۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاى' به 'هاى') |
جز (جایگزینی متن - 'مىگ' به 'میگ') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
شیخ اشراق دو کتاب فلسفى مفصل دارد: یکى از آنها کتاب «حكمة الإشراق» و دیگرى «المشارع و المطارحات» است. نهایت آمال شیخ در باب حکمت را بایستى در «حكمة الإشراق» جویا شد، ولى المشارع، چنانکه در مقدمه آن تصریح شده، بهعنوان مقدمه ضرورى «حكمة الإشراق» نوشته شده است. در حکمت اشراق، که سهروردى مؤسس آن است، آخرین و برترین وسیله درک حقیقت «اشراق» است؛ اما حکمت بحثى و استدلالى نیز در این مکتب، نهتنها مطرود نیست، بلکه لازم شناخته شده؛ چه، بر جویاى حکمت فرض است که نخست به بحث و استدلال بپردازد و طریق مشائیان را بپیماید؛ پس از پختگى در این مرحله است که بهتدریج به ناتوانى عقل پى مىبرد و راه صحیح را که توسل به اشراق و شهود است، پیدا مىکند؛ البته مراقبت نفسانى و تحمل ریاضات عرفانى نیز شرط ضرورى وصول بدین مرتبه است. از این جهت است که شیخ اشراق به نوشتههاى مشائى مختصر خود، مانند تلویحات قانع نشده و مفصلترین کتاب مشائى خود را تحت عنوان «المشارع و المطارحات» به رشته تحریر کشیده و در مقدمه آن با صراحت تمام | شیخ اشراق دو کتاب فلسفى مفصل دارد: یکى از آنها کتاب «حكمة الإشراق» و دیگرى «المشارع و المطارحات» است. نهایت آمال شیخ در باب حکمت را بایستى در «حكمة الإشراق» جویا شد، ولى المشارع، چنانکه در مقدمه آن تصریح شده، بهعنوان مقدمه ضرورى «حكمة الإشراق» نوشته شده است. در حکمت اشراق، که سهروردى مؤسس آن است، آخرین و برترین وسیله درک حقیقت «اشراق» است؛ اما حکمت بحثى و استدلالى نیز در این مکتب، نهتنها مطرود نیست، بلکه لازم شناخته شده؛ چه، بر جویاى حکمت فرض است که نخست به بحث و استدلال بپردازد و طریق مشائیان را بپیماید؛ پس از پختگى در این مرحله است که بهتدریج به ناتوانى عقل پى مىبرد و راه صحیح را که توسل به اشراق و شهود است، پیدا مىکند؛ البته مراقبت نفسانى و تحمل ریاضات عرفانى نیز شرط ضرورى وصول بدین مرتبه است. از این جهت است که شیخ اشراق به نوشتههاى مشائى مختصر خود، مانند تلویحات قانع نشده و مفصلترین کتاب مشائى خود را تحت عنوان «المشارع و المطارحات» به رشته تحریر کشیده و در مقدمه آن با صراحت تمام میگوید: «هرکس در علوم بحثى مهارت نیابد، به کتاب من که «حكمة الإشراق» نامیده مىشود، راه ندارد و این کتاب بایستى پیشاز «حكمة الإشراق» و بعد از مختصرى که تلویحات نامیده شده است، خوانده شود».<ref>مقدمه مترجم، ص32</ref> | ||
سـهروردى در مـشرع اول درباره برخى امور که دانستن آن پیش از عـلم کلّى ضـرورت دارد و کسـانى که درباره آن به اشـتباه افـتادهاند، سخن گفته است. وى این مـشرع را در سـه فصل سامان داده و در فصل نخست از چند اصطلاح بنیادین، همچون وجود و شیئیت، نسبت میان آن دو، واسطه مـیان وجـود و عدم، وجوب و امکان و امتناع و حق و صـدق سـخن به مـیان آورده اسـت. فـصل دوم درباره وجود و عدم و فـصل سوم درباره جوهر و عرض است.<ref>ر.ک: مرادخانی، زهرا، ص 42</ref> | سـهروردى در مـشرع اول درباره برخى امور که دانستن آن پیش از عـلم کلّى ضـرورت دارد و کسـانى که درباره آن به اشـتباه افـتادهاند، سخن گفته است. وى این مـشرع را در سـه فصل سامان داده و در فصل نخست از چند اصطلاح بنیادین، همچون وجود و شیئیت، نسبت میان آن دو، واسطه مـیان وجـود و عدم، وجوب و امکان و امتناع و حق و صـدق سـخن به مـیان آورده اسـت. فـصل دوم درباره وجود و عدم و فـصل سوم درباره جوهر و عرض است.<ref>ر.ک: مرادخانی، زهرا، ص 42</ref> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
الف)- هرجا اکتفا به متن اصلى، به علت نارسایى یا اختصار زیاد نمىتوانسته مطلب را بهخوبى واضح سازد، جمله یا جملاتى کوتاه در میان [ ] افزوده شده؛ بهگونهاى که پس از برداشتن [ ] متن اصلى و محتواى آن محفوظ مانده و در حد خود بهتنهایى مفهوم باشد.<ref>مقدمه مترجم، ص34</ref> | الف)- هرجا اکتفا به متن اصلى، به علت نارسایى یا اختصار زیاد نمىتوانسته مطلب را بهخوبى واضح سازد، جمله یا جملاتى کوتاه در میان [ ] افزوده شده؛ بهگونهاى که پس از برداشتن [ ] متن اصلى و محتواى آن محفوظ مانده و در حد خود بهتنهایى مفهوم باشد.<ref>مقدمه مترجم، ص34</ref> | ||
ب)- گاهى متن کتاب بهگونهاى مغشوش است که با اضافه کردن یکى دو جمله بهوضوح | ب)- گاهى متن کتاب بهگونهاى مغشوش است که با اضافه کردن یکى دو جمله بهوضوح نمیگراید و با طولانى شدن دامنه بحث و ذکر متفرقات مربوط به آن، اصل مطلب را به ورطه فراموشى مىسپارد؛ در اینگونه موارد سعى شده است چکیده مطلب در پایان متن تحت عنوان «خلاصه» و در داخل علامت [ ] ذکر شود و چنانچه نیاز به توضیح بیشتر احساس مىشده و یا ایرادى به نظر مترجم رسیده، در پاورقى مستقلى به شرح مقصود پرداخته شده است.<ref>همان</ref> | ||
ج)- نسخههاى پیشین کتاب معمولا با چاپ سنگى و داراى صفحات بزرگ و عارى از شیوه پاراگرافبندى است و نسخهاى که مورد استفاده قرار گرفته باآنکه تصحیح شده و دقت فراوانى هم در تشخیص نسخهبدلهاى آن شده، متأسفانه گاه در متن خود مبهم است و عارى از مظنه اسقاط و اشتباه جزئى نیست. همچنین، گاه بىجهت پاراگراف جدیدى تأسیس شده و به عوض گاهى از تأسیس یک یا چند پاراگراف جدید و لازم خوددارى شده است. کوشش مترجم در سرتاسر کتاب بر این است که اینگونه نقایص را جبران کند. همین جا باید متذکر شد که در نسخه تصحیحشده توسط هانرى کربن شمارههایى هم براى پاراگرافهایى که به نظر مصحح مهم و اساسى بوده در نظر گرفته شده، که به 225 مىرسد. در این ترجمه از شمارههاى مذکور – هرچند گاهى به نظر مترجم بىمورد میآمده و گاهى نیز لازم مىنموده، ولى ذکر نشده - استفاده شده تا چنانچه خوانندهاى مراجعه به متن اصلى را در موردى لازم بداند، آسانتر بدان دست یابد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ج)- نسخههاى پیشین کتاب معمولا با چاپ سنگى و داراى صفحات بزرگ و عارى از شیوه پاراگرافبندى است و نسخهاى که مورد استفاده قرار گرفته باآنکه تصحیح شده و دقت فراوانى هم در تشخیص نسخهبدلهاى آن شده، متأسفانه گاه در متن خود مبهم است و عارى از مظنه اسقاط و اشتباه جزئى نیست. همچنین، گاه بىجهت پاراگراف جدیدى تأسیس شده و به عوض گاهى از تأسیس یک یا چند پاراگراف جدید و لازم خوددارى شده است. کوشش مترجم در سرتاسر کتاب بر این است که اینگونه نقایص را جبران کند. همین جا باید متذکر شد که در نسخه تصحیحشده توسط هانرى کربن شمارههایى هم براى پاراگرافهایى که به نظر مصحح مهم و اساسى بوده در نظر گرفته شده، که به 225 مىرسد. در این ترجمه از شمارههاى مذکور – هرچند گاهى به نظر مترجم بىمورد میآمده و گاهى نیز لازم مىنموده، ولى ذکر نشده - استفاده شده تا چنانچه خوانندهاى مراجعه به متن اصلى را در موردى لازم بداند، آسانتر بدان دست یابد.<ref>ر.ک: همان</ref> |
ویرایش