۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'مىگ' به 'میگ') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
كتاب شامل دو قسمت است: | كتاب شامل دو قسمت است: | ||
#زندگانى حضرت زين العابدين(ع) شروع | #زندگانى حضرت زين العابدين(ع) شروع میگردد كه شامل يازده باب مىباشد: | ||
#:أ- اسامى و لقبها و نقش انگشترى و تاريخ ولادت آن جناب و احوال مادر و بعضى مناقب و مختصرى از احوال امام(ع) مىباشد. | #:أ- اسامى و لقبها و نقش انگشترى و تاريخ ولادت آن جناب و احوال مادر و بعضى مناقب و مختصرى از احوال امام(ع) مىباشد. | ||
#:ب- تصريح به امامت ايشان و ساير دلائل امامت است. | #:ب- تصريح به امامت ايشان و ساير دلائل امامت است. | ||
#: ت- شامل معجزات و كارهاى شگفت انگيز امام(ع) مىباشد. | #: ت- شامل معجزات و كارهاى شگفت انگيز امام(ع) مىباشد. | ||
#:ث- در مستجاب شدن دعاى امام(ع) است، ثابت بنانى | #:ث- در مستجاب شدن دعاى امام(ع) است، ثابت بنانى میگويد: من و گروهى از عباد بصره از قبيل ايوب سجستانى و صالح مرى و عتبه الغلام و حبيب فارسى و مالك بن دينار به حج رفتيم، همين كه داخل مكه شديم ديديم مردم از نظر آب در مضيقه هستند و از شدت تشنگى ناراحتند، چون باران كم باريده بود. | ||
#:مردم متوسل به ما شدند و تقاضاى طلب باران نمودند رفتيم، به جانب كعبه پس از طواف با تضرع و زارى از خدا درخواست باران نموديم؛ ولى دعاى ما اجابت نشد، در همين ميان جوانى كه اندوه ناراحتى غم در چهرهاش آشكارا ديده ميشد، وارد شد و طوافى نمود، سپس روى به ما آورده فرمود: مالك بن دينار و ثابت بنانى و ايوب سجستانى و صالح مرى و عتبه الغلام و حبيب فارسى و يا سعد يا عمر يا صالح اعمى، رابعه، سعدانه، يا جعفر بن سليمان، عرض كرديم، بله اى جوان؟ | #:مردم متوسل به ما شدند و تقاضاى طلب باران نمودند رفتيم، به جانب كعبه پس از طواف با تضرع و زارى از خدا درخواست باران نموديم؛ ولى دعاى ما اجابت نشد، در همين ميان جوانى كه اندوه ناراحتى غم در چهرهاش آشكارا ديده ميشد، وارد شد و طوافى نمود، سپس روى به ما آورده فرمود: مالك بن دينار و ثابت بنانى و ايوب سجستانى و صالح مرى و عتبه الغلام و حبيب فارسى و يا سعد يا عمر يا صالح اعمى، رابعه، سعدانه، يا جعفر بن سليمان، عرض كرديم، بله اى جوان؟ | ||
#: فرمود يك نفر از شما را خدا دوست نمىداشت؟ گفتيم ما دعا كرديم بر خداست كه اجابت نمايد، روى به جانب كعبه نموده و از آن جا به سجده رفت. | #: فرمود يك نفر از شما را خدا دوست نمىداشت؟ گفتيم ما دعا كرديم بر خداست كه اجابت نمايد، روى به جانب كعبه نموده و از آن جا به سجده رفت. | ||
#:در سجده | #:در سجده میگفت الهى تو را به علاقهاى كه به من دارى اينها را از باران سيراب كن، هنوز دعايش تمام نشده بود كه باران چون دهانه مشك باريدن گرفت، گفتم جوان از كجا فهميدى تو را دوست دارد؟ جواب داد اگر مرا دوست نميداشت، به خانهاش دعوت نمىكرد، چون دعوت كرده، فهميدم مرا دوست دارد. به همين جهت او را به علاقهاش قسم دادم از پيش ما رفت و اين شعر را خواند{{شعر}} | ||
#:{{ب|''من عرف الرب فلم تفنه''|2=''معرفة الربّ فذاك الشقى''}} | #:{{ب|''من عرف الرب فلم تفنه''|2=''معرفة الربّ فذاك الشقى''}} | ||
#:{{ب|''ما ضر في الطاعة ما ناله ''|2=''ناله في طاعة الله و ما ذا لقى''}} | #:{{ب|''ما ضر في الطاعة ما ناله ''|2=''ناله في طاعة الله و ما ذا لقى''}} | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
#:خ- آنچه بين او و محمد بن حنفيه و ساير خويشاوندانش اتفاق افتاد. | #:خ- آنچه بين او و محمد بن حنفيه و ساير خويشاوندانش اتفاق افتاد. | ||
#:د- جريانهاى مربوط به هم عصران امام از خلفا و ديگران و خدمتگزاران و غلامان آن جناب مىباشد. | #:د- جريانهاى مربوط به هم عصران امام از خلفا و ديگران و خدمتگزاران و غلامان آن جناب مىباشد. | ||
#:ذ- نوادر اخبار زين العابدين(ع) است كه ابوحمزه ثمالى | #:ذ- نوادر اخبار زين العابدين(ع) است كه ابوحمزه ثمالى میگويد با على بن الحسين(ع) رفتم خارج مدينه رسيد، به ديوارى فرمود يك روز به اين ديوار رسيدم به آن تكيه كردم، ناگاه ديدم مردى كه دو جامه سفيد بر تن داشت روبروى من ايستاد و به صورتم نگاه ميكرد. گفت هميشه تو را محزون مىبينم، اگر براى دنيا غمناكى دنيا رزق آماده ايست كه مردمان خوب و بد از آن مىخورند. | ||
#:گفتم براى دنيا نيست و گر نه همانست كه تو ميگويى، گفت براى آخرت است كه آن هم وعدهاى است، حتمى كه ملكى قاهر آن روز حكومت خواهد كرد، پس براى چه محزونى؟ گفتم از دست ابن الزبير ناراحتم لبخندى زده گفت، آيا ديدهاى كسى به خدا توكل كند، خدا او را كفايت ننمايد؟ گفتم نه. | #:گفتم براى دنيا نيست و گر نه همانست كه تو ميگويى، گفت براى آخرت است كه آن هم وعدهاى است، حتمى كه ملكى قاهر آن روز حكومت خواهد كرد، پس براى چه محزونى؟ گفتم از دست ابن الزبير ناراحتم لبخندى زده گفت، آيا ديدهاى كسى به خدا توكل كند، خدا او را كفايت ننمايد؟ گفتم نه. | ||
#:گفت ديدهاى كسى از خدا به خواهد خدا به او ندهد؟ گفتم نه. | #:گفت ديدهاى كسى از خدا به خواهد خدا به او ندهد؟ گفتم نه. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
#:'''لأعطين الرايه غدا رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله كرارا غير فرار حتى لا يرجع يفتح الله على يديه'''. | #:'''لأعطين الرايه غدا رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله كرارا غير فرار حتى لا يرجع يفتح الله على يديه'''. | ||
#:حضرت باقر(ع) فرمود: درباره اين حديث چه ميگويى؟ گفت صحيح است، هيچ شكى در آن نيست؛ ولى بعد از اين حديث كارى كه موجب كفر او شد، انجام داد. فرمود: مادر به عزايت بنشيند، بگو ببينم خدا كه على(ع) را آن روز دوست داشت، مىدانست كه على بعدها نهروانيان را خواهد كشت يا نمىدانست. | #:حضرت باقر(ع) فرمود: درباره اين حديث چه ميگويى؟ گفت صحيح است، هيچ شكى در آن نيست؛ ولى بعد از اين حديث كارى كه موجب كفر او شد، انجام داد. فرمود: مادر به عزايت بنشيند، بگو ببينم خدا كه على(ع) را آن روز دوست داشت، مىدانست كه على بعدها نهروانيان را خواهد كشت يا نمىدانست. | ||
#:گفت مىدانست فرمود: على(ع) را دوست داشت كه مطيع و فرمانبردار او بود يا دوست داشت با اين كه مخالف و خطاكار بود. گفت دوست داشت كه اطاعتش مىكرد، حضرت باقر(ع) فرمود، اكنون محكوم شدى. عبدالله رافع از جاى حركت كرده با خود | #:گفت مىدانست فرمود: على(ع) را دوست داشت كه مطيع و فرمانبردار او بود يا دوست داشت با اين كه مخالف و خطاكار بود. گفت دوست داشت كه اطاعتش مىكرد، حضرت باقر(ع) فرمود، اكنون محكوم شدى. عبدالله رافع از جاى حركت كرده با خود میگفت(حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ)خداوند مىداند مقام رهبرى را به كه بدهد. | ||
خلاصه استدلال اين است كه مىپرسد، خدا على(ع) را براى اين كه اطاعت مىكرد، دوست داشت، قبول مىكند. بعد مىفرمايد، پس بنابراين تو ميگويى على را دوست داشت با اين كه به عقيده تو على(ع) بعدها به واسطه كشتن نهروانيان كافر شد و تمام اعمالش از بين رفت. | خلاصه استدلال اين است كه مىپرسد، خدا على(ع) را براى اين كه اطاعت مىكرد، دوست داشت، قبول مىكند. بعد مىفرمايد، پس بنابراين تو ميگويى على را دوست داشت با اين كه به عقيده تو على(ع) بعدها به واسطه كشتن نهروانيان كافر شد و تمام اعمالش از بين رفت. | ||
ر- پارهاى از خبرهاى منسوب به امام(ع). | ر- پارهاى از خبرهاى منسوب به امام(ع). |
ویرایش