۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شناسي' به 'شناسی') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|data-type='otherBookNames'|منهج الرشاد لمن اراد السداد. فارسی | |data-type='otherBookNames'|منهج الرشاد لمن اراد السداد. فارسی | ||
منهج الرشاد لمن اراد السداد | منهج الرشاد لمن اراد السداد | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
</div> | </div> | ||
==معرفی اجمالی== | ==معرفی اجمالی== | ||
'''پاسخنامه شیخ جعفر کاشفالغطاء به عبدالعزیز بن سعود (منهج الرضاد لمن أراد السداد)''' متن نامه [[کاشفالغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر بن خضر کاشف الغطا]] | '''پاسخنامه شیخ جعفر کاشفالغطاء به عبدالعزیز بن سعود (منهج الرضاد لمن أراد السداد)''' متن نامه [[کاشفالغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر بن خضر کاشف الغطا]] به پادشاه عربستان؛ عبدالعزیز بن سعود میباشد که به قلم محمد تقدمی صابری، تحقیق و به فارسی ترجمه شده است. | ||
این نامه در سال 1210ق/ 1795م یا در روزگار علامه سید مهدى بحر العلوم، که در سال 1212ق/ 1797م به سراى سرمدى شده، نگارش یافته است. مرجعیت در آن دوره، میان شمارى از مجتهدان تقسیم شده بود، چندانکه بحر العلوم کار تدریس را مىپرداخت، کاشفالغطاء زعامت داشت و فتوا مىگفت و شیخ حسین نجف، پیشواى نماز جماعت بود. این تقسیمبندى گواه آن است که مرجعیت تقلید در سیاست و دین، در انحصار شخصى کاشفالغطاء بوده، نه مجتهدان بزرگ همسنگ او<ref>مقدمه محقق، ص11</ref> | این نامه در سال 1210ق/ 1795م یا در روزگار علامه سید مهدى بحر العلوم، که در سال 1212ق/ 1797م به سراى سرمدى شده، نگارش یافته است. مرجعیت در آن دوره، میان شمارى از مجتهدان تقسیم شده بود، چندانکه بحر العلوم کار تدریس را مىپرداخت، کاشفالغطاء زعامت داشت و فتوا مىگفت و شیخ حسین نجف، پیشواى نماز جماعت بود. این تقسیمبندى گواه آن است که مرجعیت تقلید در سیاست و دین، در انحصار شخصى کاشفالغطاء بوده، نه مجتهدان بزرگ همسنگ او<ref>مقدمه محقق، ص11</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
#کاشفالغطاء در این نامه، خویش را از دانشآموختگان مکتب بغداد برمىشمرد. محمد حسین کاشفالغطاء در چرایى آن، گفته است که شیخ جعفر بر آن بوده است خویش را سنى وانمود کند تا به اهداف خود دست یابد و عبدالعزیز را از آنچه باور داشته، برکند. به هر روى، او ترفندى نکو نبافت؛ چه، امیر عبدالعزیز از هویت او آگاهى داشت و در نامهاى که بر زایران مزار [[امام على(ع)]] در نجف خرده گرفته بود، بىپرده، وى را [چونان پیشوایى از پیشوایان شیعه] روى سخن خویش ساخته بود. | #کاشفالغطاء در این نامه، خویش را از دانشآموختگان مکتب بغداد برمىشمرد. محمد حسین کاشفالغطاء در چرایى آن، گفته است که شیخ جعفر بر آن بوده است خویش را سنى وانمود کند تا به اهداف خود دست یابد و عبدالعزیز را از آنچه باور داشته، برکند. به هر روى، او ترفندى نکو نبافت؛ چه، امیر عبدالعزیز از هویت او آگاهى داشت و در نامهاى که بر زایران مزار [[امام على(ع)]] در نجف خرده گرفته بود، بىپرده، وى را [چونان پیشوایى از پیشوایان شیعه] روى سخن خویش ساخته بود. | ||
در نتیجه مىتوان گفت، پیوندى که میان شیخ کاشفالغطاء و ابن عبدالوهاب استوار بوده و نویسنده عبقات از آن یاد کرده است، در روزگارى ریشه داشته که شیخ محمد بن عبدالوهاب نزد استادان حنبلى بغداد شاگردى مىکرده است. از همین روى، کاشفالغطاء بر آن شد نزد عبدالعزیز بن سعود چنین وانمود کند که او همان جایگاه پیر و استادش [محمد بن عبدالوهاب] را دارد؛ همان پیرى که عبدالعزیز با همه توان از اندیشههاى او دفاع کرد و باورهایش را پراکند. | در نتیجه مىتوان گفت، پیوندى که میان شیخ کاشفالغطاء و ابن عبدالوهاب استوار بوده و نویسنده عبقات از آن یاد کرده است، در روزگارى ریشه داشته که شیخ محمد بن عبدالوهاب نزد استادان حنبلى بغداد شاگردى مىکرده است. از همین روى، کاشفالغطاء بر آن شد نزد عبدالعزیز بن سعود چنین وانمود کند که او همان جایگاه پیر و استادش [محمد بن عبدالوهاب] را دارد؛ همان پیرى که عبدالعزیز با همه توان از اندیشههاى او دفاع کرد و باورهایش را پراکند. | ||
از آنجا که مذهب وهابى بر احادیث صحیح اهل سنت تکیه دارد، کاشفالغطاء در بازگفت احادیث و مناقشات خویش، تنها به کتب صحاح پایبند بوده و به دیگر کتابهاى حدیثى راه نبرده است. نیز در جستارهاى خویش، گفتارهاى دانشى مردان بزرگ اهل سنت را بازگفته، از کتابهاى حدیثى شیعه یاد نیاورده است، مگر حدیثى عمومى در پیرامون مجادله میان پیامبر(ص) و برخى دشمنان او در روزگار جاهلى که آن را از کتاب [[الاحتجاج (نشر المرتضی)|احتجاج]] | از آنجا که مذهب وهابى بر احادیث صحیح اهل سنت تکیه دارد، کاشفالغطاء در بازگفت احادیث و مناقشات خویش، تنها به کتب صحاح پایبند بوده و به دیگر کتابهاى حدیثى راه نبرده است. نیز در جستارهاى خویش، گفتارهاى دانشى مردان بزرگ اهل سنت را بازگفته، از کتابهاى حدیثى شیعه یاد نیاورده است، مگر حدیثى عمومى در پیرامون مجادله میان پیامبر(ص) و برخى دشمنان او در روزگار جاهلى که آن را از کتاب [[الاحتجاج (نشر المرتضی)|احتجاج]] شیخ طبرسى، بازگو کرده است<ref>همان، ص8- 11</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش