پرش به محتوا

حارث محاسبی، حارث بن اسد: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
(لینک درون متنی)
(لینک درون متنی)
خط ۱۵: خط ۱۵:
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
| data-type="authorfatherName" |
| data-type="authorfatherName" |اسد
|-
|-
|متولد  
|متولد  
| data-type="authorbirthDate" |
| data-type="authorbirthDate" |165ق
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
| data-type="authorBirthPlace" |
| data-type="authorBirthPlace" |بصره
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
خط ۲۷: خط ۲۷:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |
| data-type="authorTeachers" |شافعی
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
خط ۳۷: خط ۳۷:
</div>
</div>


'''حارث مُحاسِبى، ابوعبدالله بصرى'''، زاهد، واعظ، محدّث، عارف، فقيه و متكلم قرن سوم مى‌باشد. وى در بصره متولد شد و در همان جا پرورش يافت. تاريخ تولد وى را حوالى دهه هفتم از قرن دوم و حدودا در 165ق ذكر كرده‌اند. برخى او را عَنَزى، منسوب به عَنَزه، از قبايل عدنانى، دانسته‌اند.
'''حارث مُحاسِبى، ابوعبدالله بصرى'''(۲۴۳–۱۶۵ ه‍. ق)، زاهد، واعظ، محدّث، عارف، فقيه و متكلم قرن سوم مى‌باشد.  
 
وى در بصره متولد شد و در همان جا پرورش يافت. تاريخ تولد وى را حوالى دهه هفتم از قرن دوم و حدودا در 165ق ذكر كرده‌اند. برخى او را عَنَزى، منسوب به عَنَزه، از قبايل عدنانى، دانسته‌اند.


پدرش، اسد (متوفى 243)، ثروتمند بود و به‌جاى پيروى از مذهب عامه اهل سنّت، از معتزله (قدريه به اصطلاح آن روزگار) پيروى مى‌كرد، اما اينكه سبكى مدعى شده پدر حارث، رافضى (شيعه) بوده، ظاهرا ناشى از تميز ندادن شيعه و معتزله، به دليل برخى مشابهت‌ها، بوده است، به‌ويژه آنكه در آن روزگار، در زادگاه حارث (بصره)، مذهب معتزله بسيار بيشتر از مذهب شيعه رواج داشته و ثروتمندى پدرش نيز با معتزلى بودن سازگارتر است تا شيعه بودن، زيرا در آن روزگار، معتزله در نهايت اقتدار و شيعه در معرض سركوب بودند.
پدرش، اسد (متوفى 243)، ثروتمند بود و به‌جاى پيروى از مذهب عامه اهل سنّت، از معتزله (قدريه به اصطلاح آن روزگار) پيروى مى‌كرد، اما اينكه سبكى مدعى شده پدر حارث، رافضى (شيعه) بوده، ظاهرا ناشى از تميز ندادن شيعه و معتزله، به دليل برخى مشابهت‌ها، بوده است، به‌ويژه آنكه در آن روزگار، در زادگاه حارث (بصره)، مذهب معتزله بسيار بيشتر از مذهب شيعه رواج داشته و ثروتمندى پدرش نيز با معتزلى بودن سازگارتر است تا شيعه بودن، زيرا در آن روزگار، معتزله در نهايت اقتدار و شيعه در معرض سركوب بودند.
خط ۴۹: خط ۵۱:
حارث بيشتر وقت خود را به تدريس، عبادت، وعظ و تأليف مى‌گذراند و به دليل توجه به مباحث كلامى و مطالعه مقالات اهل كلام و نگارش كتاب‌هايى در اين زمينه، توانايى يافت كه حتى در كتاب‌هاى عرفانى و اخلاقى‌اش گونه‌اى تفكر، نظم و ترتيب منطقى را حاكم سازد. چندى نگذشت كه آوازه وى در بغداد پيچيد و سپس به همه مناطق جهان اسلام راه يافت. كراماتى نيز به او نسبت داده‌اند. برخى از اهل سنّت، سيره او را مطابق سيره ابوذرِ غفارى دانسته و علت اتخاذ چنين سيره‌اى را همانندى‌هاى موجود در محيط زندگى وى با محيط ابوذر شمرده‌اند.
حارث بيشتر وقت خود را به تدريس، عبادت، وعظ و تأليف مى‌گذراند و به دليل توجه به مباحث كلامى و مطالعه مقالات اهل كلام و نگارش كتاب‌هايى در اين زمينه، توانايى يافت كه حتى در كتاب‌هاى عرفانى و اخلاقى‌اش گونه‌اى تفكر، نظم و ترتيب منطقى را حاكم سازد. چندى نگذشت كه آوازه وى در بغداد پيچيد و سپس به همه مناطق جهان اسلام راه يافت. كراماتى نيز به او نسبت داده‌اند. برخى از اهل سنّت، سيره او را مطابق سيره ابوذرِ غفارى دانسته و علت اتخاذ چنين سيره‌اى را همانندى‌هاى موجود در محيط زندگى وى با محيط ابوذر شمرده‌اند.


== آثار ==
شمار آثار محاسبى به دويست عنوان مى‌رسد. پاره‌اى از اين آثار به درخواست ديگران نوشته شده است. بيشتر آن‌ها درباره زهد و سلوك و تصوف، پاره‌اى در فقه و احكام و بقيه در اصول دين و رد بر فرقه‌هايى همچون معتزله و قدريه است و هماهنگ با حركتى كه در عصر وى، به‌ويژه برضد معتزله، جريان داشته تأليف شده است. آثار وى، خصوصا آن‌هايى كه درباره تزكيه نفس و مبانى تصوفند، از منابعى به شمار مى‌روند كه بيشتر، بلكه همه كسانى كه در آن باب به تصنيف پرداخته‌اند، از آن‌ها بهره برده‌اند. در آثار او، مباحث، غالبا به‌صورت پرسش و پاسخ مطرح شده است.
شمار آثار محاسبى به دويست عنوان مى‌رسد. پاره‌اى از اين آثار به درخواست ديگران نوشته شده است. بيشتر آن‌ها درباره زهد و سلوك و تصوف، پاره‌اى در فقه و احكام و بقيه در اصول دين و رد بر فرقه‌هايى همچون معتزله و قدريه است و هماهنگ با حركتى كه در عصر وى، به‌ويژه برضد معتزله، جريان داشته تأليف شده است. آثار وى، خصوصا آن‌هايى كه درباره تزكيه نفس و مبانى تصوفند، از منابعى به شمار مى‌روند كه بيشتر، بلكه همه كسانى كه در آن باب به تصنيف پرداخته‌اند، از آن‌ها بهره برده‌اند. در آثار او، مباحث، غالبا به‌صورت پرسش و پاسخ مطرح شده است.


از جمله آثار وى كه نسخه‌ها يا نام آن‌ها به جا مانده است، عبارتند از:
از جمله آثار وى كه نسخه‌ها يا نام آن‌ها به جا مانده است، عبارتند از:
 
# الرعاية لحقوق الله و القيام بها كه مهم‌ترين و مفصّل‌ترين اثر محاسبى است. درباره آن گفته‌اند كه اگر از محاسبى فقط همين كتاب برجا مى‌ماند، براى دلالت بر عظمت وى بس بود، زيرا پاره‌اى ديگر از آثار وى، با آن پيوند استوارى دارد.
1. الرعاية لحقوق الله و القيام بها كه مهم‌ترين و مفصّل‌ترين اثر محاسبى است. درباره آن گفته‌اند كه اگر از محاسبى فقط همين كتاب برجا مى‌ماند، براى دلالت بر عظمت وى بس بود، زيرا پاره‌اى ديگر از آثار وى، با آن پيوند استوارى دارد.
# التوهم كه درباره سفر آدمى به عالم ديگر و چگونگى آن است.
 
# المسائل فى الزهد و غيره.
2. التوهم كه درباره سفر آدمى به عالم ديگر و چگونگى آن است.
# كتاب مائية (ماهية) العقل و معناه و اختلاف الناس فيه كه درباره جوهر عقل و تشريح ماهيت و وظايف و فوايد آن است.
 
# الصلاة: شايد همان باشد كه در پاره‌اى منابع كتاب «فهم الصلاة» معرفى شده است.
3. المسائل فى الزهد و غيره.
# فهم القرآن.
 
# كتاب النصائح (او الوصايا)‌الدينية و النفحات القدسية لنفع جميع البرية.
4. كتاب مائية (ماهية) العقل و معناه و اختلاف الناس فيه كه درباره جوهر عقل و تشريح ماهيت و وظايف و فوايد آن است.
# كتاب المسترشد يا رساله المسترشدين.
 
# رساله بدء من اناب الى اللّه تعالى.
5. الصلاة: شايد همان باشد كه در پاره‌اى منابع كتاب «فهم الصلاة» معرفى شده است.
# الخلوة و التنقل / التبتل فى العبادة و درجات العابدين.
 
# كتاب الصبر و الرضا: درباره مبادى زهد، شكيبايى در انجام دادن وظايف الهى و خضوع تام در برابر اراده خدا.
6. فهم القرآن.
# رسالة فى الاخلاق.
 
# اخلاق الحكيم كه گويا غير از رسالة فى الاخلاق است.
7. كتاب النصائح (او الوصايا)‌الدينية و النفحات القدسية لنفع جميع البرية.
# القصد و الرجوع الى الله.
 
# مختصر المعانى.
8. كتاب المسترشد يا رساله المسترشدين.
# كتاب المسائل فى اعمال القلوب و الجوارح.
 
# كتاب الدماء كه ظاهرا همان كتاب «الكف عما شجر بين الصحابة» است.
9. رساله بدء من اناب الى اللّه تعالى.
# كتاب العلم.
 
# الخصال العشر التى جربها اهل المحاسبة.
10. الخلوة و التنقل / التبتل فى العبادة و درجات العابدين.
# المكاسب و الورع و الشبهة.
 
# رسالة المحبة.
11. كتاب الصبر و الرضا: درباره مبادى زهد، شكيبايى در انجام دادن وظايف الهى و خضوع تام در برابر اراده خدا.
# البعث و النشور.
 
# معاتبة النفوس / النفس.
12. رسالة فى الاخلاق.
# آداب النفوس / النفس.
 
# وحدة النظام و وحدانية اللّه كه عبدالقادر احمد عطا آن را فراهم آورده و در ضمن مجموعه «ثلاث رسائل فى عقيدة المسلم» در 1376ش / 1997 در قاهره منتشر كرده است و شايد يكى از همان سه اثرى باشد كه در فهرست كتاب‌هاى محاسبى از آنها با عنوان رسالة فى التوحيد، فصل من كتاب العظمة و الدلالة فى الوحدانية نام برده‌اند.
13. اخلاق الحكيم كه گويا غير از رسالة فى الاخلاق است.
 
14. القصد و الرجوع الى الله.
 
15. مختصر المعانى.
 
16. كتاب المسائل فى اعمال القلوب و الجوارح.
 
17. كتاب الدماء كه ظاهرا همان كتاب «الكف عما شجر بين الصحابة» است.
 
18. كتاب العلم.
 
19. الخصال العشر التى جربها اهل المحاسبة.
 
20. المكاسب و الورع و الشبهة.
 
21. رسالة المحبة.
 
22. البعث و النشور.
 
23. معاتبة النفوس / النفس.
 
24. آداب النفوس / النفس.
 
25. وحدة النظام و وحدانية اللّه كه عبدالقادر احمد عطا آن را فراهم آورده و در ضمن مجموعه «ثلاث رسائل فى عقيدة المسلم» در 1376ش / 1997 در قاهره منتشر كرده است و شايد يكى از همان سه اثرى باشد كه در فهرست كتاب‌هاى محاسبى از آنها با عنوان رسالة فى التوحيد، فصل من كتاب العظمة و الدلالة فى الوحدانية نام برده‌اند.
 
معاصران محاسبى از او به‌سختى انتقاد و علماى اهل سنّت نيز به وى اعتراضات شديد كردند؛ زيرا از يك‌سو، در عرضه دين شيوه‌اى غير از روش آنان كه مبتنى بر تقليد و پيروىِ صرف از ظواهر كلمات آيات و احاديث بود، داشت؛ وى سخنانى مى‌گفت كه عين آنها در آيات و روايات نبود و از بصيرت باطنى و بينش درونى‌اش الهام مى‌گرفت. از سوى ديگر، اشتغال به اقوال و آراى متكلمان و استفاده از شيوه آنان (بحث و استدلال) را براى رد و نقد مخالفان سنّت نه فقط جايز، بلكه لازم مى‌شمرد.
معاصران محاسبى از او به‌سختى انتقاد و علماى اهل سنّت نيز به وى اعتراضات شديد كردند؛ زيرا از يك‌سو، در عرضه دين شيوه‌اى غير از روش آنان كه مبتنى بر تقليد و پيروىِ صرف از ظواهر كلمات آيات و احاديث بود، داشت؛ وى سخنانى مى‌گفت كه عين آنها در آيات و روايات نبود و از بصيرت باطنى و بينش درونى‌اش الهام مى‌گرفت. از سوى ديگر، اشتغال به اقوال و آراى متكلمان و استفاده از شيوه آنان (بحث و استدلال) را براى رد و نقد مخالفان سنّت نه فقط جايز، بلكه لازم مى‌شمرد.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش