۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ربيع الاول' به 'ربيعالاول') |
جز (جایگزینی متن - '؛ب' به '؛ ب') |
||
| خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
زبان تفسير، چه در بخشهاى ترجمه و چه در بخشهاى تفسيرى، استوار و ادبى و در عين حال ساده است و جز در بخشهاى اندكى از مقدمه و پارهاى مباحث ذوقى و عرفانى از شيوه نثر مرسل پيروى مىكند. ترجمه آيات در نسخههاى كهن يا نزديك به زمان مؤلف، اصيل و حاوى مفردات و تعبيرات كهن و لهجهاى است و از جهات متعدد زبانى با زيرنويس آيات در ترجمه تفسير طبرى قابل مقايسه است<ref>ناصح، ص 303-311</ref> اما اين ترجمهها در نسخههاى متأخر، بويژه از سدههاى نهم و دهم به بعد، دستخوش تغيير و تحريف شده و به نثر و زبان روزگار كاتبان نزديك گرديده است. جنبههاى ادبى و زبانى تفسير ابوالفتوح از جهات متعدد سزاوار توجه است<ref>حقوقى، ج 2، ص 100-125</ref> برخى مختصات زبانى و گويشى كمنظير و مشخص كه احتمالاً متعلق به گويش قديم رى باشد، در كتاب ديده مىشود كه از نظر زبان شناسى اهميت دارد<ref>ياحقى، 1363 ش، ص 9-25؛ساغروانيان، ص 82-90</ref> | زبان تفسير، چه در بخشهاى ترجمه و چه در بخشهاى تفسيرى، استوار و ادبى و در عين حال ساده است و جز در بخشهاى اندكى از مقدمه و پارهاى مباحث ذوقى و عرفانى از شيوه نثر مرسل پيروى مىكند. ترجمه آيات در نسخههاى كهن يا نزديك به زمان مؤلف، اصيل و حاوى مفردات و تعبيرات كهن و لهجهاى است و از جهات متعدد زبانى با زيرنويس آيات در ترجمه تفسير طبرى قابل مقايسه است<ref>ناصح، ص 303-311</ref> اما اين ترجمهها در نسخههاى متأخر، بويژه از سدههاى نهم و دهم به بعد، دستخوش تغيير و تحريف شده و به نثر و زبان روزگار كاتبان نزديك گرديده است. جنبههاى ادبى و زبانى تفسير ابوالفتوح از جهات متعدد سزاوار توجه است<ref>حقوقى، ج 2، ص 100-125</ref> برخى مختصات زبانى و گويشى كمنظير و مشخص كه احتمالاً متعلق به گويش قديم رى باشد، در كتاب ديده مىشود كه از نظر زبان شناسى اهميت دارد<ref>ياحقى، 1363 ش، ص 9-25؛ساغروانيان، ص 82-90</ref> | ||
تفسير روض الجنان نزديك به دويست سال تفسيرنويسى فارسى و نزديك به پانصد سال تفسيرنويسى عربى را پشت سر دارد، بنابراين طبيعى است كه از منابع تفسير پيش از خود سود برده | تفسير روض الجنان نزديك به دويست سال تفسيرنويسى فارسى و نزديك به پانصد سال تفسيرنويسى عربى را پشت سر دارد، بنابراين طبيعى است كه از منابع تفسير پيش از خود سود برده باشد؛ با اين حال، كوچكترين نشانهاى حاكى از استفادهى او از تفاسير فارسى پيش از خود از قبيل ترجمهى تفسير طبرى، تاج التراجم، سورآبادى، قرآن پاك، تفسير قرآن مجيد معروف به تفسير كيمبريج، در دست نيست. شايد او با وجود ميراث تفاسير عربى، خود را از رجوع به تفسيرهاى فارسى بىنياز مىديده است. | ||
نشانههايى چون تصريح به نام و نقل آشكار مطالب، استفادهى [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]] از اهمّ تفسيرهاى عربى پيشين اعم از شيعه و سنّى را اثبات مىكند. او در تفسير خود از بسيارى مفسران پيشين، از قبيل [[امام حسن عسکری(ع)]]، ابوالقاسم كعبى، ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى، ابوعلى جبايى و پسرش ابوهاشم جبايى، ابوبكر اصمّ، ابوالحسن رُمّانى، زجّاج، حسين بن فضل بجلى، ابواسحاق ثعلبى، فتّال نيشابورى و بويژه [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]]، نام برده و از تفسيرهاى آنان و بهطور خاص از تفسير طبرى استفاده كرده است<ref>ياحقى، 1369ش، ص 327-332</ref> | نشانههايى چون تصريح به نام و نقل آشكار مطالب، استفادهى [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]] از اهمّ تفسيرهاى عربى پيشين اعم از شيعه و سنّى را اثبات مىكند. او در تفسير خود از بسيارى مفسران پيشين، از قبيل [[امام حسن عسکری(ع)]]، ابوالقاسم كعبى، ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى، ابوعلى جبايى و پسرش ابوهاشم جبايى، ابوبكر اصمّ، ابوالحسن رُمّانى، زجّاج، حسين بن فضل بجلى، ابواسحاق ثعلبى، فتّال نيشابورى و بويژه [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]]، نام برده و از تفسيرهاى آنان و بهطور خاص از تفسير طبرى استفاده كرده است<ref>ياحقى، 1369ش، ص 327-332</ref> | ||
ویرایش