۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '؛ش' به '؛ ش') |
جز (جایگزینی متن - '؛س' به '؛ س') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
چنانكه از احوال ابن ابى داوود بر مىآيد او را حافظهاى نيرومند بود و بيش از پدرش حديث از حفظ داشت.ابن شاهين،يكى از شاگردانش، مىگويد كه هرگز در دست او کتابى نديدم، همۀ احاديث را از حفظ املاء مىكرد(داوودى،231/1).گويند كه در اصفهان بى آنكه کتابى در دست داشته باشد،000،30 حديث بر خواند(سيوطى،325). خود نيز ادعا كرده است كه 000،30 حديث به ياد دارد(عليمى،16).همچنين خود گفته:هر چه ابراهيم حربى از حفظ داشت، من نيز از حفظ دارم(سيوطى، همانجا).وى افزون بر حديث و فقه در ستاره شناسى نيز دستى داشت كه ابراهيم حربى از آن بى بهره بود(داوودى،232/1). | چنانكه از احوال ابن ابى داوود بر مىآيد او را حافظهاى نيرومند بود و بيش از پدرش حديث از حفظ داشت.ابن شاهين،يكى از شاگردانش، مىگويد كه هرگز در دست او کتابى نديدم، همۀ احاديث را از حفظ املاء مىكرد(داوودى،231/1).گويند كه در اصفهان بى آنكه کتابى در دست داشته باشد،000،30 حديث بر خواند(سيوطى،325). خود نيز ادعا كرده است كه 000،30 حديث به ياد دارد(عليمى،16).همچنين خود گفته:هر چه ابراهيم حربى از حفظ داشت، من نيز از حفظ دارم(سيوطى، همانجا).وى افزون بر حديث و فقه در ستاره شناسى نيز دستى داشت كه ابراهيم حربى از آن بى بهره بود(داوودى،232/1). | ||
وثاقت ابن ابى داوود در نقل و حديث محل ترديد است.بيش تر رجال شناسان و تاريخ نگاران وى را پارسا و موثق دانستهاند([[ذهبى]]، المغنى،341/ | وثاقت ابن ابى داوود در نقل و حديث محل ترديد است.بيش تر رجال شناسان و تاريخ نگاران وى را پارسا و موثق دانستهاند([[ذهبى]]، المغنى،341/1؛ سمعانى،85/7؛[[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]]،420/1؛[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، 293/3)، ولى پدرش او را كذّاب خوانده و از اينكه فرزندش بر مسند قضا نشيند، ابراز ناخشنودى كرده است(جرجانى،1577/4؛[[ذهبى]]، ميزان الاعتدال،433/2).اين شهادت پدر در مورد فرزند سبب شده است كه كسانى چون ابن صاعد، عبداللّه را غير قابل اعتماد بدانند. | ||
ولى [[ذهبى]] به دليل دشمنى ابن صاعد با ابن ابى داوود اين سخن را بىاعتبار شمرده است(همانجا) و خود، او را موثق مىداند و بر اين باور است كه نسبت كذب از سوى پدر بدو در زمينههاى ديگر جز حديث بوده است(المغنى،341/1).اين سخن [[ذهبى]] با اين شهادت [[دارقطنی، علی بن عمر|دار قطنى]]، شاگرد ابن ابى داوود، كه مىگويد: «او ثقه است ولى در بيان حديث بسيار خطا مىكند»(ميزان الاعتدال، همانجا) با روايتى ديگر از ابى داوود كه در آن فقط از تمايل فرزندش به پذيرفتن مقام قضا اظهار | ولى [[ذهبى]] به دليل دشمنى ابن صاعد با ابن ابى داوود اين سخن را بىاعتبار شمرده است(همانجا) و خود، او را موثق مىداند و بر اين باور است كه نسبت كذب از سوى پدر بدو در زمينههاى ديگر جز حديث بوده است(المغنى،341/1).اين سخن [[ذهبى]] با اين شهادت [[دارقطنی، علی بن عمر|دار قطنى]]، شاگرد ابن ابى داوود، كه مىگويد: «او ثقه است ولى در بيان حديث بسيار خطا مىكند»(ميزان الاعتدال، همانجا) با روايتى ديگر از ابى داوود كه در آن فقط از تمايل فرزندش به پذيرفتن مقام قضا اظهار | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
تا آنجا كه مىدانيم دو کتاب از وى در سالهاى اخير چاپ شده است: المصاحف، قاهره،1355 ق1936/ م؛ البعث و النشور، قاهره،1374 ق1954/ م.اثر ديگرى نيز از او به نام رسالة في متشابه التعبير باللفظ | تا آنجا كه مىدانيم دو کتاب از وى در سالهاى اخير چاپ شده است: المصاحف، قاهره،1355 ق1936/ م؛ البعث و النشور، قاهره،1374 ق1954/ م.اثر ديگرى نيز از او به نام رسالة في متشابه التعبير باللفظ | ||
فى آيات القرآن، به صورت خطى در دمشق موجود است.نوشتههاى ديگر ابن ابى داوود كه در حال حاضر جز نام، اطلاعى از آنها در دست نيست، اينهاست:المسند و السنن، هر دو در حديث؛ الناسخ و المنسوخ؛فضائل القرآن؛ شريعة القارى؛ شريعة التفسير؛ نظم القرآن؛ [[المصابيح]]، در حديث؛ القراءات و التفسير ([[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]،324؛ بغدادى، 444/1؛ داوودى،230/1؛حاجى خليفه،1702/2). مذهب ابن ابى داوود چندان روشن نيست.نياى بزرگ او عمرو- ابن عمران از ياران [[امام على(ع)]] بود و در پيكار صفين شهيد شد (سمعانى،85/7)، اما ابن ابى داوود خود در اصفهان و بغداد به ناصبىبودن متهم گرديد كه از آن تبرّى جسته و تبرئه شده است([[ذهبى]]، ميزان الاعتدال،434/2،435؛ ابن بدران،442/7).با آنكه رواياتى نيز حاكى است كه وى در فضايل على(ع)سخن مىگفته است، شيعى بودن او غير محتمل است؛ به ويژه آنكه طبرى تجليل وى از على(ع) را ناشى از ترس دانسته است([[ذهبى]]، ميزان الاعتدال،435/2).از سوى ديگر، نام وى هم در سلسلۀ فقيهان و محدّثان حنبلى آمده (ابن ابى يعلى،51/1) و هم در طبقات فقيهان شافعى ( | فى آيات القرآن، به صورت خطى در دمشق موجود است.نوشتههاى ديگر ابن ابى داوود كه در حال حاضر جز نام، اطلاعى از آنها در دست نيست، اينهاست:المسند و السنن، هر دو در حديث؛ الناسخ و المنسوخ؛فضائل القرآن؛ شريعة القارى؛ شريعة التفسير؛ نظم القرآن؛ [[المصابيح]]، در حديث؛ القراءات و التفسير ([[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]،324؛ بغدادى، 444/1؛ داوودى،230/1؛حاجى خليفه،1702/2). مذهب ابن ابى داوود چندان روشن نيست.نياى بزرگ او عمرو- ابن عمران از ياران [[امام على(ع)]] بود و در پيكار صفين شهيد شد (سمعانى،85/7)، اما ابن ابى داوود خود در اصفهان و بغداد به ناصبىبودن متهم گرديد كه از آن تبرّى جسته و تبرئه شده است([[ذهبى]]، ميزان الاعتدال،434/2،435؛ ابن بدران،442/7).با آنكه رواياتى نيز حاكى است كه وى در فضايل على(ع)سخن مىگفته است، شيعى بودن او غير محتمل است؛ به ويژه آنكه طبرى تجليل وى از على(ع) را ناشى از ترس دانسته است([[ذهبى]]، ميزان الاعتدال،435/2).از سوى ديگر، نام وى هم در سلسلۀ فقيهان و محدّثان حنبلى آمده (ابن ابى يعلى،51/1) و هم در طبقات فقيهان شافعى (عبادى،60؛ سبكى، 307/3)، اما احتمال حنبلى بودن او بيشتر است.ابن بدران تصريح مىكند كه ابن ابى داوود پس از تبرئه شدن از انتساب به ناصبيان در بغداد به نقل فضايل على(ع)پرداخت، سپس مذهب حنبلى گزيد و از مشايخ آنان شد(442/7).از سخنان اوست؛همۀ مردمان از من بهلند، مگر آنان كه مرا به بغض على رضى الله عنه متهم داشتهاند([[ذهبى]]، ميزان الاعتدال،434/2). | ||
گفتهاند كه ابن ابى داوود در اواخر زندگى نابينا گشت، ولى همچنان به تدريس و ترويج حديث ادامه داد.هنگامى كه در گذشت، مردم بغداد از وى تجليل بسيار كردند و آوردهاند كه 80 بار بر او نماز | گفتهاند كه ابن ابى داوود در اواخر زندگى نابينا گشت، ولى همچنان به تدريس و ترويج حديث ادامه داد.هنگامى كه در گذشت، مردم بغداد از وى تجليل بسيار كردند و آوردهاند كه 80 بار بر او نماز |
ویرایش