۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دائرة المعارف' به 'دائرةالمعارف') |
جز (جایگزینی متن - 'واجب الوجود' به 'واجبالوجود') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
بعضى از مباحث رياضيات، عبارتند از: قواعدى در مورد اضلاع و زوايا و مثلثها، قواعدى در مورد تناسب سطوح... مناسبات و اصناف و خواص آنها... كيفيت استخراج اندازه جرم زمين و ماه و خورشيد نسبت به يكديگر، شناخت رصد و كيفيت رصد نمودن... نغمه، اصوات، اجناس، آلات، تحسينات و... | بعضى از مباحث رياضيات، عبارتند از: قواعدى در مورد اضلاع و زوايا و مثلثها، قواعدى در مورد تناسب سطوح... مناسبات و اصناف و خواص آنها... كيفيت استخراج اندازه جرم زمين و ماه و خورشيد نسبت به يكديگر، شناخت رصد و كيفيت رصد نمودن... نغمه، اصوات، اجناس، آلات، تحسينات و... | ||
پارهاى از مطالب بخش الهيات، عبارتند از: مساوقت واحد با موجود، اعراض ذاتى و غريب، علت احتياج ممكن به واجب امكان آن است نه حدوث آن، بساطت واجب و اينكه واجب تام است و هيچ حالت منتظرهاى در او نيست، اثبات | پارهاى از مطالب بخش الهيات، عبارتند از: مساوقت واحد با موجود، اعراض ذاتى و غريب، علت احتياج ممكن به واجب امكان آن است نه حدوث آن، بساطت واجب و اينكه واجب تام است و هيچ حالت منتظرهاى در او نيست، اثبات واجبالوجود، معاد، الهامات و دعاهاى مستجاب، عقوبتهاى آسمانى، نبوت، عبادت و فايده آن در دنيا و آخرت و... | ||
أهم مباحث بخش الهيات كتاب: 1- هستى شناسى: وجود و موجود، بديهىترين مفاهيمند و دربارهى هستى يا وجود و موجود، هيچ توضيحى جز شرح نام آنها نمىتوان داد، زيرا وجود، نخستين مبدأ هر گونه شرحى است پس براى آن شرحى نيست. همهى موجودات بهرهاى يكسان از مفهوم هستى، ندارند، بلكه جواهر مجرده سزاوارتر از ساير موجودات، بدين مفهوم هستند. | أهم مباحث بخش الهيات كتاب: 1- هستى شناسى: وجود و موجود، بديهىترين مفاهيمند و دربارهى هستى يا وجود و موجود، هيچ توضيحى جز شرح نام آنها نمىتوان داد، زيرا وجود، نخستين مبدأ هر گونه شرحى است پس براى آن شرحى نيست. همهى موجودات بهرهاى يكسان از مفهوم هستى، ندارند، بلكه جواهر مجرده سزاوارتر از ساير موجودات، بدين مفهوم هستند. | ||
2- خدا شناسى: مهمترين ويژگى | 2- خدا شناسى: مهمترين ويژگى واجبالوجود، خودآگاهى و علم به ذات خود است؛ او خود را تعقل مىكند و به هستى كل جهان علم دارد؛ يعنى خود را مبدأ آن مىداند و از طرف ديگر در ذات او مانعى براى صدور جهان از او نيست، بنا بر اين خداوند از فيضان كل جهان از خودش خشنود است. | ||
واجبالوجود كه در نهايت زيبايى است، ذات خويشتن رابه نهايت درخشندگى تعقل مىكند؛ بدانگونه كه او خود، ذاتا، عقل و عاقل و معقول است يا بگو خود، ذاتا، عاشق و معشوق و لذتبخش و لذتبرنده است. | |||
واجبالوجود، آن است كه اگر وجود از او نفى شود، تناقض لازم مىآيد و ممكن الوجود آن است كه اگر وجود از او نفى شود، تناقض لازم نمىآيد؛ پس در واجب، ضرورت وجود است، امّا در ممكن نه ضرورت وجود است و نه ضرورت عدم. | |||
3- نفس شناسى: نفس، كمال اول جسم طبيعى آلى است و به وسيله اوست كه مىتوان إدراك كرد. انسان و حيوان و نبات، در حس و حركت و إدراك متفاوتند، از اين رو نفس آنها نيز متفاوت است. | 3- نفس شناسى: نفس، كمال اول جسم طبيعى آلى است و به وسيله اوست كه مىتوان إدراك كرد. انسان و حيوان و نبات، در حس و حركت و إدراك متفاوتند، از اين رو نفس آنها نيز متفاوت است. |
ویرایش