۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
</div> | </div> | ||
'''قاطعة اللجاج في تحقیق حق الخراج'''، | '''قاطعة اللجاج في تحقیق حق الخراج'''، تألیف [[محقق کرکی، علی بن حسین|شيخ على بن حسين كركى]]، معروف به [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]]، [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق ثانى]] (م 940 ه ق) در اهمیت خراج در حکومت اسلامی | ||
این رساله یکی از بیست و هشت رسالهای است که در مجموعهای سه جلدی به نام [[رسائل المحقق الكركي]] با تحقیق محمد حسون به چاپ رسیده است. | |||
== ارزش کتاب == | == ارزش کتاب == | ||
خط ۴۷: | خط ۴۹: | ||
یکی از مسائل مستحدثه که در زمان حکومت صفویه مطرح بوده مسالۀ خراج در حکومت اسلامی بوده، که محقق کرکی به بررسی و پاسخ گویی به این مهم اهتمام ورزیده که این خود سر منشا یک سلسله کتب فقهی در این زمینه گردیده است. | یکی از مسائل مستحدثه که در زمان حکومت صفویه مطرح بوده مسالۀ خراج در حکومت اسلامی بوده، که محقق کرکی به بررسی و پاسخ گویی به این مهم اهتمام ورزیده که این خود سر منشا یک سلسله کتب فقهی در این زمینه گردیده است. | ||
وی از آنچنان جایگاهی در حکومت صفویه برخوردار بوده که شاه طهماسب درباره اش نوشته است: انت احق بالملک لانک النائب عن الامام علیهالسّلام و انما اکون من عمالک اقوم باوامرک و نواهیک. | وی از آنچنان جایگاهی در حکومت صفویه برخوردار بوده که شاه طهماسب درباره اش نوشته است: انت احق بالملک لانک النائب عن الامام علیهالسّلام و انما اکون من عمالک اقوم باوامرک و نواهیک. | ||
صاحب حدائق نیز در مورد ادارۀ حکومت و گرفتن خراج توسط او مینویسد: رایت للشیخ احکاما و رسائل الی الممالک الشاهیة الی عمالها و اهل الاختیار فبها تتضمن العدل و کیفیة سلوک العمال مع الرعیة فی اخذ الخراج و کمیة و مقدار مدته.<ref> لؤلؤ البحرین، ص۱۵۳</ref> | صاحب حدائق نیز در مورد ادارۀ حکومت و گرفتن خراج توسط او مینویسد: رایت للشیخ احکاما و رسائل الی الممالک الشاهیة الی عمالها و اهل الاختیار فبها تتضمن العدل و کیفیة سلوک العمال مع الرعیة فی اخذ الخراج و کمیة و مقدار مدته.<ref> لؤلؤ البحرین، ص۱۵۳</ref> | ||
او با نیازی که در زمان خود به اثری در مورد خراج و مالیات احساس میکرد به تالیف کتاب گرانقدر «قاطعة اللجاج» پرداخت. | او با نیازی که در زمان خود به اثری در مورد خراج و مالیات احساس میکرد به تالیف کتاب گرانقدر «قاطعة اللجاج» پرداخت. | ||
این کتاب که به صورت فقه استدلالی نوشته شده با دسته بندی منظم و استناد به نظریات بزرگانی همچون شیخ طوسی ، علامه حلی ، شهید اول و استدلال به آیات و روایات و تعیین مصادیق انواع زمین، مورد توجه فقهای عظام واقع شده است. | این کتاب که به صورت فقه استدلالی نوشته شده با دسته بندی منظم و استناد به نظریات بزرگانی همچون شیخ طوسی ، علامه حلی ، شهید اول و استدلال به آیات و روایات و تعیین مصادیق انواع زمین، مورد توجه فقهای عظام واقع شده است. | ||
گاهی بعضی از بزرگان همچون فاضل شیبانی آن را مورد حمایت قرار داده و گاهی نیز شیخ ابراهیم قطیفی با تالیف کتاب «سراج الوهاج» آن را مورد انتقاد شدید قرار داده است. | گاهی بعضی از بزرگان همچون فاضل شیبانی آن را مورد حمایت قرار داده و گاهی نیز شیخ ابراهیم قطیفی با تالیف کتاب «سراج الوهاج» آن را مورد انتقاد شدید قرار داده است. | ||
کتاب موجود مزین به مقدمۀ باارزش و مفیدی از دکتر بستانی است که به صورت مختصر در مورد حکم اقسام زمین و بخصوص زمینهایی که به واسطۀ جنگ بدست آمده است مباحث مفیدی را مطرح نموده و بر ارزش این کتاب افزوده است. | کتاب موجود مزین به مقدمۀ باارزش و مفیدی از دکتر بستانی است که به صورت مختصر در مورد حکم اقسام زمین و بخصوص زمینهایی که به واسطۀ جنگ بدست آمده است مباحث مفیدی را مطرح نموده و بر ارزش این کتاب افزوده است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۸: | ||
در ریاض العلماء <ref>ریاض العلماء ، ج۳، ص ۴۴۱</ref>، الذریعة <ref>الذریعة، الشیخ آقا بزرک الطهرانی، ج۱۷، ص۷</ref> تاریخ تالیف کتاب سال ۹۱۶ ق ذکر شده است. | در ریاض العلماء <ref>ریاض العلماء ، ج۳، ص ۴۴۱</ref>، الذریعة <ref>الذریعة، الشیخ آقا بزرک الطهرانی، ج۱۷، ص۷</ref> تاریخ تالیف کتاب سال ۹۱۶ ق ذکر شده است. | ||
در صفحۀ ۹۲ کتاب <ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ۹۲</ref> تاریخ تالیف آن ۹۱۰ ق ذکر شده است و احتمالا این تفاوت مربوط به کلمۀ ستة عشر است که صاحب الذریعة ستة عشر و تسع مائه خوانده و در پایان کتاب سنة عشر و تسع مائه ذکر شده است. | در صفحۀ ۹۲ کتاب <ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ۹۲</ref> تاریخ تالیف آن ۹۱۰ ق ذکر شده است و احتمالا این تفاوت مربوط به کلمۀ ستة عشر است که صاحب الذریعة ستة عشر و تسع مائه خوانده و در پایان کتاب سنة عشر و تسع مائه ذکر شده است. | ||
خط ۸۴: | خط ۹۲: | ||
== ویژگیها == | == ویژگیها == | ||
سبک فقهی محقق کرکی در زمان خود تحولی مهم در فقه امامیه ایجاد نمود که تا پایان دوران حکومت صفوی ادامه یافت و این کتاب که نمونهای از این سبک است دارای ویژگیهای خاصی است که به بعضی اشاره میشود. | سبک فقهی محقق کرکی در زمان خود تحولی مهم در فقه امامیه ایجاد نمود که تا پایان دوران حکومت صفوی ادامه یافت و این کتاب که نمونهای از این سبک است دارای ویژگیهای خاصی است که به بعضی اشاره میشود. | ||
تقسیم بندی منظم و دسته بندی مرتب اقسام زمینها، و مطالب کتاب همراه با متن روان و استحکام ادلۀ فقهی، از مهمترین ویژگیهای کتاب میباشند. | تقسیم بندی منظم و دسته بندی مرتب اقسام زمینها، و مطالب کتاب همراه با متن روان و استحکام ادلۀ فقهی، از مهمترین ویژگیهای کتاب میباشند. | ||
وی در این کتاب از اقوال اکثر فقهای قبل از خود نظیر شیخ طوسی ، محقق حلی ، علامه حلی ، ابو الصلاح حلبی و دیگران، از کتابهای متعدد آنان استفاده کرده و بارها با استناد به اقوال آنان به اثبات نظریات خود پرداخته است با این حال وی تمام کتابهایی را که نیاز داشته است در دسترس او نبوده است به عنوان نمونه وی در صفحۀ ۸۳ <ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ۸۳</ref> مینویسد: | وی در این کتاب از اقوال اکثر فقهای قبل از خود نظیر شیخ طوسی ، محقق حلی ، علامه حلی ، ابو الصلاح حلبی و دیگران، از کتابهای متعدد آنان استفاده کرده و بارها با استناد به اقوال آنان به اثبات نظریات خود پرداخته است با این حال وی تمام کتابهایی را که نیاز داشته است در دسترس او نبوده است به عنوان نمونه وی در صفحۀ ۸۳ <ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ۸۳</ref> مینویسد: | ||
و لم یحضرنی فی الوقت کلام الاصحاب سوی هذا المقدار من الکتب فانقل کلام الباقین، لکن فیما اوردناه غنیة و بلاغ لاولی الالباب، فان کلام الباقین لا یخرج عن کلام الباقین لا یخرج عن کلام من حکیناه کلامهم. | و لم یحضرنی فی الوقت کلام الاصحاب سوی هذا المقدار من الکتب فانقل کلام الباقین، لکن فیما اوردناه غنیة و بلاغ لاولی الالباب، فان کلام الباقین لا یخرج عن کلام الباقین لا یخرج عن کلام من حکیناه کلامهم. | ||
خط ۹۰: | خط ۱۰۰: | ||
== روش مؤلف == | == روش مؤلف == | ||
سبک وی در طرح مباحث، استناد به نظریات فقهای عظام بیشتر از ادلۀ دیگر است و سپس به صورت مختصر با استناد به آیات و روایات مطالب کتاب را بررسی مینماید. | سبک وی در طرح مباحث، استناد به نظریات فقهای عظام بیشتر از ادلۀ دیگر است و سپس به صورت مختصر با استناد به آیات و روایات مطالب کتاب را بررسی مینماید. | ||
بنابراین گاهی نظریات یک فقیه را در بیشتر آثار وی ذکر میکند مثلا در صفحۀ ۴۵ <ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ۴۵</ref> در مورد تقسیم اراضی به ۴ قسم در مورد کتابهای علامۀ حلی مینویسد: و العلامة فی مطاولاته کالمنتهی و التذکرة و متوسطاته کالتحریر و مختصراته کالقواعد و الارشاد. | بنابراین گاهی نظریات یک فقیه را در بیشتر آثار وی ذکر میکند مثلا در صفحۀ ۴۵ <ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ۴۵</ref> در مورد تقسیم اراضی به ۴ قسم در مورد کتابهای علامۀ حلی مینویسد: و العلامة فی مطاولاته کالمنتهی و التذکرة و متوسطاته کالتحریر و مختصراته کالقواعد و الارشاد. | ||
وی حتی به شیوه و روش علماء نیز استناد مینماید به عنوان نمونه در مورد تعیین اندازۀ خراج مینویسد: هر کس در نظر علمای بزرگ مثل سید مرتضی ، خواجه نصیر الدین طوسی ، حسن بن مطهر تامل نماید، لم یعترضه الشک فی انهم کانوا یسلکون هذا المنهج. <ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ص۷۴</ref> | وی حتی به شیوه و روش علماء نیز استناد مینماید به عنوان نمونه در مورد تعیین اندازۀ خراج مینویسد: هر کس در نظر علمای بزرگ مثل سید مرتضی ، خواجه نصیر الدین طوسی ، حسن بن مطهر تامل نماید، لم یعترضه الشک فی انهم کانوا یسلکون هذا المنهج. <ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ص۷۴</ref> | ||
از طرف دیگر وی در نقل نظر علماء بسیار احتیاط نموده و اگر در موردی مثل التنقیح الرافع فاضل مقداد، عبارت آن کتاب را ندیده باشد مینویسد: و لم یحضرنی عنه کتابه هذه الرسالة لاحکی عبارته لکن حاصل کلامه فیه... علی ما اظن.... | از طرف دیگر وی در نقل نظر علماء بسیار احتیاط نموده و اگر در موردی مثل التنقیح الرافع فاضل مقداد، عبارت آن کتاب را ندیده باشد مینویسد: و لم یحضرنی عنه کتابه هذه الرسالة لاحکی عبارته لکن حاصل کلامه فیه... علی ما اظن.... | ||
خط ۹۹: | خط ۱۱۲: | ||
پس از تعریف این دو، در رابطه با میزان آن این گونه مینویسد: و مرجع ذلک الی نظر الامام حسب ما تقتضیه مصلحة المسلمین و لیس له فی نظر الشرع- مقدار معین لا تجوز الزیادة و لا النقصان منه<ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی،ص ۷۰</ref> | پس از تعریف این دو، در رابطه با میزان آن این گونه مینویسد: و مرجع ذلک الی نظر الامام حسب ما تقتضیه مصلحة المسلمین و لیس له فی نظر الشرع- مقدار معین لا تجوز الزیادة و لا النقصان منه<ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی،ص ۷۰</ref> | ||
از دیگر خصوصیات کتاب تعیین مصادیق زمینهای مفتوحة عنوة است وی در صفحۀ ۶۱ به تعیین مصادیق آن پرداخته و زمینهای مکه، عراق، شام، خراسان و بعضی از زمینهای ایران و بحرین را از انفال دانسته است. | از دیگر خصوصیات کتاب تعیین مصادیق زمینهای مفتوحة عنوة است وی در صفحۀ ۶۱ به تعیین مصادیق آن پرداخته و زمینهای مکه، عراق، شام، خراسان و بعضی از زمینهای ایران و بحرین را از انفال دانسته است. | ||
وی حتی حدود این زمینها را مشخص نموده مثلا در صفحۀ ۶۳<ref> قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن ۶۳</ref> در مورد زمینهای عراق به نقل از ابو عبیده نظر عثمان بن حنیف را این گونه ذکر نموده است: و هی ما بین عبادان و موصل طولا و بین القادسیة و حلوان عرضا. | وی حتی حدود این زمینها را مشخص نموده مثلا در صفحۀ ۶۳<ref> قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن ۶۳</ref> در مورد زمینهای عراق به نقل از ابو عبیده نظر عثمان بن حنیف را این گونه ذکر نموده است: و هی ما بین عبادان و موصل طولا و بین القادسیة و حلوان عرضا. | ||
یا در صفحۀ ۶۹ <ref>قاطعة اللجاج عبد العالی عاملی کرکی،ص فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ص۶۹</ref> به نقل از شرح نهایه قطب الدین راوندی مینویسد: ان الارضین هی من اقصی خراسان الی کرمان و خوزستان و همدان و قزوین و ما حوالیها اخذت بالسیف. | یا در صفحۀ ۶۹ <ref>قاطعة اللجاج عبد العالی عاملی کرکی،ص فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ص۶۹</ref> به نقل از شرح نهایه قطب الدین راوندی مینویسد: ان الارضین هی من اقصی خراسان الی کرمان و خوزستان و همدان و قزوین و ما حوالیها اخذت بالسیف. | ||
از دیگر نظریات وی حکم زمینهای احیاء شده و زمینهای موات است. وی در زمان غیبت در مورد زمینهای احیاء شده در صورتی که سلطان جائر فقط حکومت را اداره کند گرفتن زمین و پرداخت خراج را که در راه مصالح مردم صرف شود مجاز میداند. | از دیگر نظریات وی حکم زمینهای احیاء شده و زمینهای موات است. وی در زمان غیبت در مورد زمینهای احیاء شده در صورتی که سلطان جائر فقط حکومت را اداره کند گرفتن زمین و پرداخت خراج را که در راه مصالح مردم صرف شود مجاز میداند. | ||
ولی با وجود حکومت دینی و فقیه مبسوط الید حتی المقدور به سلطان ظالم نباید پرداخته شود بلکه به فقیه مبسوط الید باید پرداخت شود. | ولی با وجود حکومت دینی و فقیه مبسوط الید حتی المقدور به سلطان ظالم نباید پرداخته شود بلکه به فقیه مبسوط الید باید پرداخت شود. | ||
اما در مورد زمینهایی که بر اثر جنگ فتح شدهاند تمام زمینهای موات را ملک امام میداند مگر این که در زمان غیبت فردی آن زمینها را احیاء کرده باشد که با حکم عام (من احیی ارضا...) این فرد میتواند آن زمین را تصرف کند. | اما در مورد زمینهایی که بر اثر جنگ فتح شدهاند تمام زمینهای موات را ملک امام میداند مگر این که در زمان غیبت فردی آن زمینها را احیاء کرده باشد که با حکم عام (من احیی ارضا...) این فرد میتواند آن زمین را تصرف کند. | ||
از دیگر نظریات جدید وی، این که مقدار نصاب را یک دهم یا یک بیستم را به عنوان خراج زمین تعیین نموده، اگر چه مقدار آن را تابع مصلحت مسلمین میداند.<ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ص۴۱</ref> | از دیگر نظریات جدید وی، این که مقدار نصاب را یک دهم یا یک بیستم را به عنوان خراج زمین تعیین نموده، اگر چه مقدار آن را تابع مصلحت مسلمین میداند.<ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ص۴۱</ref> | ||
وی در مورد مباحث اصول فقه نیز گاهی نظریاتی را عنوان نموده، مثلا در بحث حجیت خبر واحد در صفحۀ ۵۸ و ۵۹ <ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ص۵۸-۵۹</ref> مینویسد: فان آحاد الاخبار بین محققی الاصول و المحصلین منهم انما یکفی حجة اذا انصم الیها من المتابعات و الشواهد و قرائن الحال. | وی در مورد مباحث اصول فقه نیز گاهی نظریاتی را عنوان نموده، مثلا در بحث حجیت خبر واحد در صفحۀ ۵۸ و ۵۹ <ref>قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج،علی بن حسین بن عبد العالی عاملی کرکی، ص۵۸-۵۹</ref> مینویسد: فان آحاد الاخبار بین محققی الاصول و المحصلین منهم انما یکفی حجة اذا انصم الیها من المتابعات و الشواهد و قرائن الحال. |
ویرایش