۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
بخش اول دارای چهار فصل است؛ فصل اول به بیان واژه شیعه، بذر شیعه در قرآن، پیدایش و ظهور آن در زمان پیامبر(ص) و گروهی از صحابه که در عصر پیامبر(ص) معروف به شیعه بودند اختصاص یافته است. | بخش اول دارای چهار فصل است؛ فصل اول به بیان واژه شیعه، بذر شیعه در قرآن، پیدایش و ظهور آن در زمان پیامبر(ص) و گروهی از صحابه که در عصر پیامبر(ص) معروف به شیعه بودند اختصاص یافته است. | ||
مؤلف در ابتدا با مراجعه به منابع لغوی، همچون [[لسان العرب]] | مؤلف در ابتدا با مراجعه به منابع لغوی، همچون [[لسان العرب]] و قاموس المحيط و اقوال عالمانی چون [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]، [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، [[شهرستانی، محمد بن عبدالکریم|شهرستانی]] و بسیاری دیگر، معنای لغوی و اصطلاحی شیعه را بازگو کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص33 تا 36</ref> سپس میگوید: اولین کسی که اسم شیعه را بر پیرو، یا پیروان الهی و مکتب توحید اطلاق کرده، خداوند است<ref>ر.ک: همان، ص36</ref> | ||
به اعتقاد نویسنده، بذر اولیه تشیع را خداوند در قرآن کریم نشانده و پیامبر اکرم(ص) در طول دوران رسالتش آن را آبیاری کرده است؛ چنانکه [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] | به اعتقاد نویسنده، بذر اولیه تشیع را خداوند در قرآن کریم نشانده و پیامبر اکرم(ص) در طول دوران رسالتش آن را آبیاری کرده است؛ چنانکه [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] در [[الدر المنثور في التفسير بالمأثور|الدر المنثور]] میگوید: [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] در زمان پیامبر(ص) به «خير البرية» معروف شده بود<ref>ر.ک: همان، ص37</ref> | ||
[[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] | [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] در جای دیگر از [[ابن مردویه، احمد بن موسی|ابن مردویه]] از علی(ع) نقل میکند که پیامبر اکرم(ص) به من فرمود: آیا این سخن خدا را نشنیدهای که میفرماید: کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند بهترین مخلوقاتند؟ این تو و شیعیان تو هستید و وعدهگاه من و شما کنار حوض کوثر است؛ هنگامی که من برای حساب امتها میآیم و شما دعوت میشوید، درحالیکه پیشانیسفید و شناختهشدهاید<ref>همان، ص39</ref> | ||
اولین کلمهای که در عهد رسول خدا(ص) ظهور کرد کلمه «شیعه» بود و این کلمه، لقب چهار نفر از صحابه بوده است که عبارتند از: ابوذر، سلمان، مقداد و عمار<ref>ر.ک: همان، ص40</ref> | اولین کلمهای که در عهد رسول خدا(ص) ظهور کرد کلمه «شیعه» بود و این کلمه، لقب چهار نفر از صحابه بوده است که عبارتند از: ابوذر، سلمان، مقداد و عمار<ref>ر.ک: همان، ص40</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
فصل دوم به توضیح واژه امام، منصب و شرایط امام و امامت نزد خاصه و عامه اختصاص یافته است. | فصل دوم به توضیح واژه امام، منصب و شرایط امام و امامت نزد خاصه و عامه اختصاص یافته است. | ||
مؤلف در ابتدای این فصل از کتاب، به توضیح معنای لغوی «امام» پرداخته و نظرات برخی از لغویون را مطرح کرده است، سپس میگوید: [[فیروزآبادی، محمد بن یعقوب|فیروزآبادی]] | مؤلف در ابتدای این فصل از کتاب، به توضیح معنای لغوی «امام» پرداخته و نظرات برخی از لغویون را مطرح کرده است، سپس میگوید: [[فیروزآبادی، محمد بن یعقوب|فیروزآبادی]] در قاموس، عین عبارت [[لسان العرب]] را درباره ترجمه واژه امام آورده است؛ در نتیجه امام به معنای مقتدا، اصل، مرجع، توأم با قصد و توجه خاص است؛ یعنی امام به معنای مقتدا به کسی گفته میشود که مردم با قصد و توجه خاص به سراغ او میروند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref> سپس به بررسی این واژه و مشتقات آن در قرآن پرداخته است و مینویسد: واژه امام و جمع آن (ائمه)، در قرآن دوازده بار آمده است (هفت بار بهصورت مفرد و پنج بار بهصورت جمع)<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
فلسفه نصب امام یا فلسفه وجودی امام، از مباحث دیگر این فصل از کتاب میباشد. | فلسفه نصب امام یا فلسفه وجودی امام، از مباحث دیگر این فصل از کتاب میباشد. | ||
مؤلف میگوید: از آنجا که امام، خلیفه و جانشین و مجری تمام احکام و قوانین پیامبر و به ثمر رساندن اهداف عالیه آن حضرت است، لذا اکثر بلکه همه فلسفه وجودی پیامبر بر امام نیز منطبق است. وی در ادامه این مبحث، کلام [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] | مؤلف میگوید: از آنجا که امام، خلیفه و جانشین و مجری تمام احکام و قوانین پیامبر و به ثمر رساندن اهداف عالیه آن حضرت است، لذا اکثر بلکه همه فلسفه وجودی پیامبر بر امام نیز منطبق است. وی در ادامه این مبحث، کلام [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] درباره فلسفه وجودی پیامبر(ص) را بازگو میکند<ref>ر.ک: همان، ص47</ref> و در پایان میگوید: در قرآن، تمام این امور (اموری که [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] درباره فلسفه وجودی پیامبر(ص) برشمرده است) و حتی فراتر از آن در سه عنوان «تعلیم»، «تربیت» و «قیام به قسط» خلاصه شده است<ref>ر.ک: همان، ص49</ref> | ||
طبق تعاریفی که اهل سنت در تعریف «امامت» دارند، امامت یک مسئولیت ظاهری در حد یک ریاست و حکومت است؛ منتها حکومتی که شکل دینی دارد<ref>ر.ک: همان، ص53</ref> آنان برای امامت شرایطی از قبیل قرشی بودن، آگاهی در سطح یک قاضی، آگاهی به تاکتیکهای جنگی و... را در نظر میگیرند<ref>ر.ک: همان، ص54 و 55</ref> لکن از دیدگاه امامیه، امامت یک منصب الهی و خدادادی است که تمام شئون والا و فضائل را در بر دارد، جز نبوت و آنچه لازمه آن است<ref>ر.ک: همان، ص57</ref> | طبق تعاریفی که اهل سنت در تعریف «امامت» دارند، امامت یک مسئولیت ظاهری در حد یک ریاست و حکومت است؛ منتها حکومتی که شکل دینی دارد<ref>ر.ک: همان، ص53</ref> آنان برای امامت شرایطی از قبیل قرشی بودن، آگاهی در سطح یک قاضی، آگاهی به تاکتیکهای جنگی و... را در نظر میگیرند<ref>ر.ک: همان، ص54 و 55</ref> لکن از دیدگاه امامیه، امامت یک منصب الهی و خدادادی است که تمام شئون والا و فضائل را در بر دارد، جز نبوت و آنچه لازمه آن است<ref>ر.ک: همان، ص57</ref> | ||
[[امام رضا(ع)]] | [[امام رضا(ع)]] در اینباره میفرماید: امام، یگانه دوران است که کسی با او همافق نیست. هیچ عالمی معادل او نیست. جانشین و همانند و نمونهای ندارد. همه جوانب فضل را داراست. آن دارایی نه از سوی او است و نه به همت خویش به دست آورده، بلکه خدای مفضل وهاب او را مختص آن داراییها قرار داده؛ پس چه کسی میتواند امام را بشناسد و او را برای امت انتخاب کند؟<ref>ر.ک: همان، ص58</ref> | ||
فصل سوم به بیان برخی از ادله خلافت بلافصل امیر مؤمنان(ع) و فرزندان معصوم آن حضرت با تفسیر و تبیین چند آیه اختصاص یافته است. | فصل سوم به بیان برخی از ادله خلافت بلافصل امیر مؤمنان(ع) و فرزندان معصوم آن حضرت با تفسیر و تبیین چند آیه اختصاص یافته است. | ||
آیات «تبلیغ»، «اکمال» و «سؤال (سأل سائل بعذاب واقع)» سه آیهای هستند که مؤلف برای اثبات مدعای خود مبنی بر خلافت بلافصل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] | آیات «تبلیغ»، «اکمال» و «سؤال (سأل سائل بعذاب واقع)» سه آیهای هستند که مؤلف برای اثبات مدعای خود مبنی بر خلافت بلافصل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] بعد از پیامبر(ص) میآورد. در ذیل آیه تبلیغ، حدیث غدیر، اهمیت این حدیث، صحابهای که این روایت را نقل کردهاند بههمراه خلاصهای از جریان غدیر آمده است<ref>ر.ک: همان، ص68 تا 82</ref> | ||
نویسنده در فصل چهارم به آیاتی درباره فضائل [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] | نویسنده در فصل چهارم به آیاتی درباره فضائل [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] اشاره میکند. وی در اینباره میگوید: آیات فضائل گرچه مسئله ولایت و خلافت را مستقیا بازگو نمیکنند، ولی فضایل و امتیازاتی را برای علی بن ابیطالب(ع) بیان میکنند که دیگران از آنها برخوردار نیستند و آن فضایل، حساب علی(ع) را از دیگران جدا میسازد؛ بهنحوی که با ضمیمه یک مقدمه عقلی منحصرا ولایت و خلافت را برای آن حضرت اثبات میکند و آن این است که عقل و عقلای عالم میگویند: تقدیم مفضول بر افضل قبیح است<ref>ر.ک: همان، ص121</ref> | ||
مؤلف در این فصل از کتاب، آیه «انذار» را گواه مدعای خود آورده است. ایشان شأن نزول این آیه را بههمراه روایاتی از اهل سنت در تأیید نظر خود ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص122</ref> | مؤلف در این فصل از کتاب، آیه «انذار» را گواه مدعای خود آورده است. ایشان شأن نزول این آیه را بههمراه روایاتی از اهل سنت در تأیید نظر خود ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص122</ref> |
ویرایش