پرش به محتوا

ابن رشد، محمد بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'پزشك' به 'پزشک'
جز (جایگزینی متن - 'پزشك' به 'پزشک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۸: خط ۳۸:




«ابن رشد، ابوالوليد محمد بن احمد بن محمد بن رشد»، مشهور به حفيد (نواده) فيلسوف، شارح و مفسر آثار [[ارسطو]]، فقيه و پزشك برجسته غرب اسلامى (اندلس)، در 520ق در شهر قرطبه در اندلس زاده شد. پدربزرگ و پدرش هر دو از فقيهان و عالمان نامدار و بلندپايه زمان خود بوده‌اند.
«ابن رشد، ابوالوليد محمد بن احمد بن محمد بن رشد»، مشهور به حفيد (نواده) فيلسوف، شارح و مفسر آثار [[ارسطو]]، فقيه و پزشک برجسته غرب اسلامى (اندلس)، در 520ق در شهر قرطبه در اندلس زاده شد. پدربزرگ و پدرش هر دو از فقيهان و عالمان نامدار و بلندپايه زمان خود بوده‌اند.


ابن رشد نخست نزد پدرش فقه آموخت و کتاب «موطأ» را به حافظه سپرد. همچنين اندكى فقه نزد ابوالقاسم بن بشكوال و سپس نزد ابومحمد بن رزق و ابومروان بن مسره، و ادبيات عرب را نزد سمحون آموخت و از ابوجعفر بن عبدالعزيز و ابوعبدالله العازرى اجازه گرفت. پزشكى را نيز نزد ابومروان بن جُرَّيول بلنسى و به‌ويژه نزد ابوجعفر بن هارون التجالى يا الترجالى (از شهر ترجاله «تروخيلو» در اندلس) فراگرفت. در فقه بيشتر به «درايت» دلبستگى داشت تا «روايت» و در آن زمينه کتاب «بداية المجتهد و نهاية المقتصد» را تأليف كرد.
ابن رشد نخست نزد پدرش فقه آموخت و کتاب «موطأ» را به حافظه سپرد. همچنين اندكى فقه نزد ابوالقاسم بن بشكوال و سپس نزد ابومحمد بن رزق و ابومروان بن مسره، و ادبيات عرب را نزد سمحون آموخت و از ابوجعفر بن عبدالعزيز و ابوعبدالله العازرى اجازه گرفت. پزشکى را نيز نزد ابومروان بن جُرَّيول بلنسى و به‌ويژه نزد ابوجعفر بن هارون التجالى يا الترجالى (از شهر ترجاله «تروخيلو» در اندلس) فراگرفت. در فقه بيشتر به «درايت» دلبستگى داشت تا «روايت» و در آن زمينه کتاب «بداية المجتهد و نهاية المقتصد» را تأليف كرد.


استادان وى در فلسفه شناخته نيستند و ما تنها مى‌دانيم كه وى طى مدتى كه نزد ابوجعفر بن هارون الترجالى مى‌گذرانده، از وى رياضيات و نيز بسيارى از «علوم حكميه» را آموخته بوده است. ابن رشد بر علم كلام و به‌ويژه كلام اشعرى نيز تسلط داشته، هرچند بعداً در نوشته‌هايش از متكلمان انتقاد كرده است. در برخى گزارش‌ها آمده است كه استاد ابن رشد در فلسفه، فيلسوف مشهور، ابن باجه بوده است؛ اما اين گزارش از لحاظ تاريخى نمى‌تواند درست باشد؛ زيرا درگذشت ابن باجه در 533ق، روى داده بوده؛ يعنى هنگامى كه ابن رشد نوجوانى 12 يا 13 ساله بوده است؛ ولى به گفته ارنست رنان، «همانندى عقايد و احترام ژرفى كه ابن رشد با آن درباره آن مرد بزرگ (ابن باجه) سخن مى‌گويد، حق مى‌دهد كه به معنايى كلى، ابن رشد را شاگرد وى تلقى كنند».
استادان وى در فلسفه شناخته نيستند و ما تنها مى‌دانيم كه وى طى مدتى كه نزد ابوجعفر بن هارون الترجالى مى‌گذرانده، از وى رياضيات و نيز بسيارى از «علوم حكميه» را آموخته بوده است. ابن رشد بر علم كلام و به‌ويژه كلام اشعرى نيز تسلط داشته، هرچند بعداً در نوشته‌هايش از متكلمان انتقاد كرده است. در برخى گزارش‌ها آمده است كه استاد ابن رشد در فلسفه، فيلسوف مشهور، ابن باجه بوده است؛ اما اين گزارش از لحاظ تاريخى نمى‌تواند درست باشد؛ زيرا درگذشت ابن باجه در 533ق، روى داده بوده؛ يعنى هنگامى كه ابن رشد نوجوانى 12 يا 13 ساله بوده است؛ ولى به گفته ارنست رنان، «همانندى عقايد و احترام ژرفى كه ابن رشد با آن درباره آن مرد بزرگ (ابن باجه) سخن مى‌گويد، حق مى‌دهد كه به معنايى كلى، ابن رشد را شاگرد وى تلقى كنند».
خط ۴۸: خط ۴۸:
در 548ق، ابن رشد در مراكش بوده و احتمالاً براى يارى كردن به مقاصد عبدالمؤمن در برپا ساختن مدارسى در آنجا اشتغال داشته است. از سوى ديگر نشانه‌اى در دست است كه ابن رشد، احتمالاً در طى همين مدت اقامت در مراكش، به پژوهش‌هاى تازه‌اى در زمينه ستاره‌شناسى اشتغال داشته و مى‌كوشيده است كه دانش ستاره‌شناسى را، كه در دوران وى بر پايه هيئت بطلميوسى استوار بوده كه خود آن بر رياضيات تكيه داشته است، بار ديگر به ستاره‌شناسى دوران باستان بازگرداند كه برپايه «اصول طبيعى» قرار داشته است.
در 548ق، ابن رشد در مراكش بوده و احتمالاً براى يارى كردن به مقاصد عبدالمؤمن در برپا ساختن مدارسى در آنجا اشتغال داشته است. از سوى ديگر نشانه‌اى در دست است كه ابن رشد، احتمالاً در طى همين مدت اقامت در مراكش، به پژوهش‌هاى تازه‌اى در زمينه ستاره‌شناسى اشتغال داشته و مى‌كوشيده است كه دانش ستاره‌شناسى را، كه در دوران وى بر پايه هيئت بطلميوسى استوار بوده كه خود آن بر رياضيات تكيه داشته است، بار ديگر به ستاره‌شناسى دوران باستان بازگرداند كه برپايه «اصول طبيعى» قرار داشته است.


پس از مرگ عبدالمؤمن (558ق)، پسرش ابويعقوب يوسف جانشين وى شد. در دوران فرمانروايى او كه آكنده از حوادث، درگيرى‌ها، جنگ‌ها، پيروزى‌ها و شكست‌ها بود، حاكميت موحدون كاملاً استوار شد و اندلس از شكوفايى زندگى اجتماعى و نيز فرهنگى برخوردار گرديد. خود ابويعقوب نيز مردى دانشمند و در تاريخ عرب و لغت و نحو عربى بسيار چيره‌دست بوده است و از دانش‌هاى ديگر، مانند فقه و حديث نيز بهره‌اى فراوان داشته و سرانجام به آموختن فلسفه روى آورده بود و در اين رهگذر از آموختن پزشكى نظرى آغاز كرده و با مهم‌ترين رشته‌هاى فلسفه آشنا شده بود. وى همچنين فرمان داده بود كه کتاب‌هاى فلسفى و ديگر دانش‌هاى نظرى را از اقطار اندلس و مغرب، گرد آورند و نيز در هر جا در جستجوى دانشمندان و به‌ويژه اهل دانش‌هاى نظرى بود، چنان‌كه شمار بسيارى از ايشان بر وى گرد آمدند.
پس از مرگ عبدالمؤمن (558ق)، پسرش ابويعقوب يوسف جانشين وى شد. در دوران فرمانروايى او كه آكنده از حوادث، درگيرى‌ها، جنگ‌ها، پيروزى‌ها و شكست‌ها بود، حاكميت موحدون كاملاً استوار شد و اندلس از شكوفايى زندگى اجتماعى و نيز فرهنگى برخوردار گرديد. خود ابويعقوب نيز مردى دانشمند و در تاريخ عرب و لغت و نحو عربى بسيار چيره‌دست بوده است و از دانش‌هاى ديگر، مانند فقه و حديث نيز بهره‌اى فراوان داشته و سرانجام به آموختن فلسفه روى آورده بود و در اين رهگذر از آموختن پزشکى نظرى آغاز كرده و با مهم‌ترين رشته‌هاى فلسفه آشنا شده بود. وى همچنين فرمان داده بود كه کتاب‌هاى فلسفى و ديگر دانش‌هاى نظرى را از اقطار اندلس و مغرب، گرد آورند و نيز در هر جا در جستجوى دانشمندان و به‌ويژه اهل دانش‌هاى نظرى بود، چنان‌كه شمار بسيارى از ايشان بر وى گرد آمدند.


يكى از برجسته‌ترين اين دانشمندان، فيلسوف نامدار ابن طفيل (د 581ق) بود، كه وزير و پزشك ابويعقوب گرديد و نزد او از اعزاز و احترام فراوان برخوردار بود. ابن طفيل نيز، به نوبه خود، دانشمندان را از اقطار مختلف به دربار ابويعقوب دعوت و وى را به بزرگداشت ايشان تشويق مى‌كرد. ابن طفيل، كه پيش از آن با ابن رشد آشنا شده بود، وى را به ابويعقوب معرفى كرد.
يكى از برجسته‌ترين اين دانشمندان، فيلسوف نامدار ابن طفيل (د 581ق) بود، كه وزير و پزشک ابويعقوب گرديد و نزد او از اعزاز و احترام فراوان برخوردار بود. ابن طفيل نيز، به نوبه خود، دانشمندان را از اقطار مختلف به دربار ابويعقوب دعوت و وى را به بزرگداشت ايشان تشويق مى‌كرد. ابن طفيل، كه پيش از آن با ابن رشد آشنا شده بود، وى را به ابويعقوب معرفى كرد.


اما گويا ابن رشد در آن هنگام، ديرى نزد ابويعقوب نماند؛ زيرا در 565ق وى را در منصب قضا در شهر اشبيليه مى‌يابيم و در آنجا بود كه وى خلاصه‌هايى (جوامع) از کتاب‌هاى [[ارسطو]] «درباره پيدايش جانوران» و «درباره اعضاى جانوران» را نوشته، يا به پايان رسانده بوده است.
اما گويا ابن رشد در آن هنگام، ديرى نزد ابويعقوب نماند؛ زيرا در 565ق وى را در منصب قضا در شهر اشبيليه مى‌يابيم و در آنجا بود كه وى خلاصه‌هايى (جوامع) از کتاب‌هاى [[ارسطو]] «درباره پيدايش جانوران» و «درباره اعضاى جانوران» را نوشته، يا به پايان رسانده بوده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش