۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىشود' به 'مىشود') |
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
سپس ابراز امیدواری کرده است که: «إنشاءالله، یکى از جوانان آشنا به زبان روسى بتواند دستکم این مقدمه نفیس را به زبان فارسى ترجمه کند»<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | سپس ابراز امیدواری کرده است که: «إنشاءالله، یکى از جوانان آشنا به زبان روسى بتواند دستکم این مقدمه نفیس را به زبان فارسى ترجمه کند»<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | ||
این اثر بیرونى با کتابهاى راهنماى معمولى در داروشناسى مانند مقاله دوم «قانون علم طب» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] (980-1037) تفاوت اساسى دارد. در آن به تعریف منبع دارویى توجه اساسى شده است، نه به اطلاعات درباره خواص و تأثیرات آن؛ به این معنى که منبع دارویى چگونه به نظر مىرسد، نشانههاى خلوص، مرغوبیت و نظایر آنها کدام است؛ وانگهى بیرونى به نام منبع دارویى در زبانها و گویشهاى گوناگون اهمیت زیادى مىداد؛ زیرا در | این اثر بیرونى با کتابهاى راهنماى معمولى در داروشناسى مانند مقاله دوم «قانون علم طب» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] (980-1037) تفاوت اساسى دارد. در آن به تعریف منبع دارویى توجه اساسى شده است، نه به اطلاعات درباره خواص و تأثیرات آن؛ به این معنى که منبع دارویى چگونه به نظر مىرسد، نشانههاى خلوص، مرغوبیت و نظایر آنها کدام است؛ وانگهى بیرونى به نام منبع دارویى در زبانها و گویشهاى گوناگون اهمیت زیادى مىداد؛ زیرا در نوشتههاى پزشکى و دیگر علوم آن زمان، نام داروها به دیگر زبانها آنچنان فراوان بود که همه پزشکان و داروشناسان اهمیت واقعى آنها را نمىدانستند. این مسئله هنگامى که یک دارو در هرجایى یک نام داشت و برعکس یک نام را به چیزهاى گوناگون داده بودند، باز هم پیچیدهتر مىشد که اغلب به سوء تفاهمهاى جدى مىانجامید<ref>پیشگفتار مترجم روسی، ص12</ref>. | ||
بیرونى با درک اهمیت زیاد این مسئله، حدود 4500 نام گیاه، حیوان، ماده معدنى و | بیرونى با درک اهمیت زیاد این مسئله، حدود 4500 نام گیاه، حیوان، ماده معدنى و فراوردههاى آنها را به زبانهاى عربى، یونانى، سریانى، هندى، فارسى، خوارزمى، سغدى، ترکى و جز اینها گرد آورده و توضیح داده است و بدین ترتیب گام جدیدى در راه تنظیم و ترتیب اصطلاحات دارویى زمان خود برداشته است. این نامهاى مترادف براى پژوهشگران امروزى نیز اهمیت دارد و تعریف دقیق بسیارى از گیاهان دارویى و دیگر مواد را امکانپذیر مىسازد. شایان توجه است که بیرونى در بسیارى از موارد به نامهاى محلى داروهایى اشاره مىکند که در میان ساکنان نواحى و حتى شهرهاى آسیاى میانه، افغانستان، ایران و هندوستان رواج داشته است. بر پایه آنها مىتوان از تنوع وسایل درمان تولیدشده و کاربردى آن زمان در این سرزمینها آگاه شد. افزون بر آن، بخشى از این نامها براى متخصصان تاریخ و گویششناسان زبانهاى ایرانى، هندى و جز اینها نیز جالب است<ref>همان، ص13-12</ref>. | ||
بیرونى براى نوشتن صیدنه از آثار پرشمارى که در طول حدود پانصد سال دانشمندان سرزمینهاى گوناگون شرق و غرب پدید آورده بودند، استفاده کرده است. شمار مؤلفانى که در صیدنه از آنها نام برده شده است به دویستوپنجاه مىرسد که در میان آنها طبیعىدانان، فیلسوفان، مورخان، جغرافیادانان، زبانشناسان، شاعران و جهانگردان در کنار پزشکان دیده مىشوند. بسیارى از آنها مشهور نیستند یا فقط به نام شهرت دارند و آثارشان بهجا نمانده است. به همین جهت نقلهایى از چنین منابع و اطلاعاتى درباره مؤلفان آنها از دیدگاه تاریخ علم و فرهنگ ملتهاى شرق در سدههاى میانه بسیار جالب است. اطلاعات بیرونى درباره نقاط جغرافیایى که این یا آن ماده خام دارویى از آنجا نشأت گرفته نیز ارزشمند است. تمام اینها حاکى از آن است که با اثرى بسیار مهم سروکار داریم که امکان مىدهد تا سهم دانشمند بزرگ خوارزمى را نهتنها در داروشناسى، بلکه در دیگر رشتههاى دانش روشن سازیم<ref>همان، ص13</ref>. | بیرونى براى نوشتن صیدنه از آثار پرشمارى که در طول حدود پانصد سال دانشمندان سرزمینهاى گوناگون شرق و غرب پدید آورده بودند، استفاده کرده است. شمار مؤلفانى که در صیدنه از آنها نام برده شده است به دویستوپنجاه مىرسد که در میان آنها طبیعىدانان، فیلسوفان، مورخان، جغرافیادانان، زبانشناسان، شاعران و جهانگردان در کنار پزشکان دیده مىشوند. بسیارى از آنها مشهور نیستند یا فقط به نام شهرت دارند و آثارشان بهجا نمانده است. به همین جهت نقلهایى از چنین منابع و اطلاعاتى درباره مؤلفان آنها از دیدگاه تاریخ علم و فرهنگ ملتهاى شرق در سدههاى میانه بسیار جالب است. اطلاعات بیرونى درباره نقاط جغرافیایى که این یا آن ماده خام دارویى از آنجا نشأت گرفته نیز ارزشمند است. تمام اینها حاکى از آن است که با اثرى بسیار مهم سروکار داریم که امکان مىدهد تا سهم دانشمند بزرگ خوارزمى را نهتنها در داروشناسى، بلکه در دیگر رشتههاى دانش روشن سازیم<ref>همان، ص13</ref>. | ||
صیدنه شامل داروشناسى و پیشگفتار مفصلى است. در آن هر ماده دارویى با عنوان جداگانهاى توصیف مىشود. پیشگفتار بهنوبه خود شامل مقدمه و پنج فصل است. بیرونى در مقدمه، تعریفى از اصطلاح «صیدنه» (داروشناسى) و «صیدنانى» (داروشناس، داروگر) به دست مىدهد، از مسائل و وظایف این علم سخن مىگوید و جاى آن را بین | صیدنه شامل داروشناسى و پیشگفتار مفصلى است. در آن هر ماده دارویى با عنوان جداگانهاى توصیف مىشود. پیشگفتار بهنوبه خود شامل مقدمه و پنج فصل است. بیرونى در مقدمه، تعریفى از اصطلاح «صیدنه» (داروشناسى) و «صیدنانى» (داروشناس، داروگر) به دست مىدهد، از مسائل و وظایف این علم سخن مىگوید و جاى آن را بین رشتههاى پزشکى معین مىکند<ref>همان، ص19</ref>. | ||
در فصل یکم پیشگفتار، این حکم پیش کشیده شده که حرف «چ» هندى، پارسى و ترکى بر اثر تعریب به «ص» تبدیل مىشود و براى اثبات آن نیز یک سلسله مثال ذکر شده است. سپس گفته مىشود که «صیدنانى» از تعریب «چندنانى» (تاجر چوب صندل) که بهنوبه خود از چندن هندى (درخت صندل) گرفته شده، به وجود آمده است. | در فصل یکم پیشگفتار، این حکم پیش کشیده شده که حرف «چ» هندى، پارسى و ترکى بر اثر تعریب به «ص» تبدیل مىشود و براى اثبات آن نیز یک سلسله مثال ذکر شده است. سپس گفته مىشود که «صیدنانى» از تعریب «چندنانى» (تاجر چوب صندل) که بهنوبه خود از چندن هندى (درخت صندل) گرفته شده، به وجود آمده است. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
بیرونى در فصل چهارم رابطه خویش را با زبانهاى عربى و فارسى بیان مىکند. او که زبان مادرى خویش را خوارزمى مىنامد، خود را در هریک از زبانهاى عربى و فارسى تازهوارد مىداند. لکن به عقیده وى، فقط زبان عربى براى مقاصد علمى مناسب است و زبان فارسى تنها «براى داستانهاى خسروانى و قصههاى شب» به درد مىخورد. | بیرونى در فصل چهارم رابطه خویش را با زبانهاى عربى و فارسى بیان مىکند. او که زبان مادرى خویش را خوارزمى مىنامد، خود را در هریک از زبانهاى عربى و فارسى تازهوارد مىداند. لکن به عقیده وى، فقط زبان عربى براى مقاصد علمى مناسب است و زبان فارسى تنها «براى داستانهاى خسروانى و قصههاى شب» به درد مىخورد. | ||
از آخرین فصل، یعنى فصل پنجم پیشگفتار درمىیابیم، همان گونه که پیش از این گفته شد، که بیرونى در دوران جوانى به نامهاى یونانى گیاهان علاقهمند بوده است. او مىنویسد که در آن سالها یک یونانى در خوارزم زندگى مىکرد و نام گیاهان را به یونانى از او مىپرسید و یادداشت مىکرد (احتمالا به خط عربى). بیرونى در این مورد از نارسایى خط عربى سخن مىگوید که نقل صحیح | از آخرین فصل، یعنى فصل پنجم پیشگفتار درمىیابیم، همان گونه که پیش از این گفته شد، که بیرونى در دوران جوانى به نامهاى یونانى گیاهان علاقهمند بوده است. او مىنویسد که در آن سالها یک یونانى در خوارزم زندگى مىکرد و نام گیاهان را به یونانى از او مىپرسید و یادداشت مىکرد (احتمالا به خط عربى). بیرونى در این مورد از نارسایى خط عربى سخن مىگوید که نقل صحیح واژههاى غیر عرب به کمک آن همیشه امکانپذیر نیست. نیز به لغزشهاى مترجمهاى عربى آثار مؤلفان یونانى و وضع بد دستنویسها اشاره مىکند. بیرونى در ضمن برخى از منابع را که در نوشتن صیدنه از آنها استفاده کرده، نام مىبرد. | ||
بیرونى در همین فصل مخصوصا قید مىکند که در کتاب خود معمولاً به خواص داروها اشاره نخواهد کرد و در پایان، اصول ترتیب الفبایى نام مواد دارویى را در صیدنه خود توضیح مىدهد<ref>همان، ص21-19</ref>. | بیرونى در همین فصل مخصوصا قید مىکند که در کتاب خود معمولاً به خواص داروها اشاره نخواهد کرد و در پایان، اصول ترتیب الفبایى نام مواد دارویى را در صیدنه خود توضیح مىدهد<ref>همان، ص21-19</ref>. |
ویرایش