۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ناصر الدين' به 'ناصرالدين') |
جز (جایگزینی متن - 'علاء الدين' به 'علاءالدين') |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
چون در اين مجموعه و مقدمه، مكرر به نامهاى پادشاهان و اميران آسياى صغير از دوره سلاجقه روم تا پيش از عصر عثمانى اشاره رفته است، نويسنده، فصل پنجم را اختصاص به جدول نامهاى پادشاهان و فرمانروايان آسياى صغير از سلاجقه روم تا پيش از تشكيل دولت عثمانى داده، تا مراجعه بدانها فهم مطالب کتاب را بر خواننده آسان نمايد.<ref>همان</ref> | چون در اين مجموعه و مقدمه، مكرر به نامهاى پادشاهان و اميران آسياى صغير از دوره سلاجقه روم تا پيش از عصر عثمانى اشاره رفته است، نويسنده، فصل پنجم را اختصاص به جدول نامهاى پادشاهان و فرمانروايان آسياى صغير از سلاجقه روم تا پيش از تشكيل دولت عثمانى داده، تا مراجعه بدانها فهم مطالب کتاب را بر خواننده آسان نمايد.<ref>همان</ref> | ||
کتاب «سلجوقنامه ابن بىبى»، به نام سلطان | کتاب «سلجوقنامه ابن بىبى»، به نام سلطان علاءالدين كيقباد «الأوامر العلائية في الأمور العلائية» نام يافته است.<ref>فصل اول، ص نوزده</ref> | ||
اين کتاب، تاريخى است از نوع کتاب وصاف (تجزية الأمصار و تزجية الأعصار) كه مشحون از كلمات عربى و عبارات مسجع و مقفى است و داراى سبكى متكلفانه و ملالآور است. چنانكه از غايت اغلاق و پيچيدگى، مطالب و حوادث تاريخى در طى آن عبارات مغلقه و تعبيرات منشيانه مشكله گم شده است و بهزحمت و دشوارى مىتوان شرح واقعه و بيان حادثهاى را از آن استخراج كرد. يقين است كه نويسنده در اين اثر متصنع و متكلف خود تنها قصد تاريخنگارى نداشته، بلكه مىخواسته با عبارتپردازى و لفظبازى، اظهار فضل و دبيرپيشگى كرده، در اين شيوه پرتصنع و تكلف، استادى خويش را در عربيت و ادبيت، به رخ خواننده كشيده باشد.<ref>همان</ref> | اين کتاب، تاريخى است از نوع کتاب وصاف (تجزية الأمصار و تزجية الأعصار) كه مشحون از كلمات عربى و عبارات مسجع و مقفى است و داراى سبكى متكلفانه و ملالآور است. چنانكه از غايت اغلاق و پيچيدگى، مطالب و حوادث تاريخى در طى آن عبارات مغلقه و تعبيرات منشيانه مشكله گم شده است و بهزحمت و دشوارى مىتوان شرح واقعه و بيان حادثهاى را از آن استخراج كرد. يقين است كه نويسنده در اين اثر متصنع و متكلف خود تنها قصد تاريخنگارى نداشته، بلكه مىخواسته با عبارتپردازى و لفظبازى، اظهار فضل و دبيرپيشگى كرده، در اين شيوه پرتصنع و تكلف، استادى خويش را در عربيت و ادبيت، به رخ خواننده كشيده باشد.<ref>همان</ref> | ||
ابن بىبى پس از اتمام اين شاهكار ادبى خود، کتابش را به | ابن بىبى پس از اتمام اين شاهكار ادبى خود، کتابش را به علاءالدين عطاملك بن محمد جوينى صاحب «تاريخ جهانگشاى» جوينى كه گويا در آن هنگام از طرف ايلخان مغول ولايت بغداد را داشته تقديم كرده است.<ref>همان، ص بيست</ref> | ||
ظاهرا قرائت تاريخ جهانگشاى جوينى كه گذشته از تاريخ مغول، از شاهكارهاى ادبى بشمار مىرود، در نفس ابن بىبى اثرى عميق گذاشته و خواسته است به تقليد آن کتاب، او نيز کتابى در تاريخ سلاجقه روم نوشته باشد. البته از عهده برنيامده و در جزالت و روانى و انسجام عبارات، هرگز نتوانسته است كه کتاب خود را بهپاى تاريخ جهانگشاى جوينى برساند و در اين تقليد، سر از پاى خجالت بردارد.<ref>همان</ref> | ظاهرا قرائت تاريخ جهانگشاى جوينى كه گذشته از تاريخ مغول، از شاهكارهاى ادبى بشمار مىرود، در نفس ابن بىبى اثرى عميق گذاشته و خواسته است به تقليد آن کتاب، او نيز کتابى در تاريخ سلاجقه روم نوشته باشد. البته از عهده برنيامده و در جزالت و روانى و انسجام عبارات، هرگز نتوانسته است كه کتاب خود را بهپاى تاريخ جهانگشاى جوينى برساند و در اين تقليد، سر از پاى خجالت بردارد.<ref>همان</ref> |
ویرایش