۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'طبيعي' به 'طبیعی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
ديباچه مقاله، از بنياد نهجالبلاغه درباره [[امام على(ع)]] و نهجالبلاغه است. مقاله اول از [[مشکینی اردبیلی، علی|آيتالله مشكينى]] | ديباچه مقاله، از بنياد نهجالبلاغه درباره [[امام على(ع)]] و نهجالبلاغه است. مقاله اول از [[مشکینی اردبیلی، علی|آيتالله مشكينى]] با نام «اخلاق در نهجالبلاغه» است. مؤلف در اين مجموعه چنين آغاز مىكند كه «اخلاق، جمع «خلق» است. روان انسان، حالات و ملكاتى دارد و اخلاق عبارت از «ملكات روان» است. تشخيص اخلاق، توقف دارد به اين كه سه موضوع را انسان تصور كند: «روان»، «اخلاق» و «غرض»....». | ||
ايشان در ادامه اين سه مؤلفه را توضيح و از نهجالبلاغه مثالهايى در اين باب به خوانندگان ارائه مىكند. | ايشان در ادامه اين سه مؤلفه را توضيح و از نهجالبلاغه مثالهايى در اين باب به خوانندگان ارائه مىكند. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
ايشان در نوشته خود به حكومت و ابعاد آن در نگاه اميرمومنين(ع) اشاره مىكنند، اين كه «اين معناى حكومت است. اگر مالك اشتر به عنوان استاندار و والى و حاكم مصر معين مىشود، براى آن نيست كه براى خود عنوانى و قدرتى كسب كند، يا سود و بهرهاى مادى را به خود متوجه سازد. براى آن است كه اين كارها را انجام دهد: براى اداره امور مالى كشور از آنها ماليات بگيرد، با دشمنان مردم مبارزه كند، آنها را در مقابل دشمنانشان مصونيت ببخشد، آنها را به صلاح نزديك كند (صلاح با بعد وسيع مادى و معنويش كه از نظر على(ع) و در منطق نهجالبلاغه مطرح است)، شهرها و حيطه حكومت خود را آباد كند؛ يعنى به طور خلاصه انسانها را بسازد، سرزمين را آباد كند، اخلاق و ارزشهاى معنوى را بالا ببرد، وظايف مردم و آن چه را كه در جنب حكومت بر عهده آنهاست، استنقاذ كند....». | ايشان در نوشته خود به حكومت و ابعاد آن در نگاه اميرمومنين(ع) اشاره مىكنند، اين كه «اين معناى حكومت است. اگر مالك اشتر به عنوان استاندار و والى و حاكم مصر معين مىشود، براى آن نيست كه براى خود عنوانى و قدرتى كسب كند، يا سود و بهرهاى مادى را به خود متوجه سازد. براى آن است كه اين كارها را انجام دهد: براى اداره امور مالى كشور از آنها ماليات بگيرد، با دشمنان مردم مبارزه كند، آنها را در مقابل دشمنانشان مصونيت ببخشد، آنها را به صلاح نزديك كند (صلاح با بعد وسيع مادى و معنويش كه از نظر على(ع) و در منطق نهجالبلاغه مطرح است)، شهرها و حيطه حكومت خود را آباد كند؛ يعنى به طور خلاصه انسانها را بسازد، سرزمين را آباد كند، اخلاق و ارزشهاى معنوى را بالا ببرد، وظايف مردم و آن چه را كه در جنب حكومت بر عهده آنهاست، استنقاذ كند....». | ||
مقاله سوم، «ابعاد شخصيت على(ع)» با قلم علامه [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقى جعفرى]] است. «تا به حال ابعاد گوناگون شخصيت [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] | مقاله سوم، «ابعاد شخصيت على(ع)» با قلم علامه [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقى جعفرى]] است. «تا به حال ابعاد گوناگون شخصيت [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] از ديدگاه و بيانات خود آن حضرت به طور مستقل مورد بحث قرار نگرفته است، هر چند كه اين مسئله، بسيار مهم و فوقالعاده آموزنده است...». | ||
ايشان اشاره دارند كه امام در نهجالبلاغه در حدود صد كلمه درباره خود گفته است و سه اصل در شناخت ابعاد امام موثر است. «تا به حال ابعاد گوناگون شخصيت [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] | ايشان اشاره دارند كه امام در نهجالبلاغه در حدود صد كلمه درباره خود گفته است و سه اصل در شناخت ابعاد امام موثر است. «تا به حال ابعاد گوناگون شخصيت [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] از ديدگاه و بيانات خود آن حضرت؛ به طور مستقل مورد بحث قرار نگرفته است، هر چند كه اين مسئله، بسيار مهم و فوقالعاده آموزنده است...». | ||
مقاله بعدى از آيتالله [[خزعلی، ابوالقاسم|خزعلى]] | مقاله بعدى از آيتالله [[خزعلی، ابوالقاسم|خزعلى]] با نام «ناكثين، قاسطين و مارقين در نهجالبلاغه» است. ايشان اين گونه شروع كردهاند كه «موضوعى كه قرار است به آن به پردازم، ناكثين، قاسطين و مارقين در نهجالبلاغه است كه پس از معنى كردن اصطلاحات مذكور، به شرح و تفسير هر كدام خواهم پرداخت. | ||
#«ناكث» از ريشه «نكث» است كه به معنى نقض و شكستن و دور افكندن بكار مىرود؛ مانند: نكث العهد نبذه؛ يعنى عهد خود را نكث كرد، شكست و به دور افكند. | #«ناكث» از ريشه «نكث» است كه به معنى نقض و شكستن و دور افكندن بكار مىرود؛ مانند: نكث العهد نبذه؛ يعنى عهد خود را نكث كرد، شكست و به دور افكند. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
مقاله بعدى «تربيت در نهجالبلاغه»، از دكتر على شريعتمدارى است كه اين گونه آغاز مىشود كه «كتاب نهجالبلاغه در مجموع يك كتاب تربيتى است. با مطالعه نهجالبلاغه فرد مىتواند خود را بشناسد و موقع خود را در جهان آفرينش درك كند، با جهان شناسى الهى آشنائى پيدا كند، وظيفه خود را در برابر خدا تشخيص دهد، رابطه خود را با همنوعان در سايه ضوابط و معيارهاى اسلامى استحكام بخشد، از مطالعه موجودات مختلف به پيچيدگى مسئله آفرينش و نقش خدا در خلقت موجودات پى برد، از بررسى تاريخى عبرت گيرد، وضع خود را در برابر ارزشهاى معنوى و دنيائى روشن سازد و با الهام از تعليمات اخلاقى نهجالبلاغه شخصيت اخلاقى خود را به سوى رشد و تكامل سوق دهد...». | مقاله بعدى «تربيت در نهجالبلاغه»، از دكتر على شريعتمدارى است كه اين گونه آغاز مىشود كه «كتاب نهجالبلاغه در مجموع يك كتاب تربيتى است. با مطالعه نهجالبلاغه فرد مىتواند خود را بشناسد و موقع خود را در جهان آفرينش درك كند، با جهان شناسى الهى آشنائى پيدا كند، وظيفه خود را در برابر خدا تشخيص دهد، رابطه خود را با همنوعان در سايه ضوابط و معيارهاى اسلامى استحكام بخشد، از مطالعه موجودات مختلف به پيچيدگى مسئله آفرينش و نقش خدا در خلقت موجودات پى برد، از بررسى تاريخى عبرت گيرد، وضع خود را در برابر ارزشهاى معنوى و دنيائى روشن سازد و با الهام از تعليمات اخلاقى نهجالبلاغه شخصيت اخلاقى خود را به سوى رشد و تكامل سوق دهد...». | ||
نوشته بعدى «سياست در نهجالبلاغه»، از استاد [[حجازی، فخرالدین|فخرالدين حجازى]] | نوشته بعدى «سياست در نهجالبلاغه»، از استاد [[حجازی، فخرالدین|فخرالدين حجازى]] است كه «سياست نهجالبلاغه يك حقيقت مبنايى و ژرف است، بنيان است، بنياد است، انفجارى خلاق است و پويا است. اگر سياست سياستمداران روز را حتى از فريب طبیعیشان هم بركنار بدانيم، تنها شامل مديريت و پاسخگويى به نيازهاست. | ||
اما حكومت على(ع) حكومت ديگرى است، حكومت على(ع) از هر گونه نقش سياستى كه در متن مجتمع انسان ترسيم شود، مفهومى والاتر دارد. على(ع) مىگويد: من راه آسمانها را از راه زمين بهتر مىدانم. | اما حكومت على(ع) حكومت ديگرى است، حكومت على(ع) از هر گونه نقش سياستى كه در متن مجتمع انسان ترسيم شود، مفهومى والاتر دارد. على(ع) مىگويد: من راه آسمانها را از راه زمين بهتر مىدانم. |
ویرایش