۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهجالبلاغه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
'''هزار گوهر(منتخب كلمات قصار اميرالمؤمنين عليهالسلام)''' تأليف [[مجدی، عطاء الله|سيد عطاءالله مجدى]] | '''هزار گوهر(منتخب كلمات قصار اميرالمؤمنين عليهالسلام)''' تأليف [[مجدی، عطاء الله|سيد عطاءالله مجدى]] است كه در آن هزار و دو سخن از حكمتهاى نهجالبلاغه به همراه ترجمه نثر و نظم آن آمده است. مؤلف درباره انگيزه نگارش كتاب به جستجويى كه از كتابهاى با موضوع نهجالبلاغه انجام داده و تنها به كتب «نهجالبلاغه» اثر آقاى محمدعلى انصارى، «كلمات قصار» ترجمه [[حالت، ابوالقاسم|ابوالقاسم حالت]] به نظم و نثر فارسى(رباعى) و «شرح صد كلمه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]]» كمالالدين بن ميثم بحرانى دست يافته، اشاره كرده و مىنويسد: «اين بيشتر جستن و كمتر يافتن عزم و اراده مرا براى ترجمه هزار جمله از كلمات نهجالبلاغه به نثر و نظم روان قابل فهم همگان استوارتر ساخت». | ||
== ساختار== | == ساختار== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
در مقدمه كتاب درباره سرگذشت و چگونگى گرايش نويسنده به نهجالبلاغه مىخوانيم: «اين بنده كه قريحه شاعرى را از نياكان خود به ويژه ميرزا ابوالقاسم قائم مقام به ارث برده، از آغاز جوانى به سرودن شعر پرداخته، اكنون ديوان اشعارى آماده چاپ دارد، در سالهاى اخير به علت خستگى ناشى از سى و هشت سال كار مداوم و توان فرسا در فرهنگ اراك، دفتر شعر و شاعرى را بستم و به گوشهاى نشستم؛ زيرا ميل و رغبت لازم را براى ادامه اين كار در خود نمىديدم. در اواسط زمستان 1364ش، يكى از دوستان شاعرم با اصرار مرا به شركت در انجمنى كه هر هفته يك بار در منزل يك از اعضا برپا مىشد، دعوت نمود. پذيرفتم و كوشيدم در هر يك از اين نشستها اشعار تازهاى از خود بخوانم. بدين سان بلبل خاموش طبعم كم كم شور و نوا از سرگرفت و در خود َآمادگى خاصى براى به وجود آوردن آثار نو احساس نمودم كه نمونه آن همين كتاب و كتاب «لطايف» است كه هنوز چاپ نشده. در اين اثنا به تهران رفتم. در منزل يكى از دوستان كتاب شريف نهجالبلاغه نظرم را به خود جلب نمود. بر آن شدم كه در آينده به جاى سرودن شعر در زمينههاى گوناگون به ترجمه و نظم كلمات قصار مولا [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] | در مقدمه كتاب درباره سرگذشت و چگونگى گرايش نويسنده به نهجالبلاغه مىخوانيم: «اين بنده كه قريحه شاعرى را از نياكان خود به ويژه ميرزا ابوالقاسم قائم مقام به ارث برده، از آغاز جوانى به سرودن شعر پرداخته، اكنون ديوان اشعارى آماده چاپ دارد، در سالهاى اخير به علت خستگى ناشى از سى و هشت سال كار مداوم و توان فرسا در فرهنگ اراك، دفتر شعر و شاعرى را بستم و به گوشهاى نشستم؛ زيرا ميل و رغبت لازم را براى ادامه اين كار در خود نمىديدم. در اواسط زمستان 1364ش، يكى از دوستان شاعرم با اصرار مرا به شركت در انجمنى كه هر هفته يك بار در منزل يك از اعضا برپا مىشد، دعوت نمود. پذيرفتم و كوشيدم در هر يك از اين نشستها اشعار تازهاى از خود بخوانم. بدين سان بلبل خاموش طبعم كم كم شور و نوا از سرگرفت و در خود َآمادگى خاصى براى به وجود آوردن آثار نو احساس نمودم كه نمونه آن همين كتاب و كتاب «لطايف» است كه هنوز چاپ نشده. در اين اثنا به تهران رفتم. در منزل يكى از دوستان كتاب شريف نهجالبلاغه نظرم را به خود جلب نمود. بر آن شدم كه در آينده به جاى سرودن شعر در زمينههاى گوناگون به ترجمه و نظم كلمات قصار مولا [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] بپردازم. قبلاً نيز بارها اين كتاب را خوانده از گلهاى جاويدان بوستانش مشام جان را معطر ساخته، مىدانستم پيش از من ديگران نيز تعدادى از اين كلمات گهربار را به رشته نظم كشيدهاند». | ||
ممكن است، كسى بپرسد كه آيا نيازى به گزينش بخشى از حكمتها از كتاب شريف نهجالبلاغه كه متن كامل آن در هر خانهاى يافت مىشود، وجود دارد. وى به اين سؤال اين گونه پاسخ مىگويد: «گرچه آن حضرت را تمام مسلمانان مىشناسند و كتاب ارجمند نهجالبلاغه در اكثر خانهها يافت مىشود، ولى اولاً اصل اين كتاب به زبان عربى است و ثانياً تا كنون پيروان حضرتش بيشتر به سجاياى اخلاقى و فضائل معنوى؛ مانند راستى، دليرى، بخشندگى، دادگسترى و غيره توجه داشته، با آنكه بيشتر نويسندگان و مترجمان و مفسران و شارحان زبردستى در راه ترجمه و تفسر آثار ادبى و تربيتى آن امام والامقام كوشش بسيار كردهاند، معالوصف به جرأت مىتوان گفت روى كلمات قصار كه بزرگترين شاهكار آن حضرت بوده و همانند آن در هيچ كجا به وجود نيامده تا كنون بدان گونه كه بايد و شايد بررسى و تحقيق نشده و شخصيت ادبى بىنظير آن پيشواى بزرگ كاملاً معرفى نگرديده و يا تعدادى از كتابهايى كه در اين زمينه نوشته شده، به علت ترجمههاى تحتاللفظى و نارسا و اطناب و تطويل نابجا و غيره قابل استقاده همگان به ويژه نسل جوان نمىباشد». | ممكن است، كسى بپرسد كه آيا نيازى به گزينش بخشى از حكمتها از كتاب شريف نهجالبلاغه كه متن كامل آن در هر خانهاى يافت مىشود، وجود دارد. وى به اين سؤال اين گونه پاسخ مىگويد: «گرچه آن حضرت را تمام مسلمانان مىشناسند و كتاب ارجمند نهجالبلاغه در اكثر خانهها يافت مىشود، ولى اولاً اصل اين كتاب به زبان عربى است و ثانياً تا كنون پيروان حضرتش بيشتر به سجاياى اخلاقى و فضائل معنوى؛ مانند راستى، دليرى، بخشندگى، دادگسترى و غيره توجه داشته، با آنكه بيشتر نويسندگان و مترجمان و مفسران و شارحان زبردستى در راه ترجمه و تفسر آثار ادبى و تربيتى آن امام والامقام كوشش بسيار كردهاند، معالوصف به جرأت مىتوان گفت روى كلمات قصار كه بزرگترين شاهكار آن حضرت بوده و همانند آن در هيچ كجا به وجود نيامده تا كنون بدان گونه كه بايد و شايد بررسى و تحقيق نشده و شخصيت ادبى بىنظير آن پيشواى بزرگ كاملاً معرفى نگرديده و يا تعدادى از كتابهايى كه در اين زمينه نوشته شده، به علت ترجمههاى تحتاللفظى و نارسا و اطناب و تطويل نابجا و غيره قابل استقاده همگان به ويژه نسل جوان نمىباشد». |
ویرایش