پرش به محتوا

شرح حدیث «جنود عقل و جهل»: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۴ دسامبر ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'طبيعي' به 'طبیعی'
جز (جایگزینی متن - 'و فلسفي' به 'و فلسفی')
جز (جایگزینی متن - 'طبيعي' به 'طبیعی')
خط ۶۴: خط ۶۴:
#:بالجمله... اخلاق علمى و تاريخى و همين طور تفسير ادبى و علمى و شرح احاديث بدين منوال از مقصد و مقصود دور افتادن و تبعيد قريب نمودن است. نويسنده را عقيده آن است كه مهم در علم اخلاق و شرح احاديث مربوطه به آن يا تفسير آيات شريفه راجعه به آن، آن است كه نويسنده آن، با ابشار و تنذير و موعظت و نصيحت و تذكر دادن و يادآورى كردن، هريك از مقاصد خود را در نفوس جايگزين كند؛ به‌عبارت‌ديگر، كتاب اخلاق، موعظه كتبيه بايد باشد و خود معالجه كند دردها و عيب‌ها را نه آنكه راه علاج نشان دهد. ريشه‌هاى اخلاق را فهماندن و راه علاج نشان دادن، يك نفر را به مقصد نزديك نكند و يك قلب ظلمانى را نور ندهد و يك خلق فاسد را اصلاح ننمايد.
#:بالجمله... اخلاق علمى و تاريخى و همين طور تفسير ادبى و علمى و شرح احاديث بدين منوال از مقصد و مقصود دور افتادن و تبعيد قريب نمودن است. نويسنده را عقيده آن است كه مهم در علم اخلاق و شرح احاديث مربوطه به آن يا تفسير آيات شريفه راجعه به آن، آن است كه نويسنده آن، با ابشار و تنذير و موعظت و نصيحت و تذكر دادن و يادآورى كردن، هريك از مقاصد خود را در نفوس جايگزين كند؛ به‌عبارت‌ديگر، كتاب اخلاق، موعظه كتبيه بايد باشد و خود معالجه كند دردها و عيب‌ها را نه آنكه راه علاج نشان دهد. ريشه‌هاى اخلاق را فهماندن و راه علاج نشان دادن، يك نفر را به مقصد نزديك نكند و يك قلب ظلمانى را نور ندهد و يك خلق فاسد را اصلاح ننمايد.
#:كتاب اخلاق آن است كه به مطالعه آن، نفس قاسى، نرم و غير مهذب، مهذب و ظلمانى، نورانى شود و آن، به آن است كه عالم در ضمن راهنمايى، راهبر و در ضمن ارائه علاج، معالج باشد و كتاب، خود، دواى درد باشد نه نسخه دوانما. طبيب روحانى بايد كلامش حكم دوا داشته باشد نه حكم نسخه و اين كتب مذكوره، نسخه هستند نه دوا، بلكه اگر جرأت بود مى‌گفتم: «نسخه بودن بعضى از آنها نيز مشكوك است»<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13779/1/11 ر.ك: همان، ص11-13]</ref>
#:كتاب اخلاق آن است كه به مطالعه آن، نفس قاسى، نرم و غير مهذب، مهذب و ظلمانى، نورانى شود و آن، به آن است كه عالم در ضمن راهنمايى، راهبر و در ضمن ارائه علاج، معالج باشد و كتاب، خود، دواى درد باشد نه نسخه دوانما. طبيب روحانى بايد كلامش حكم دوا داشته باشد نه حكم نسخه و اين كتب مذكوره، نسخه هستند نه دوا، بلكه اگر جرأت بود مى‌گفتم: «نسخه بودن بعضى از آنها نيز مشكوك است»<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13779/1/11 ر.ك: همان، ص11-13]</ref>
#نويسنده در سرتاسر كتاب، خواننده را به هدف اصلى تحصيل علوم دينى، كه معرفت اللّه و حصول حقيقت توحيد در قلب است، متذكر مى‌سازد؛ چنان‌كه مى‌نويسد: «حكيم وقتى الهى و عالم هنگامى ربانى و روحانى شود كه علمش الهى و ربانى شود و اگر علمى از توحيد و تجريد فرضا بحث كند، ولى حق‌طلبى و خداخواهى او را به اين بحث نكشانده باشد، بلكه خود علم و فنون بديعه آن، بلكه نفس و جلوه‌هاى آن، او را دعوت كرده باشد، علمش آيت و نمونه و نشانه نيست و حكمتش الهيه نيست، بلكه نفسانيه و طبيعيه است.
#نويسنده در سرتاسر كتاب، خواننده را به هدف اصلى تحصيل علوم دينى، كه معرفت اللّه و حصول حقيقت توحيد در قلب است، متذكر مى‌سازد؛ چنان‌كه مى‌نويسد: «حكيم وقتى الهى و عالم هنگامى ربانى و روحانى شود كه علمش الهى و ربانى شود و اگر علمى از توحيد و تجريد فرضا بحث كند، ولى حق‌طلبى و خداخواهى او را به اين بحث نكشانده باشد، بلكه خود علم و فنون بديعه آن، بلكه نفس و جلوه‌هاى آن، او را دعوت كرده باشد، علمش آيت و نمونه و نشانه نيست و حكمتش الهيه نيست، بلكه نفسانيه و طبیعیه است.
#:پس اينكه نزد علما مشهور است كه يك قسم از علوم است كه خودش منظور فى نفسه است كه در مقابل علوم عمليه است، در نظر قاصر درست نيايد، بلكه جميع علوم معتبره را سمت مقدميت است، منتهى هريك براى چيزى و به‌طورى مقدمه است؛ پس علم توحيد، علمى مقدمه است براى حصول توحيد قلبى كه توحيد عملى است و با تعمّل و تذكر و ارتياض قلبى حاصل شود.
#:پس اينكه نزد علما مشهور است كه يك قسم از علوم است كه خودش منظور فى نفسه است كه در مقابل علوم عمليه است، در نظر قاصر درست نيايد، بلكه جميع علوم معتبره را سمت مقدميت است، منتهى هريك براى چيزى و به‌طورى مقدمه است؛ پس علم توحيد، علمى مقدمه است براى حصول توحيد قلبى كه توحيد عملى است و با تعمّل و تذكر و ارتياض قلبى حاصل شود.
#:چه‌بسا، كسانى كه صرف عمر در توحيد علمى نموده و تمام اوقات را به مطالعه و مباحثه و تعليم و تعلّم آن مصروف كردند و صبغه توحيد نيافته‌اند و عالم الهى و حكيم ربانى نشده، تزلزل قلبى آنها از ديگران بيشتر است.
#:چه‌بسا، كسانى كه صرف عمر در توحيد علمى نموده و تمام اوقات را به مطالعه و مباحثه و تعليم و تعلّم آن مصروف كردند و صبغه توحيد نيافته‌اند و عالم الهى و حكيم ربانى نشده، تزلزل قلبى آنها از ديگران بيشتر است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش