرح است: | ||
خط ۱۱۲: | خط ۹۵: | ||
فهرست مطالب و موضوعات، در ابتداى كتاب بيان شده است. فهرست كتب، تحت عنوان «كتابنامه»، در پايان نقل شده است. فهرست آيات قرآن، روايات، اعلام و موضوعات كتاب در انتها بيان گرديده است. توضيحات و منابع، در پاورقى بيان شده است. در پايان، ملخص موضوع كتاب، به عربى در چند سطر آورده شده است. | فهرست مطالب و موضوعات، در ابتداى كتاب بيان شده است. فهرست كتب، تحت عنوان «كتابنامه»، در پايان نقل شده است. فهرست آيات قرآن، روايات، اعلام و موضوعات كتاب در انتها بيان گرديده است. توضيحات و منابع، در پاورقى بيان شده است. در پايان، ملخص موضوع كتاب، به عربى در چند سطر آورده شده است. | ||
==پانویس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == |
ویرایش