۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نام ها' به 'نامها') |
جز (جایگزینی متن - 'ه ها' به 'هها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
فصل اوّل سخن در رابطه با منابعى است كه شيخ محمد غزالى در تفسير خود از آنها سود جسته است. | فصل اوّل سخن در رابطه با منابعى است كه شيخ محمد غزالى در تفسير خود از آنها سود جسته است. | ||
فصل دوم، | فصل دوم، ديدگاههاى شيخ محمد غزالى در خصوص بعضى از مباحث علوم قرآنى و مسائل تفسيرى است. فصل سوم، سخن از روش تفسيرى شيخ غزالى مطرح مى شود. اين روش براى خود داراى قواعدى مى باشد كه خود فرموده: «در اين كار بايد شيوه و روشى را در پيش گيريم كه پيش از من كس ديگرى به آن نپرداخته است، تا بدين وسيله درى از درهاى خير را بگشايم.» (مقدّمه نحو تفسير موضوعى لسور القرآن الكريم) | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدّمه، به تعريف روش و جايگاه كليدى آن در تفسير پرداخته است. هر علمى داراى سه ركن عمده است. موضوع، هدف و روش در اين ميان، روش از جايگاه ويژه اى برخوردار است در اين كه مفسّران از روش هاى گوناگونى در تفسير قرآن بهره جسته اند، ترديدى نيست. نكته اى كه هست اين كه در تقسيم بندى روش هاى تفسيرى گاهى بين روش مفسّر و گرايش هاى مذهبى و | در مقدّمه، به تعريف روش و جايگاه كليدى آن در تفسير پرداخته است. هر علمى داراى سه ركن عمده است. موضوع، هدف و روش در اين ميان، روش از جايگاه ويژه اى برخوردار است در اين كه مفسّران از روش هاى گوناگونى در تفسير قرآن بهره جسته اند، ترديدى نيست. نكته اى كه هست اين كه در تقسيم بندى روش هاى تفسيرى گاهى بين روش مفسّر و گرايش هاى مذهبى و سليقههاى شخصى او خلط شده است. منظور از روش هاى تفسيرى (منهج) پذيرش نوع و نحوه ى استناد به منابع است. و از آنجا كه منابع تفسير در نظر مفسّران متفاوت است مانند اينكه يكى معتقد است كه تنها منبع معتبر در تفسير، روايات پيامبر(ص) است و ديگرى بر اين باور است كه در تفسير بايد به قرآن، روايات پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) تكيه كرد يا اينكه برخى مفسّران از عقل، بيشتر استفاده كرده و به سوى روش تفسير عقلى و اجتهادى رفتهاند. بنابراين روش تفسيرى امرى است فراگير كه مفسّر آن را در همه ى آيات قرآن به كار مى گيرد و اختلاف در آن، باعث اختلاف در كل تفسير مى شود، و آن چيزى، جزء منابع و مستندات تفسير نيست. و تقسيم تفاسير به ماثور، قرآن به قرآن، شهودى، ظاهرى و... در اين چارچوب قرار مى گيرد. و مراد از گرايش تفسيرى (اتجاه)، صبغههاى مختلف تفسير قرآن است كه آن حكايتگر جهت گيرى هاى خاص مفسران مى باشد كه گاهى با عناوينى همچون تفسير كلامى، تفسير اخلاقى و تربيتى معرفى مى شود. | ||
فصل اوّل، را در طى چهار بحث مى آورد: بحث اوّل مصادر شيخ غزالى از كتب تفسير، دوّم منابع او از كتب حديث، سوم منابع و مصادر او از كتب فقه و چهارم منابع او از كتب معارف و عقائد. | فصل اوّل، را در طى چهار بحث مى آورد: بحث اوّل مصادر شيخ غزالى از كتب تفسير، دوّم منابع او از كتب حديث، سوم منابع و مصادر او از كتب فقه و چهارم منابع او از كتب معارف و عقائد. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
از كتب تفسيرى كه شيخ غزالى از آنها سود جسته كتاب المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز ابن عطيّه، كتاب تفسير القرآن العظيم [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، المنار شيخ محمد عبده و رشيدرضا، جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير طبرى) ابوجعفر محمد بن جرير بن يزيد طبرى، التحرير و التنوير محمد طاهربن عاشور، تفسير القرآن الكريم الاجزاء العشرة الاولى شيخ محمود شلتوت و التعريف بالقرآن و عنآ الاخلاق في القرآن محمد عبدالله دراز. | از كتب تفسيرى كه شيخ غزالى از آنها سود جسته كتاب المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز ابن عطيّه، كتاب تفسير القرآن العظيم [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، المنار شيخ محمد عبده و رشيدرضا، جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير طبرى) ابوجعفر محمد بن جرير بن يزيد طبرى، التحرير و التنوير محمد طاهربن عاشور، تفسير القرآن الكريم الاجزاء العشرة الاولى شيخ محمود شلتوت و التعريف بالقرآن و عنآ الاخلاق في القرآن محمد عبدالله دراز. | ||
رمضان حسين، به شرح حال مختصر و روش تفسيرى هفت مفسر فوق، پرداخته، | رمضان حسين، به شرح حال مختصر و روش تفسيرى هفت مفسر فوق، پرداخته، نمونههايى از آنچه آنها در كتب خود آورده و شيخ غزالى، راى آنها را پذيرفته است به ميان آورده است. | ||
بحث دوم نام كتب حديثى كه شيخ غزالى در تفسير از آنها سود جسته عبارتند: [[صحيح بخارى]]، كتاب السنّة طبرانى در اين بحث نيز، شرح حال مختصرى از افراد فوق و تأليفات آنها بيان شده، | بحث دوم نام كتب حديثى كه شيخ غزالى در تفسير از آنها سود جسته عبارتند: [[صحيح بخارى]]، كتاب السنّة طبرانى در اين بحث نيز، شرح حال مختصرى از افراد فوق و تأليفات آنها بيان شده، نمونههايى از آنچه شيخ غزالى در تفسير خود از احاديث آنها در تفسير آيات استفاده نموده است، آمده است. | ||
منابع و مصادر شيخ غزالى در تفسير از كتب فقهى، كتب [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] (384 - 456) مى باشد كه مؤلف به شرح حال و مصنفات عديده ى او در اين بخش پرداخته است. نمونه اى از استفاده شيخ غزالى از كتب [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] را در تفسير آيه «'''و من شرّ النفاثات في العقد'''» ذكر مىكند. | منابع و مصادر شيخ غزالى در تفسير از كتب فقهى، كتب [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] (384 - 456) مى باشد كه مؤلف به شرح حال و مصنفات عديده ى او در اين بخش پرداخته است. نمونه اى از استفاده شيخ غزالى از كتب [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] را در تفسير آيه «'''و من شرّ النفاثات في العقد'''» ذكر مىكند. | ||
از كتب معارفى كه شيخ غزالى در تفسير از آنها سود جسته عبارتند از: كتب معارفى [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]]، از آراء [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] در كتب المقاصد في علم الكلام و شرح تلخيص المفتاح في المعانى و البيان و كتاب اظهار الحقّ رحمة الله هندى مى باشد. كه در اين بحث نيز شرح حال مختصرى از آنها و نمونه اى از آرائى كه در رابطه با ملائكه و تعريف يهود در ذيل آيات 1 و 46 | از كتب معارفى كه شيخ غزالى در تفسير از آنها سود جسته عبارتند از: كتب معارفى [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]]، از آراء [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] در كتب المقاصد في علم الكلام و شرح تلخيص المفتاح في المعانى و البيان و كتاب اظهار الحقّ رحمة الله هندى مى باشد. كه در اين بحث نيز شرح حال مختصرى از آنها و نمونه اى از آرائى كه در رابطه با ملائكه و تعريف يهود در ذيل آيات 1 و 46 سورههاى فاطر و نساء آورده و شيخ غزالى نظريه ى آنها را پذيرفته، مطرح مىكند. | ||
فصل دوّم در دو بحث، اوّل | فصل دوّم در دو بحث، اوّل ديدگاههاى محمد غزالى در مسائل تفسيرى و دوّم ديدگاههاى ايشان در مباحث علوم قرآنى مى باشد. در بحث اول مسائلى همچون نظر شيخ غزالى در رابطه با بسم الله، ابليس، مرگ حضرت عيسى(ع) و عروج او به آسمانها، اهل اعراف، طوفان حضرت نوح(ع)، زنده بودن حضرت خضر(ع) تاكنون، ياجوج و ماجوج، آيه «'''دنا فتدلى'''»، انشقاق قمر، جنّ، شفاعت و مسائل ديگر. | ||
براى نمونه، نظر ايشان در مورد عيسى(ع) اينگونه آمده: «با آنكه بسيارى از مردم ديدند كه عيسى(ع) زنده عروج كرد، ليكن من گرايش دارم كه او نيز مانند ديگران، در گذشته است هر چند كه مرگ طبيعى او مانع نمى شود كه ديگر بار به دنيا بازگردد و در بيان وحدانيت الله به مسلمانان به پيوندد، و در جنگ با دشمنان خدا به ايشان كمك كند، مانند اصحاب كهف است كه چندين قرن آرميدند، و آن گاه به حيات بازگشتند.» | براى نمونه، نظر ايشان در مورد عيسى(ع) اينگونه آمده: «با آنكه بسيارى از مردم ديدند كه عيسى(ع) زنده عروج كرد، ليكن من گرايش دارم كه او نيز مانند ديگران، در گذشته است هر چند كه مرگ طبيعى او مانع نمى شود كه ديگر بار به دنيا بازگردد و در بيان وحدانيت الله به مسلمانان به پيوندد، و در جنگ با دشمنان خدا به ايشان كمك كند، مانند اصحاب كهف است كه چندين قرن آرميدند، و آن گاه به حيات بازگشتند.» | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
در مورد سرّ تكرار يازده مرتبه اى كلمه «قرآن» در سوره اسراء مى فرمايد: «آيا اين موضوع با چگونگى درگيرى موجود ميان ما و يهود ارتباط دارد؟ اين خصوصيت فقط در سوره اسراء نهفته شده تا شايد مسلمانان دريابند، قرآنى كه در گذشته، امت آنها را بنا كرد و آن را به وجود آورد، قادر است تا ديگر بار ايشان را در قالب حاكميّت و رهبرى قرار دهد. قرآن مى تواند علاقه به دنيا و كرامت از مرگ را از وجود آنها برگيرد، و دلهاى شجاع به ايشان هديه كند. دلهايى كه فداى حق شوند و به ديدار خداوند مشتاقند». | در مورد سرّ تكرار يازده مرتبه اى كلمه «قرآن» در سوره اسراء مى فرمايد: «آيا اين موضوع با چگونگى درگيرى موجود ميان ما و يهود ارتباط دارد؟ اين خصوصيت فقط در سوره اسراء نهفته شده تا شايد مسلمانان دريابند، قرآنى كه در گذشته، امت آنها را بنا كرد و آن را به وجود آورد، قادر است تا ديگر بار ايشان را در قالب حاكميّت و رهبرى قرار دهد. قرآن مى تواند علاقه به دنيا و كرامت از مرگ را از وجود آنها برگيرد، و دلهاى شجاع به ايشان هديه كند. دلهايى كه فداى حق شوند و به ديدار خداوند مشتاقند». | ||
بحث دوم كه | بحث دوم كه ديدگاههاى شيخ غزالى در خصوص مسائل علوم قرآنى مى باشد اين مباحث را در بردارد. | ||
ثبوت قرآن كريم، جمع قرآن، اسباب نزول، آخرين نزول قرآن، نظر شيخ در خصوص مكى و مدنى بودن، محكم و متشابه، نسخ، نسخ شرايع، مجاز، اعجاز قرآن، قصص قرآنى، ترجمه قرآن، گرايشهاى تفسير، تفسير مأثور، تفسير به رأى، ضوابط تفسير به رأى، تفسير صوفى، تفسير لغوى، تفسير كلامى، تفسير موضوعى، اسلوب قرآن در مورد | ثبوت قرآن كريم، جمع قرآن، اسباب نزول، آخرين نزول قرآن، نظر شيخ در خصوص مكى و مدنى بودن، محكم و متشابه، نسخ، نسخ شرايع، مجاز، اعجاز قرآن، قصص قرآنى، ترجمه قرآن، گرايشهاى تفسير، تفسير مأثور، تفسير به رأى، ضوابط تفسير به رأى، تفسير صوفى، تفسير لغوى، تفسير كلامى، تفسير موضوعى، اسلوب قرآن در مورد سورههاى مكى و مدنى، ابراهيم(ع) در قرآن و... | ||
در مورد نسخ مى فرمايند: «رويكرد موجود ميان عالمان جديد، درست در نقطه مقابل مفهومى است كه از نسخ ميان مفسران متأخر شايع شده به اينكه نسخ عبارت از ابطال آياتى چند از قرآن كريم است، ايشان با رأى «استاد خضرى» همسو شده و به طور مطلق نسخ را به معناى ابطال رد مى كنند و مى گويند نسخ تنها در شكل تخصيص عام، تقييد مطلق و يا تفصيل مجمل، صورت مى پذيرد و رشيد رضا نيز با صراحت بيشترى همين كار را انجام داده است و او آيات را به دو دسته تشريعى و تكوينى تقسيم مىكند و آيه 106 سوره بقره را از نسخ آيات تكوينى سخن مى گويد و موضوع اين آيه نسخ آيات تشريعى نيست». | در مورد نسخ مى فرمايند: «رويكرد موجود ميان عالمان جديد، درست در نقطه مقابل مفهومى است كه از نسخ ميان مفسران متأخر شايع شده به اينكه نسخ عبارت از ابطال آياتى چند از قرآن كريم است، ايشان با رأى «استاد خضرى» همسو شده و به طور مطلق نسخ را به معناى ابطال رد مى كنند و مى گويند نسخ تنها در شكل تخصيص عام، تقييد مطلق و يا تفصيل مجمل، صورت مى پذيرد و رشيد رضا نيز با صراحت بيشترى همين كار را انجام داده است و او آيات را به دو دسته تشريعى و تكوينى تقسيم مىكند و آيه 106 سوره بقره را از نسخ آيات تكوينى سخن مى گويد و موضوع اين آيه نسخ آيات تشريعى نيست». | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
غزالى در رابطه با اهميت بررسى داستان هاى قرآنى بيان مى دارد. «در حقيقت آنچه كه درگذشته روى داده است تنها مقصود و مطلوب صاحبان آن نيست، بلكه بر ما واجب است كه امروز بدان اهميت دهيم و از آن سود ببريم و اوضاع خود رابا آن بسنجيم و از روى آن داورى كنيم، در غير اين صورت بايد بهاى اين نادانى را از خون و نداشتن استقرار و آرامش خويش بپردازيم.» | غزالى در رابطه با اهميت بررسى داستان هاى قرآنى بيان مى دارد. «در حقيقت آنچه كه درگذشته روى داده است تنها مقصود و مطلوب صاحبان آن نيست، بلكه بر ما واجب است كه امروز بدان اهميت دهيم و از آن سود ببريم و اوضاع خود رابا آن بسنجيم و از روى آن داورى كنيم، در غير اين صورت بايد بهاى اين نادانى را از خون و نداشتن استقرار و آرامش خويش بپردازيم.» | ||
يكى از مسائل مطروحه در علوم قرآنى، مسئله شناخت سور مكى و مدنى است كه براى آنها ملاك و معيارهايى را ذكر نمودند شيخ غزالى از تعاريفى كه براى سور مكى و مدنى نمودند تعريفى جديدى ارائه نمى دهد و از ميان آنها تعريفى را انتخاب نمىكند به نظر ايشان، با تدبر در محتواى آيات و | يكى از مسائل مطروحه در علوم قرآنى، مسئله شناخت سور مكى و مدنى است كه براى آنها ملاك و معيارهايى را ذكر نمودند شيخ غزالى از تعاريفى كه براى سور مكى و مدنى نمودند تعريفى جديدى ارائه نمى دهد و از ميان آنها تعريفى را انتخاب نمىكند به نظر ايشان، با تدبر در محتواى آيات و سورههاى قرآن مى توان بر هر يك از آيات و سورههاى مكى و مدنى ويژگيهاى خاصى را بر شمرد. از ويژگى هاى سور مكى مى توان دعوت به سوى خداوندى است كه آغاز از او و انجام بسوى اوست و همه بايد او را كه خداى يگانه است پرستش كنند. ويژگى ديگر سور مكى، بايد مشركان به وحشت مى افتادند، و ترس در دلشان جاى مى گرفت بنابراين سور مكى آنان را نسبت به سرنوشت بدشان هشدار مى دهد و تابلوهايى را از هلاكت ستمگران بواسطه عذاب خداوند برايشان به نمايش مى گذارد. پس سورمكى، در مقام اثبات توحيد خداوند، راستى و درستى وحى، قيام ساعت، وقوع رستاخيز، حشر و نشر و ثواب و عقاب برهان هاى تفصيلى مى آورند. | ||
در فصل سوم كه به بحث روش تفسيرى غزالى میپردازد. مؤلف ادعا دارد كه با بررسى و استقراء در كتب و مؤلفات او روش او داراى قواعدى است كه نُه اعده براى او بيان مى كنند. | در فصل سوم كه به بحث روش تفسيرى غزالى میپردازد. مؤلف ادعا دارد كه با بررسى و استقراء در كتب و مؤلفات او روش او داراى قواعدى است كه نُه اعده براى او بيان مى كنند. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
ضابطه سوم، التزام و پاى بندى به فهم قرآن از روزنه روش هاى شناخته شده عرب در محاوره و گفتگو مى باشد. براى فهم قرآن ناگزيريم از خلال روش هاى شناخته شده عرب در محاوره، و نيز از دريچه دلالت كلمات، همانطور كه نزد عربها بوده، اقدام كنيم. | ضابطه سوم، التزام و پاى بندى به فهم قرآن از روزنه روش هاى شناخته شده عرب در محاوره و گفتگو مى باشد. براى فهم قرآن ناگزيريم از خلال روش هاى شناخته شده عرب در محاوره، و نيز از دريچه دلالت كلمات، همانطور كه نزد عربها بوده، اقدام كنيم. | ||
ضابطه چهارم، در تفسير قرآن از اسرائيليات بايد پرهيز نمود و اسرائيليات شامل تمام | ضابطه چهارم، در تفسير قرآن از اسرائيليات بايد پرهيز نمود و اسرائيليات شامل تمام افسانههاى كهنى است كه از گذشتگان وارد تفسير، حديث و تاريخ شده است و بايد با دقت، درست را از نادرست آنها باز شناسیم. | ||
شيخ محمد غزالى در مقدمه ى كتاب «گامى به سوى تفسير موضوعى | شيخ محمد غزالى در مقدمه ى كتاب «گامى به سوى تفسير موضوعى سورههاى قرآن كريم» در مورد روش تفسيرى خود مى آورد: «هدف من اين بود كه تفسيرى موضوعى براى هر يك از سورههاى كتاب گرانقدر ارائه كنم. تفسير موضوعى با تفسير وضعى متفاوت است. تفسير وضعى، يك آيه و يا دسته اى از آيات را در نظر مى گيرد و به توضيح و تشريح الفاظ و نحوه تجزيه و تركيب جملات و احكام آن میپردازد. در حالى كه تفسير موضوعى، همه سوره را يكجا مورد بررسى قرار داده، مى كوشد تا تصويرى كلى از آن ترسيم كند. اين تصوير ابتدا و انتهاى سوره را با هم در نظر مى گيرد و با شناخت روابط پنهانى اى كه تمام سوره را به هم مى پيوندد، ابتداى سوره را همچون مقدمه اى براى انتهاى سوره در نظر مى گيرد و انتهاى سوره را گواه و تصديق و تأييدى بر ابتداى آن و در ادامه مى آورد: اين تفسير موضوعى به هيچ وجه خواننده را از تفسير وضعى بى نياز نمىكند. بلكه اين تفسير تكميل كننده آن است.» و باز مى نويسد: «در اينجا معناى ديگرى هم براى تفسير موضوعى است كه به آن نپرداخته ام و آن پى گيرى يك موضوع در همه جاى قرآن و گردآورى و بيان آن در يك سبك و سياق نزديك به هم است كه بسيارى از مطالب از اين طريق و بر اين مبنا تبيين مى شود.» | ||
پس از توضيح مختصرى در رابطه با قواعد اوّل و دوّم روش تفسير شيخ، در رابطه با قاعده سوم ايشان معتقد است كه قرآن يك كتاب فنى نيست كه بر | پس از توضيح مختصرى در رابطه با قواعد اوّل و دوّم روش تفسير شيخ، در رابطه با قاعده سوم ايشان معتقد است كه قرآن يك كتاب فنى نيست كه بر مقولههاى مشخصى تقسيم شده باشد بلكه در چارچوب سبكى حيرت انگيز همه مقولهها را در هم مى آميزد. نگريستن در هستى، تاريخ و واقعيّت، انسان را به سوى ايمان و توحيد سوق مى دهد و به تربيت مردم میپردازد. و در مورد تطبيق بين كتاب مسطور و كتاب منظور مى گويد: «موضوع قرآن انسان است و مبناى آيات، هستى است، و انسان ناچار بايد در قرآن، تدبر كند، و سنّتها و قوانينى را كه بدون درك آنها آبادانى زمين تحقق نمى يابد، بشناسد. در مورد قاعده جمع بين عقل و نقل او در تفسير خود دائما بين آنها توازى برقرارى نمود و قائل بود كه نقل صريح هيچگاه با عقل صحيح مخالف نمىكند. | ||
و در مورد قواعد اخير او در روش تفسيرش مى نويسد: «قرآن، امتى يكپارچه و هدفمند را مى شناسد، كه بر گرد هدف خويش مى چرخد و از هدايتها و رهنمودهاى آن، خيزش و انگيزش مى يابد. مى خواهيم به قرآن بازگرديم و طورى بدان بپردازيم كه محور زندگى مان شود. امت داراى قانون اساسى است.» | و در مورد قواعد اخير او در روش تفسيرش مى نويسد: «قرآن، امتى يكپارچه و هدفمند را مى شناسد، كه بر گرد هدف خويش مى چرخد و از هدايتها و رهنمودهاى آن، خيزش و انگيزش مى يابد. مى خواهيم به قرآن بازگرديم و طورى بدان بپردازيم كه محور زندگى مان شود. امت داراى قانون اساسى است.» | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
از كتب قرآنى كه شيخ محمد غزالى به رشته تحرير در آورده و رمضان خميس هم از آنها در نگارش اين اثر سود جسته بعضى به فارسى برگردانده شده: | از كتب قرآنى كه شيخ محمد غزالى به رشته تحرير در آورده و رمضان خميس هم از آنها در نگارش اين اثر سود جسته بعضى به فارسى برگردانده شده: | ||
«معركة المصحف» با عنوان «نقش قرآن در جهان معاصر» توسط محمد صديق خالق پناه، «نحو تفسير موضوعى لسور القرآن الكريم»، با عنوان «گامى به سوى تفسير موضوعى | «معركة المصحف» با عنوان «نقش قرآن در جهان معاصر» توسط محمد صديق خالق پناه، «نحو تفسير موضوعى لسور القرآن الكريم»، با عنوان «گامى به سوى تفسير موضوعى سورههاى قرآن كريم»، توسط على اصغر محمدى، «كيف نتعامل مع القرآن الكريم»، با عنوان «نگرشى نو در فهم قرآن»، توسط على اصغر محمدى و كتاب «المحاور الخمسة للقرآن الكريم» با عنوان «محورهاى پنجگانه قرآن كريم»، توسط محمود ابراهيمى مى باشد. | ||
ویرایش