۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ')و' به ') و') |
جز (جایگزینی متن - 'فضل الله' به 'فضلالله') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
'''پيرجمال اردستانى'''، عارف و شاعر و نويسنده مشهور ايرانى در قرن نهم است. وى متخلص به جمالى، ملقب به جمالالدين و معروف به عاشق اصفهانى بود و لقب طريقتى وى محمدشاه است. در نام وى اختلاف هست؛ بعضى، او را محمد و برخى، احمد خواندهاند. [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]]، از او با عنوان | '''پيرجمال اردستانى'''، عارف و شاعر و نويسنده مشهور ايرانى در قرن نهم است. وى متخلص به جمالى، ملقب به جمالالدين و معروف به عاشق اصفهانى بود و لقب طريقتى وى محمدشاه است. در نام وى اختلاف هست؛ بعضى، او را محمد و برخى، احمد خواندهاند. [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]]، از او با عنوان «فضلالله احمد» ياد كرده است. از تاريخ ولادت، نام پدر و شرح حال او اطلاع دقيقى در دست نيست. در بعضى آثارش، با اشارهاى به نياكان خود، مىگويد كه از شيراز و اهل ادب و هنر بودهاند. گفتهاند كه در ده كچويه سنگ، در نزديكى شهر اردستان، متولد شده است. ظاهراً بخش عمدهاى از زندگى خود را در محله فهره اردستان گذرانده است. از آثار او برمىآيد كه در آغاز به تحصيل علوم رسمى پرداخته بود، اما مدتى بعد آن را رها كرد و به سير و سياحت روى آورد و از جمله، به خراسان، تبريز، شيراز، ليلاز، هند، مصر، حلب، دمشق، مكه، روم، چين و تركستان سفر كرد. | ||
پيرجمال، طى زيارتهايش در مكه با راهنمايى پيرمردى ناشناس به جستوجوى پير و مرشدى برخاست و عاقبت دست ارادت بهسوى پيرمرتضى اردستانى، فرزند امير شمسالدين محمد اردستانى، نديم شاه منصور، دراز كرد و از او خرقه گرفت. پيرجمال در بسيارى از آثار خود، بارها پيرمرتضى را ستوده و او را از بزرگان عرفا دانسته و حكاياتى از او نقل كرده است. | پيرجمال، طى زيارتهايش در مكه با راهنمايى پيرمردى ناشناس به جستوجوى پير و مرشدى برخاست و عاقبت دست ارادت بهسوى پيرمرتضى اردستانى، فرزند امير شمسالدين محمد اردستانى، نديم شاه منصور، دراز كرد و از او خرقه گرفت. پيرجمال در بسيارى از آثار خود، بارها پيرمرتضى را ستوده و او را از بزرگان عرفا دانسته و حكاياتى از او نقل كرده است. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
سلسله ارادت و اتصال طريقت پيرجمال، از طريق پيرمرتضى، به چند واسطه، به شيخ ابوالنجيب عبدالقاهر سهروردى مىرسد. سلسلهاى به پيرجمال نسبت دادهاند كه به «پيرجماليه» يا «جماليه» شهرت يافته است و آن را يكى از سلسلههاى منشعب از سهرورديه دانستهاند. به قولى اين سلسله در ايران از شعب ديگرى كه به سهروردى منتهى مىشده معروفتر بوده و تعليمات شيخ [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدين عراقى]] را نيز همين سلسله در ايران منتشر كرده است. | سلسله ارادت و اتصال طريقت پيرجمال، از طريق پيرمرتضى، به چند واسطه، به شيخ ابوالنجيب عبدالقاهر سهروردى مىرسد. سلسلهاى به پيرجمال نسبت دادهاند كه به «پيرجماليه» يا «جماليه» شهرت يافته است و آن را يكى از سلسلههاى منشعب از سهرورديه دانستهاند. به قولى اين سلسله در ايران از شعب ديگرى كه به سهروردى منتهى مىشده معروفتر بوده و تعليمات شيخ [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدين عراقى]] را نيز همين سلسله در ايران منتشر كرده است. | ||
پيرجمال در عهد شاهرخ، پسر امير تيمور و اخلاف او مىزيسته است. وى در آثارش به اوضاع سياسى زمان خود و به بعضى از سلاطين عصرش اشاره كرده و گاه آنان را ستوده و گاه نكوهيده است. در رساله «محبوب الصديقين»، پيرجمال از ملاقات خود با الغبيگ بن شاهرخ در سمرقند سخن مىگويد. به گزارش بيشتر منابع، پيرجمال در 879 وفات يافته، اما حسن روملو سال وفات وى را در 886 و بلوشه آن را 901 نوشته است. برخى گفتهاند كه او شهيد شده است. او در كنار قبر پير خود، در بقعه پيرمرتضى، واقع در محله فهره اردستان و مجاور مسجد سفيد سردشت، به خاك سپرده شد. ملا محمدصادق اردستانى، از حكماى معروف قرن يازدهم و دوازدهم و ملا رمضانعلى نيستانى، متخلص به كوچكعلى از نوادگان او بودهاند. از جمله مريدان او | پيرجمال در عهد شاهرخ، پسر امير تيمور و اخلاف او مىزيسته است. وى در آثارش به اوضاع سياسى زمان خود و به بعضى از سلاطين عصرش اشاره كرده و گاه آنان را ستوده و گاه نكوهيده است. در رساله «محبوب الصديقين»، پيرجمال از ملاقات خود با الغبيگ بن شاهرخ در سمرقند سخن مىگويد. به گزارش بيشتر منابع، پيرجمال در 879 وفات يافته، اما حسن روملو سال وفات وى را در 886 و بلوشه آن را 901 نوشته است. برخى گفتهاند كه او شهيد شده است. او در كنار قبر پير خود، در بقعه پيرمرتضى، واقع در محله فهره اردستان و مجاور مسجد سفيد سردشت، به خاك سپرده شد. ملا محمدصادق اردستانى، از حكماى معروف قرن يازدهم و دوازدهم و ملا رمضانعلى نيستانى، متخلص به كوچكعلى از نوادگان او بودهاند. از جمله مريدان او فضلالله بن روزبهان خنجى، از شعرا و خوشنويسان و عرفا و مؤلفان قرن نهم و اوايل قرن دهم، بوده است. به گفته سخاوى، او درباره مناقب پير و مرشدش جمال اردستانى، كتابى تأليف كرده بود. | ||
پيرجمال از ائمه(ع) و خلفاى راشدين، با احترام ياد كرده، اما گرايش شيعى وى بيشتر بوده و اين نكته از نوشتهها و تأليفات او بهخوبى روشن مىشود. وى در تمجيد ائمه شيعه، بهويژه حضرت على و امام حسين(ع)، القاب بسيارى به كار برده است و در ديوان او نيز اشعارى در منقبت چهارده معصوم(ع) وجود دارد و شايد همين تمايلات شيعى پيرجمال بوده كه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] (پيرو طريقه نقشبنديه) را به تشنيع و تحقير وى واداشته است. عبدالواسع نظامى باخرزى، همراه با ذم بسيار پيرجمال و آثارش و نيز فخرالدين صفى، از ديدار [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] و پيرجمال، حكايتهايى نقل كرده و نوشتهاند كه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] او را قدح مىكرده است. | پيرجمال از ائمه(ع) و خلفاى راشدين، با احترام ياد كرده، اما گرايش شيعى وى بيشتر بوده و اين نكته از نوشتهها و تأليفات او بهخوبى روشن مىشود. وى در تمجيد ائمه شيعه، بهويژه حضرت على و امام حسين(ع)، القاب بسيارى به كار برده است و در ديوان او نيز اشعارى در منقبت چهارده معصوم(ع) وجود دارد و شايد همين تمايلات شيعى پيرجمال بوده كه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] (پيرو طريقه نقشبنديه) را به تشنيع و تحقير وى واداشته است. عبدالواسع نظامى باخرزى، همراه با ذم بسيار پيرجمال و آثارش و نيز فخرالدين صفى، از ديدار [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] و پيرجمال، حكايتهايى نقل كرده و نوشتهاند كه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] او را قدح مىكرده است. |
ویرایش