۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بيت المقدس ' به 'بيتالمقدس ') |
جز (جایگزینی متن - 'نجم الدين' به 'نجمالدين') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
در 624ق پدرش به حج رفت و او نيابت وى را در مدرسه ناصرية به عهده گرفت، اما مدتى بعد به سبب جنگ و نزاع ميان مسلمانان و فرنگان، بيتالمقدس را به قصد دمشق ترك گفت. اقامت وى در دمشق با برخوردهاى نظامى امراى ايوبى شام و مصر همزمان بود و خود او در کتاب «مفرج الكروب»، برخى از اين حوادث را كه ناظر آنها بوده، ذكر كرده است. | در 624ق پدرش به حج رفت و او نيابت وى را در مدرسه ناصرية به عهده گرفت، اما مدتى بعد به سبب جنگ و نزاع ميان مسلمانان و فرنگان، بيتالمقدس را به قصد دمشق ترك گفت. اقامت وى در دمشق با برخوردهاى نظامى امراى ايوبى شام و مصر همزمان بود و خود او در کتاب «مفرج الكروب»، برخى از اين حوادث را كه ناظر آنها بوده، ذكر كرده است. | ||
وى در اواخر 627ق به حلب رفت و در آنجا نزد كسانى چون | وى در اواخر 627ق به حلب رفت و در آنجا نزد كسانى چون نجمالدين بن خباز در فقه و اصول، ابن يعيش در نحو و لغت و همچنين [[ابن شداد، یوسف بن رافع|بهاء الدين بن شداد]]، دانش آموخت و تا شعبان 628ق در حلب در خدمت ابن شداد ماند. او در 629ق همراه با پدر و به درخواست الملك الناصر داوود ايوبى امير كرك، به خدمت او درآمد و از 631ق به مدت دو سال در خدمت الملك المظفر دوم، امير حماه به سر برد. در همين ايام علم الدين قيصر، مشهور به تعاسيف، رياضيدان مصرى را در ساختن رصدخانه حماة يارى داد. پس از آن، در بازگشت به دمشق، با حسام الدين بن ابى على كه بعد از الملك الصالح سلطان ايوبى حاكم مصر شد، آشنايى يافت و طى سالهايى كه در مصر بود، از دوستى با او بهرههاى فراوان برد. | ||
در 641ق همراه ابن ابى الدم به سفارت، به بغداد رفت و از آنجا عازم قاهره شد. در 649ق به مكه رفت. بازگشت او از اين سفر به قاهره، با سقوط سلسله ايوبيان در مصر مصادف شد. از زندگانى وى در عهد مماليك، جز اشارات پراكندهاى كه به مناسبتهاى مختلف در کتاب «مفرج الكروب» خود او يا آثار بعدى آمده، اطلاع چندانى در دست نيست. | در 641ق همراه ابن ابى الدم به سفارت، به بغداد رفت و از آنجا عازم قاهره شد. در 649ق به مكه رفت. بازگشت او از اين سفر به قاهره، با سقوط سلسله ايوبيان در مصر مصادف شد. از زندگانى وى در عهد مماليك، جز اشارات پراكندهاى كه به مناسبتهاى مختلف در کتاب «مفرج الكروب» خود او يا آثار بعدى آمده، اطلاع چندانى در دست نيست. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در 690ق در ملازمت الملك المظفر ايوبى امير حماة به قاهره رفت و مورد استقبال فراوان علماى مصر قرار گرفت. ابوحيان غرناطى از جمله دانشمندانى بود كه در قاهره از محضر وى بهره برد و از او اجازه گرفت. واصل در سالهاى آخر زندگى نابينا شد. مسافرتهاى متعدد او به شهرهاى شام و مصر، سبب گرديد كه وى نزد استادان بسيارى به شاگردى بپردازد. تنوع و گستردگى دانش وى در تاريخ، فقه، كلام، منطق و طب تحسين همگان را بر مىانگيخت. وى همچنين در فلسفه، رياضيات و نجوم صاحب نظر بود و تصانيف بسيارى از خود بر جاى گذاشت، تا آنجا كه گفتهاند در بيش از 30 علم به تدريس مىپرداخته است. | در 690ق در ملازمت الملك المظفر ايوبى امير حماة به قاهره رفت و مورد استقبال فراوان علماى مصر قرار گرفت. ابوحيان غرناطى از جمله دانشمندانى بود كه در قاهره از محضر وى بهره برد و از او اجازه گرفت. واصل در سالهاى آخر زندگى نابينا شد. مسافرتهاى متعدد او به شهرهاى شام و مصر، سبب گرديد كه وى نزد استادان بسيارى به شاگردى بپردازد. تنوع و گستردگى دانش وى در تاريخ، فقه، كلام، منطق و طب تحسين همگان را بر مىانگيخت. وى همچنين در فلسفه، رياضيات و نجوم صاحب نظر بود و تصانيف بسيارى از خود بر جاى گذاشت، تا آنجا كه گفتهاند در بيش از 30 علم به تدريس مىپرداخته است. | ||
نجمالدين دبيران، در درس وى حاضر مىشد و مشكلات منطقى را نزد او مطرح مىكرد.وى همچنين با توران شاه كه خود اهل علم و فضل بود، مباحثاتى داشت. از جمله شاگردان مشهور او [[ابوالفداء، اسماعیل بن علی|ابوالفداء]] است كه کتاب اقليدس و نيز شرح ابن واصل بر منظومه ابن حاجب را در حماة از وى آموخت. | |||
آنچه در فعاليت علمى وى از جلوه بيشترى برخوردار است، تاريخنگارى و تأليف کتاب «مفروج الكروب» است كه به سبب ويژگىهايش، همواره از مهمترين منابع تاريخ ايوبيان به شمار آمده است. ترجمه اين اثر به قلم [[اتابکی، پرویز|پرويز اتابكى]] با نام «تاريخ ايوبيان» منتشر شده است. | آنچه در فعاليت علمى وى از جلوه بيشترى برخوردار است، تاريخنگارى و تأليف کتاب «مفروج الكروب» است كه به سبب ويژگىهايش، همواره از مهمترين منابع تاريخ ايوبيان به شمار آمده است. ترجمه اين اثر به قلم [[اتابکی، پرویز|پرويز اتابكى]] با نام «تاريخ ايوبيان» منتشر شده است. |
ویرایش