۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==منبع مقاله==' به '==منابع مقاله==') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
قریشی در خاتمه مقدمهاش مینویسد: «يمكن القول في خاتمة هذا البحث إن الشيخ الأحسائي تميز بأسلوب نقدي جديد، تفرد به الی حد كبير، اعتمد فيه علی الروح القرآنية و السنة الشريفة و العقل المستند اليهما و الفطرة الاسلامية الصافية»<ref>مقدمه اول، ج1، ص19</ref> در خاتمه این بحث میتوانیم بگوییم: شیخ احسایی شیوه انتقادی جدیدی را دارد که در آن بر روح قرآن و سنت و عقلی که مستند به آن دو و فطرت اسلامی پاک است، تکیه کرده است. | قریشی در خاتمه مقدمهاش مینویسد: «يمكن القول في خاتمة هذا البحث إن الشيخ الأحسائي تميز بأسلوب نقدي جديد، تفرد به الی حد كبير، اعتمد فيه علی الروح القرآنية و السنة الشريفة و العقل المستند اليهما و الفطرة الاسلامية الصافية»<ref>مقدمه اول، ج1، ص19</ref> در خاتمه این بحث میتوانیم بگوییم: شیخ احسایی شیوه انتقادی جدیدی را دارد که در آن بر روح قرآن و سنت و عقلی که مستند به آن دو و فطرت اسلامی پاک است، تکیه کرده است. | ||
محقق کتاب هم مینویسد: با نظر دقیق در تاریخ بسیاری از فلاسفه اسلامی میبینیم که در افکار و عقایدشان راه یونانیان را اخذ کرده و منبع صحیح حقیقت (قرآن و سنت) را رها کردهاند ازاینرو در دریافت حقیقت دچار اشتباه شدهاند. شیخ احمد احسائی، از کسانی است که علوم اهلبیت(ع) را از منبع صحیح دریافت کرده است. او در مقدمه شرح الفوائد درباره صحت عقایدش چنین مینویسد: من از طریقه فلاسفه یونان پیروی نکرده و تحقیقاتم را از ائمه هدی(ع) دریافت کردهام ازاینرو خطا بر کلمات من راه ندارد؛ زیرا آنچه در کتابهایم نوشتهام از آنان است و آنها هم از خطا و غفلت و لغزش معصوم و مصون هستند... .<ref>مقدمه محقق، ج1، ص23-24</ref> | محقق کتاب هم مینویسد: با نظر دقیق در تاریخ بسیاری از فلاسفه اسلامی میبینیم که در افکار و عقایدشان راه یونانیان را اخذ کرده و منبع صحیح حقیقت (قرآن و سنت) را رها کردهاند ازاینرو در دریافت حقیقت دچار اشتباه شدهاند. شیخ احمد احسائی، از کسانی است که علوم اهلبیت(ع) را از منبع صحیح دریافت کرده است. او در مقدمه شرح الفوائد درباره صحت عقایدش چنین مینویسد: من از طریقه فلاسفه یونان پیروی نکرده و تحقیقاتم را از ائمه هدی(ع) دریافت کردهام ازاینرو خطا بر کلمات من راه ندارد؛ زیرا آنچه در کتابهایم نوشتهام از آنان است و آنها هم از خطا و غفلت و لغزش معصوم و مصون هستند....<ref>مقدمه محقق، ج1، ص23-24</ref> | ||
احسائی در این کتاب به رد و پاسخگویی به برخی نظریات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|محمد بن ابراهیم شیرازی]] ملقب به «[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]» پرداخته است. وی گفته که این پاسخها از روی عداوت یا حسد نبوده بلکه از باب روشن شدن حق در مسائلی است که [احسایی معتقد است] [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] آنها را از غیر اهلبیت(ع) اخذ کرده است. احسایی در [[شرح المشاعر|مشاعر]] چنین مینویسد: «و اعلم ايها الناظر في كلامی اني اعتقد اني اذا قلت قولا فاني املی علی كاتبين لا يغادران صغيرة و لا کبيرة، فلا تتوهم علی ان بينی و بين المصنف شيئا من عداوة او حقد او حسد او تكبر او شیء هداني الی الرد عليه غير بيان الحق، فاني انا و انت مسئولان، و لا تتوهم انه كما يجوز عليه الغلط و الغفلة تجوز علیّ، لانک اذا تبعت كتبه وجدته يميل في عباراته و اعتقاداته لمثل [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربي]] و عبدالكريم الجيلانی و ابن عطاء الله و اضرابهم»<ref>همان</ref> و تو ای خواننده این سطور، بدان من معتقدم هر کلامی را که میگویم، دو کاتبی مینویسند که هیچچیز را جا نمیاندازند. پس مباد بپنداری که بین من و نویسنده [[شرح المشاعر|مشاعر]] دشمنی یا کینه و حسدی در کار است که باعث شده او را نقد کنم. بدان که هریک از من و تو مسئولیم. همچنین مباد که بپنداری همانگونه که او به خطا رفته من هم ممکن است خطا کنم [و هر دوی ما را به یک چوب برانی] چرا که با تحقیق در کتابهای او متوجه میشوی که وی در عبارات و باورهایش به افرادی چون [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و عبدالکریم جیلانی و ابن عطاءالله و... گرایش داشته است [ولی من با اعتماد و استناد به کلمات ائمه(ع) سخن میگویم و ازاینرو کلامم اشتباه نیست زیرا به منبع عصمت برمیگردد]. | احسائی در این کتاب به رد و پاسخگویی به برخی نظریات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|محمد بن ابراهیم شیرازی]] ملقب به «[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]» پرداخته است. وی گفته که این پاسخها از روی عداوت یا حسد نبوده بلکه از باب روشن شدن حق در مسائلی است که [احسایی معتقد است] [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] آنها را از غیر اهلبیت(ع) اخذ کرده است. احسایی در [[شرح المشاعر|مشاعر]] چنین مینویسد: «و اعلم ايها الناظر في كلامی اني اعتقد اني اذا قلت قولا فاني املی علی كاتبين لا يغادران صغيرة و لا کبيرة، فلا تتوهم علی ان بينی و بين المصنف شيئا من عداوة او حقد او حسد او تكبر او شیء هداني الی الرد عليه غير بيان الحق، فاني انا و انت مسئولان، و لا تتوهم انه كما يجوز عليه الغلط و الغفلة تجوز علیّ، لانک اذا تبعت كتبه وجدته يميل في عباراته و اعتقاداته لمثل [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربي]] و عبدالكريم الجيلانی و ابن عطاء الله و اضرابهم»<ref>همان</ref> و تو ای خواننده این سطور، بدان من معتقدم هر کلامی را که میگویم، دو کاتبی مینویسند که هیچچیز را جا نمیاندازند. پس مباد بپنداری که بین من و نویسنده [[شرح المشاعر|مشاعر]] دشمنی یا کینه و حسدی در کار است که باعث شده او را نقد کنم. بدان که هریک از من و تو مسئولیم. همچنین مباد که بپنداری همانگونه که او به خطا رفته من هم ممکن است خطا کنم [و هر دوی ما را به یک چوب برانی] چرا که با تحقیق در کتابهای او متوجه میشوی که وی در عبارات و باورهایش به افرادی چون [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و عبدالکریم جیلانی و ابن عطاءالله و... گرایش داشته است [ولی من با اعتماد و استناد به کلمات ائمه(ع) سخن میگویم و ازاینرو کلامم اشتباه نیست زیرا به منبع عصمت برمیگردد]. |
ویرایش