پرش به محتوا

ابن سعد، محمد بن سعد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '؛ق' به '؛ ق'
جز (جایگزینی متن - '{{وابسته‌ها}}' به '{{وابسته‌ها}} ')
جز (جایگزینی متن - '؛ق' به '؛ ق')
خط ۴۶: خط ۴۶:
ابن سعد از نخستين سيره نويسانى است كه در غير مدينه نشأت يافتند چه آنكه غالب سيره نويسان پيش از او چون [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] و واقدى مدنى‌اند.او از جمعى از برجسته‌ترين مشايخ بصره كوفه و بغداد چون هشيم بن بشير، اسماعيل بن عليه، وكيع بن جراح، سفيان بن عيينة، هشام كلبى، هيثم بن عدى و ابونعيم فضل بن دكين، روايات تاريخى و حديث فرا گرفت.او مدتى نيز در مدينه اقامت گزيد و از مشايخ آن ديار چون معن بن عيسى، محمد بن اسماعيل بن ابى فديك و ابوحمزة انس بن عياض، استماع نمود.از برخى مشايخ مكى چون احمد بن محمد ازرقى و سعيد بن منصور حديث شنيده است.
ابن سعد از نخستين سيره نويسانى است كه در غير مدينه نشأت يافتند چه آنكه غالب سيره نويسان پيش از او چون [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] و واقدى مدنى‌اند.او از جمعى از برجسته‌ترين مشايخ بصره كوفه و بغداد چون هشيم بن بشير، اسماعيل بن عليه، وكيع بن جراح، سفيان بن عيينة، هشام كلبى، هيثم بن عدى و ابونعيم فضل بن دكين، روايات تاريخى و حديث فرا گرفت.او مدتى نيز در مدينه اقامت گزيد و از مشايخ آن ديار چون معن بن عيسى، محمد بن اسماعيل بن ابى فديك و ابوحمزة انس بن عياض، استماع نمود.از برخى مشايخ مكى چون احمد بن محمد ازرقى و سعيد بن منصور حديث شنيده است.


زمان دقيق حضور او در حجاز دانسته نيست؛قدر مسلم اين است كه او در سال 189 در مدينه بوده و پيش از 210 به عراق بازگشته است.به جز افراد ياد شده نام دهها تن ديگر از مشايخ ابن سعد در اسانيد کتاب طبقات ديده مى‌شود.او حتى از رجال هم طبقه خود چون يحيى بن معين روايت كرده است.او در بغداد به حلقه درس محمد بن عمر واقدى پيوست و از خواص شاگردانش گرديد به طورى كه به كاتب واقدى شهرت يافت.با توجه به خروج واقدى در 180 ه از مدينه به عراق، و سن ابن سعد در آن زمان بعيد به نظر مى‌رسد كه سابقه آشنايى آن دو به مدينه برگردد او آثار و مرويات استادش واقدى را در تاريخ و غير آن در اختيار داشت و مهم‌ترين راوى آثار او بود و براى تدوين آثار خود از آنها بهره گرفت و بسيارى را در طبقات گنجانيد.
زمان دقيق حضور او در حجاز دانسته نيست؛ قدر مسلم اين است كه او در سال 189 در مدينه بوده و پيش از 210 به عراق بازگشته است.به جز افراد ياد شده نام دهها تن ديگر از مشايخ ابن سعد در اسانيد کتاب طبقات ديده مى‌شود.او حتى از رجال هم طبقه خود چون يحيى بن معين روايت كرده است.او در بغداد به حلقه درس محمد بن عمر واقدى پيوست و از خواص شاگردانش گرديد به طورى كه به كاتب واقدى شهرت يافت.با توجه به خروج واقدى در 180 ه از مدينه به عراق، و سن ابن سعد در آن زمان بعيد به نظر مى‌رسد كه سابقه آشنايى آن دو به مدينه برگردد او آثار و مرويات استادش واقدى را در تاريخ و غير آن در اختيار داشت و مهم‌ترين راوى آثار او بود و براى تدوين آثار خود از آنها بهره گرفت و بسيارى را در طبقات گنجانيد.


از مهم‌ترين شاگردان ابن سعد مى‌توان از [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]]، حارث ابن ابى اسامه، حسين ابن فهم و ابن ابى دنيا نام برد.از نظر رجالى بر خلاف استادش واقدى كه گاه تضعيف شده ابن سعد مورد اعتماد رجاليان بوده است.ابوحاتم به صدق او در روايت اشاره كرده خطيب او را از اهل عدالت شمرده و برخى چون [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] او را ثقة دانسته‌اند گفته شده است [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] به فرا گرفتن روايات او علاقه نشان مى‌داده است.با اين همه يحيى بن معين و به قولى ابن حنبل او را تكذيب كرده‌اند.ابن سعد سنى متعصبى است كه مذهب او به وضوح از کتابش پيداست اما زمانى كه مأمون اعلام كرد همه بايد به خلق قرآن گواهى دهند وى همراه يك گروه هفت نفرى به رقه فرا خوانده شد و در آنجا به خلق قرآن اعتراف كرد.اين مطلب ضمن اينكه نشانه اعتبار و اهميت مقام اجتماعى اوست با توجه به عقايد او به نظر مى‌رسد از روى ناچارى صورت گرفته باشد به همين جهت نويسنده مقدمه طبقات(السلمى-طبقات-الطبقة الخامسه) اين كار ابن سعد را تقيه دانسته است.
از مهم‌ترين شاگردان ابن سعد مى‌توان از [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]]، حارث ابن ابى اسامه، حسين ابن فهم و ابن ابى دنيا نام برد.از نظر رجالى بر خلاف استادش واقدى كه گاه تضعيف شده ابن سعد مورد اعتماد رجاليان بوده است.ابوحاتم به صدق او در روايت اشاره كرده خطيب او را از اهل عدالت شمرده و برخى چون [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] او را ثقة دانسته‌اند گفته شده است [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] به فرا گرفتن روايات او علاقه نشان مى‌داده است.با اين همه يحيى بن معين و به قولى ابن حنبل او را تكذيب كرده‌اند.ابن سعد سنى متعصبى است كه مذهب او به وضوح از کتابش پيداست اما زمانى كه مأمون اعلام كرد همه بايد به خلق قرآن گواهى دهند وى همراه يك گروه هفت نفرى به رقه فرا خوانده شد و در آنجا به خلق قرآن اعتراف كرد.اين مطلب ضمن اينكه نشانه اعتبار و اهميت مقام اجتماعى اوست با توجه به عقايد او به نظر مى‌رسد از روى ناچارى صورت گرفته باشد به همين جهت نويسنده مقدمه طبقات(السلمى-طبقات-الطبقة الخامسه) اين كار ابن سعد را تقيه دانسته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش