پرش به محتوا

رسائل ابن سبعين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'واجب الوجود' به 'واجب‌الوجود'
جز (جایگزینی متن - 'قطب‌ الدين' به 'قطب‌الدين')
جز (جایگزینی متن - 'واجب الوجود' به 'واجب‌الوجود')
خط ۹۴: خط ۹۴:
عقل و نفس با آنكه مراتب و مظاهر مختلف دارند، در حقيقت از وجود مطلق واحد جدا نيستند و كليه دوگانگى‌ها و تمايزات ميان مراتب و مظاهر هستى، از جواهر روحانى و عقلانى تا ذوات محسوس و متعين، مولود وهم و پندارند و اصل وجودى از خود ندارند.
عقل و نفس با آنكه مراتب و مظاهر مختلف دارند، در حقيقت از وجود مطلق واحد جدا نيستند و كليه دوگانگى‌ها و تمايزات ميان مراتب و مظاهر هستى، از جواهر روحانى و عقلانى تا ذوات محسوس و متعين، مولود وهم و پندارند و اصل وجودى از خود ندارند.


خداوند، وجود حقيقى، علت اولى و ازلى، نور مطلق و خير محض است و عالم هستى، فيض است كه از ذات متعالى الهى، به قصد اول يا قصد قديم، صادر مى‌شود و اين، عليت حقيقى است و عليتى كه ميان ذوات ممكنات جارى است، عليت مجازى و به قصد ثانى است. از ذات الهى، به قصد اول، فيضى حاصل مى‌شود كه ابن سبعين از آن به مبدع اول، تعبير مى‌كند و اين، خلق اول و عقل كلى است كه صورت همه چيز در اوست و داراى دو وجه است: وجهى به‌سوى واجب الوجود كه وجه و وجود حقيقى است و وجهى به‌سوى ممكنات و معدومات كه وجه مجازى و وجود كاذب است. تصور اين دو وجه، ناظر به اقبال و ادبار عقل است، چنان‌كه در اين حديث آمده: «اول ما خلق الله العقل، فقال له اقبل، فاقبل، ثم قال له ادبر، فادبر».
خداوند، وجود حقيقى، علت اولى و ازلى، نور مطلق و خير محض است و عالم هستى، فيض است كه از ذات متعالى الهى، به قصد اول يا قصد قديم، صادر مى‌شود و اين، عليت حقيقى است و عليتى كه ميان ذوات ممكنات جارى است، عليت مجازى و به قصد ثانى است. از ذات الهى، به قصد اول، فيضى حاصل مى‌شود كه ابن سبعين از آن به مبدع اول، تعبير مى‌كند و اين، خلق اول و عقل كلى است كه صورت همه چيز در اوست و داراى دو وجه است: وجهى به‌سوى واجب‌الوجود كه وجه و وجود حقيقى است و وجهى به‌سوى ممكنات و معدومات كه وجه مجازى و وجود كاذب است. تصور اين دو وجه، ناظر به اقبال و ادبار عقل است، چنان‌كه در اين حديث آمده: «اول ما خلق الله العقل، فقال له اقبل، فاقبل، ثم قال له ادبر، فادبر».


ابن سبعين، ذات حق را برتر و بالاتر از هرگونه وصف، بيان و اشاره و تسميه مى‌داند و مى‌گويد: علم او از عين او و ذات او از صفات او جدا نيست. حق تعالى، خالق عالم هستى است و قوام و دوام هستى به اوست، اما نسبت آفرينش او به ذات او همچون نسبت خانه به بنا نيست كه جدا و مستقل از او موجود باشد، بلكه همچون نسبت كلام به متكلم است.
ابن سبعين، ذات حق را برتر و بالاتر از هرگونه وصف، بيان و اشاره و تسميه مى‌داند و مى‌گويد: علم او از عين او و ذات او از صفات او جدا نيست. حق تعالى، خالق عالم هستى است و قوام و دوام هستى به اوست، اما نسبت آفرينش او به ذات او همچون نسبت خانه به بنا نيست كه جدا و مستقل از او موجود باشد، بلكه همچون نسبت كلام به متكلم است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش