پرش به محتوا

مجموعه رسائل و مقالات فلسفی علامه رفیعی قزوینی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‏ها' به 'ه‏‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'کرده‏ام' به 'کرده‌‏ام')
جز (جایگزینی متن - 'ه‏ها' به 'ه‏‌ها')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۴: خط ۵۴:


«مسئله معراج»:
«مسئله معراج»:
در اینکه معراج پیامبر(ص) جسمانى یا روحانى و یا هر دو باهم بوده است، در میان اهل اسلام اختلاف است؛ لیکن همه فرقه‏هاى مسلمانان آن را به هر وجه از ضروریات دانسته‏اند. حقیقت این است که طبق نص این آیه شریفه: '''سُبْحانَ الذِي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيلًا...''' (الإسراء: 1)، معراج هم جسمانى بوده و هم روحانى؛ زیرا «عبد» عبارت از مجموع هویت مبارک آن حضرت از روح و بدن شریف است و انحصار معراج در یکى از دو قسم روحانى و یا جسمانى برخلاف نص آیه شریفه می‎باشد و استناد برخى از ناآگاهان به معارف الهى به مفهوم فقره‏اى از دعاى ندبه بدین عبارت: «و عرجت بروحه إلى السماء» و استفاده روحانى بودن معراج آن حضرت، دلیل بر منحصر بودن معراج به روحانى نیست؛ زیرا پس از صراحت آیه، هر حدیث یا خبر و اثرى را که ظاهرا مخالف آن به نظر آید، باید توجیه یا تأویل کرد<ref>ر.ک: همان، صفحه سی‎وهشت - سی‎ونه</ref>.
در اینکه معراج پیامبر(ص) جسمانى یا روحانى و یا هر دو باهم بوده است، در میان اهل اسلام اختلاف است؛ لیکن همه فرقه‏‌هاى مسلمانان آن را به هر وجه از ضروریات دانسته‏اند. حقیقت این است که طبق نص این آیه شریفه: '''سُبْحانَ الذِي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيلًا...''' (الإسراء: 1)، معراج هم جسمانى بوده و هم روحانى؛ زیرا «عبد» عبارت از مجموع هویت مبارک آن حضرت از روح و بدن شریف است و انحصار معراج در یکى از دو قسم روحانى و یا جسمانى برخلاف نص آیه شریفه می‎باشد و استناد برخى از ناآگاهان به معارف الهى به مفهوم فقره‏اى از دعاى ندبه بدین عبارت: «و عرجت بروحه إلى السماء» و استفاده روحانى بودن معراج آن حضرت، دلیل بر منحصر بودن معراج به روحانى نیست؛ زیرا پس از صراحت آیه، هر حدیث یا خبر و اثرى را که ظاهرا مخالف آن به نظر آید، باید توجیه یا تأویل کرد<ref>ر.ک: همان، صفحه سی‎وهشت - سی‎ونه</ref>.


نویسنده براى رفع اشکال مزبور، حرف باء را در کلمه: «بروحه»، باء سببى دانسته و عقیده دارد که به سبب قوت روحى آن حضرت، بدن مبارکش نیز به تبعیت روح، معراج فرمود و بالمآل معنى جمله مزبور چنین خواهد بود: «و تو بدن رسول خود را به سبب قوت روحش به آسمان عروج دادى» و نکته دیگر اینکه معراج در بیدارى بوده و روح و جسد مبارک آن حضرت به معیت یکدیگر معراج فرموده است. آنگاه نویسنده، براى اثبات معراج جسمانى و روحانى به آوردن ادله‏اى مبادرت کرده، مى‎گوید: پیروى بدن از احکام روح در همه اشخاص برابر نیست؛ زیرا در برخى از مردم عادى روح متوجه به امرى است که ایجاد آن را می‎خواهد، ولى بدن آنها به نافرمانى از روح پرداخته و از احکام آن تمکین نمی‎کند؛ ولى در خصوص بدن مبارک آن حضرت موضوع برعکس است؛ بدین دلیل که جسد مبارکش در غایت لطافت بوده و نظیر آن را در اجسام نمی‎توان یافت و طبق قاعده «اشتراک معنوى وجود» که از امهات قواعد عقلى و حکمى در شمار مى‏آید، افق هر بدنى از حیث مرتبه وجود، مرتبط و متصل به افق وجودى روح بوده و تناسب مستقیمى در میان جسم و روح یک شخص حکم‏فرما می‎باشد؛ به‎علاوه به جهت قوت روح حضرت ختمى‎مرتبت و تسلط او بر بدن مبارکش، به محض عروج روح به عالم ملکوت و آسمان‎هاى عقلى و جبروت، بدن وى نیز با حرکت جسمانى به همان عوالمى که مقصد روح آن حضرت بوده، عروج و انتقال یافته است<ref>ر.ک: همان، صفحه سی‎ونه - چهل</ref>.
نویسنده براى رفع اشکال مزبور، حرف باء را در کلمه: «بروحه»، باء سببى دانسته و عقیده دارد که به سبب قوت روحى آن حضرت، بدن مبارکش نیز به تبعیت روح، معراج فرمود و بالمآل معنى جمله مزبور چنین خواهد بود: «و تو بدن رسول خود را به سبب قوت روحش به آسمان عروج دادى» و نکته دیگر اینکه معراج در بیدارى بوده و روح و جسد مبارک آن حضرت به معیت یکدیگر معراج فرموده است. آنگاه نویسنده، براى اثبات معراج جسمانى و روحانى به آوردن ادله‏اى مبادرت کرده، مى‎گوید: پیروى بدن از احکام روح در همه اشخاص برابر نیست؛ زیرا در برخى از مردم عادى روح متوجه به امرى است که ایجاد آن را می‎خواهد، ولى بدن آنها به نافرمانى از روح پرداخته و از احکام آن تمکین نمی‎کند؛ ولى در خصوص بدن مبارک آن حضرت موضوع برعکس است؛ بدین دلیل که جسد مبارکش در غایت لطافت بوده و نظیر آن را در اجسام نمی‎توان یافت و طبق قاعده «اشتراک معنوى وجود» که از امهات قواعد عقلى و حکمى در شمار مى‏آید، افق هر بدنى از حیث مرتبه وجود، مرتبط و متصل به افق وجودى روح بوده و تناسب مستقیمى در میان جسم و روح یک شخص حکم‏فرما می‎باشد؛ به‎علاوه به جهت قوت روح حضرت ختمى‎مرتبت و تسلط او بر بدن مبارکش، به محض عروج روح به عالم ملکوت و آسمان‎هاى عقلى و جبروت، بدن وى نیز با حرکت جسمانى به همان عوالمى که مقصد روح آن حضرت بوده، عروج و انتقال یافته است<ref>ر.ک: همان، صفحه سی‎ونه - چهل</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش