پرش به محتوا

شرحی الإشارات: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بو على' به 'بوعلى'
جز (جایگزینی متن - 'عمومي' به 'عمومی')
جز (جایگزینی متن - 'بو على' به 'بوعلى')
خط ۵۶: خط ۵۶:




كتاب، در دو جلد تنظيم شده است كه جلد اول آن مشتمل بر يك مقدمه از شارح و ده نهج و جلد دوم مشتمل بر ده نمط است. شارح، در هر نهج و نمطى فقره‌هايى از كلام بو على را نقل كرده و به شرح و بررسى آن پرداخته است.
كتاب، در دو جلد تنظيم شده است كه جلد اول آن مشتمل بر يك مقدمه از شارح و ده نهج و جلد دوم مشتمل بر ده نمط است. شارح، در هر نهج و نمطى فقره‌هايى از كلام بوعلى را نقل كرده و به شرح و بررسى آن پرداخته است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۶۳: خط ۶۳:
شايد شرح [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اشارات را بتوان اولين شرح به حساب آورد كه در اكثر موارد از عهده غوامض و مشكلات آن برآمده و با عباراتى روشن و روان شرح داده است، اما او فقط به شرح نظريات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بسنده نكرده است، بلكه در بسيارى از موارد به نقد و نقض مطالب كتاب پرداخته و آنها را با سؤال‌هاى جدّى مواجه ساخته است؛ به خصوص در مسائل فلسفه اولى و آن‌جا كه قواعد فلسفى با عقايد اشعرى او در تعارض بوده چنان زبان به خرده‌گيرى باز كرده و در وارد كردن اشكال و اعتراض لجاجت به خرج داده و راه افراط پيموده كه جنبه ايراد و اشكال و تشكيك در شرح او بر جنبه ايضاح و تفسير سبقت گرفته است و به قول بعضى از نكته‌پردازان شرح او را به جرح تبديل كرده است و شايد بهترين توصيف در باره كتاب او همان كلامى باشد كه [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] در آغاز شرح خود آورده است كه «[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، با وجود اينكه شرح خوبى نوشته، ولى در رد صاحب كتاب راه مبالغه را پيموده است و در نقض قواعد او پاى را از حد اعتدال فراتر نهاده به طورى كه كوشش‌هاى او جز قدح بر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به بار نياورده است».
شايد شرح [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اشارات را بتوان اولين شرح به حساب آورد كه در اكثر موارد از عهده غوامض و مشكلات آن برآمده و با عباراتى روشن و روان شرح داده است، اما او فقط به شرح نظريات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بسنده نكرده است، بلكه در بسيارى از موارد به نقد و نقض مطالب كتاب پرداخته و آنها را با سؤال‌هاى جدّى مواجه ساخته است؛ به خصوص در مسائل فلسفه اولى و آن‌جا كه قواعد فلسفى با عقايد اشعرى او در تعارض بوده چنان زبان به خرده‌گيرى باز كرده و در وارد كردن اشكال و اعتراض لجاجت به خرج داده و راه افراط پيموده كه جنبه ايراد و اشكال و تشكيك در شرح او بر جنبه ايضاح و تفسير سبقت گرفته است و به قول بعضى از نكته‌پردازان شرح او را به جرح تبديل كرده است و شايد بهترين توصيف در باره كتاب او همان كلامى باشد كه [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] در آغاز شرح خود آورده است كه «[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، با وجود اينكه شرح خوبى نوشته، ولى در رد صاحب كتاب راه مبالغه را پيموده است و در نقض قواعد او پاى را از حد اعتدال فراتر نهاده به طورى كه كوشش‌هاى او جز قدح بر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به بار نياورده است».


در اين قسمت مناسب است به عنوان گزارشى از محتواى كتاب، به برخى از اشكالات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اشارات بو على اشاره كنيم تا نوع برخورد وى با اين كتاب ارزش‌مند علمى معلوم گردد: [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] در باره دلالت التزامى، در فصل ششم از نهج اول، مى‌گويد: دلالت لفظ بر معنى يا به صورت تبعى و التزام است يا...، به اين صورت كه لفظ با دلالت مطابقى بر معنايى دلالت كند و آن معناى مطابقى معناى ديگرى لازم داشته باشد؛ نه آنكه آن معناى ديگر جزيى از معناى مطابقى لفظ باشد، بلكه با آن ملازم باشد و مصاحب، مانند دلالت لفظ سقف بر ديوار و... [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، دلالت التزامى را مورد تشكيك قرار داده، مى‌گويد: يك لفظ ممكن است داراى لوازم ذهنى نامتناهى باشد، حال يا لفظ بر همه اين لوازم نامتناهى دلالت دارد يا فقط بر لوازم بين و آشكار دلالت دارد كه قسم اول محال است، زيرا لازم مى‌آيد كه لفظ واحد، بر معانى غير متناهى دلالت كند و قسم دوم نيز باطل است، زيرا دلالت لفظ بر لازم واحدى ممكن است در نزد فردى آشكار باشد در حالى كه در نزد ديگرى آشكار نباشد، پس وقتى كه اين دلالت نزد اشخاص و احوال مختلف، متفاوت گرديد، اعتماد بر آن شايسته نيست.
در اين قسمت مناسب است به عنوان گزارشى از محتواى كتاب، به برخى از اشكالات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اشارات بوعلى اشاره كنيم تا نوع برخورد وى با اين كتاب ارزش‌مند علمى معلوم گردد: [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] در باره دلالت التزامى، در فصل ششم از نهج اول، مى‌گويد: دلالت لفظ بر معنى يا به صورت تبعى و التزام است يا...، به اين صورت كه لفظ با دلالت مطابقى بر معنايى دلالت كند و آن معناى مطابقى معناى ديگرى لازم داشته باشد؛ نه آنكه آن معناى ديگر جزيى از معناى مطابقى لفظ باشد، بلكه با آن ملازم باشد و مصاحب، مانند دلالت لفظ سقف بر ديوار و... [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، دلالت التزامى را مورد تشكيك قرار داده، مى‌گويد: يك لفظ ممكن است داراى لوازم ذهنى نامتناهى باشد، حال يا لفظ بر همه اين لوازم نامتناهى دلالت دارد يا فقط بر لوازم بين و آشكار دلالت دارد كه قسم اول محال است، زيرا لازم مى‌آيد كه لفظ واحد، بر معانى غير متناهى دلالت كند و قسم دوم نيز باطل است، زيرا دلالت لفظ بر لازم واحدى ممكن است در نزد فردى آشكار باشد در حالى كه در نزد ديگرى آشكار نباشد، پس وقتى كه اين دلالت نزد اشخاص و احوال مختلف، متفاوت گرديد، اعتماد بر آن شايسته نيست.


از ديگر مواردى كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به مخالفت با بو على برخاسته، در تعريف عرض ذاتى است كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در فصل پانزدهم از نهج اول، در تعريف ذاتى باب برهان، مطالبى را بيان مى‌كند و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در ذيل آن مخالفت خود را اعلام مى‌دارد.
از ديگر مواردى كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به مخالفت با بوعلى برخاسته، در تعريف عرض ذاتى است كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در فصل پانزدهم از نهج اول، در تعريف ذاتى باب برهان، مطالبى را بيان مى‌كند و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در ذيل آن مخالفت خود را اعلام مى‌دارد.


از موارد ديگرى كه مى‌توان به مخالفت امام رازى اشاره كرد، تعريف [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] از مانع اغيار نبودن فصل است و همين‌طور تعريف وى از جامع افراد نبودن حد است كه دو اشكال از سوى فخر به اين مطلب وارد شده است.
از موارد ديگرى كه مى‌توان به مخالفت امام رازى اشاره كرد، تعريف [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] از مانع اغيار نبودن فصل است و همين‌طور تعريف وى از جامع افراد نبودن حد است كه دو اشكال از سوى فخر به اين مطلب وارد شده است.
خط ۷۵: خط ۷۵:
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در فصل اول نهج پنجم، مى‌گويد: شرط تحقق تقابل آن است كه هر آنچه در هر يك از دو قضيه رعايت مى‌شود، در ديگرى هم مراعات شود، به گونه‌اى كه اجزاى قضيه در هر يك از آن دو همان باشد كه در ديگرى موجود است تا اينكه موضوع، محمول، شرط، اضافه، جزء و كل، قوه و فعل، مكان و زمان و... مختلف و متفاوت نباشد، اما [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر خلاف [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] وجود همه وحدت‌هاى هشت‌گانه را در تحقق تناقض لازم ندانسته و معتقد است كه براى تحقق تناقض در قضايا، وحدت موضوع و محمول كافى است و ساير وحدت‌ها به وحدت موضوع و محمول برمى‌گردند.
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در فصل اول نهج پنجم، مى‌گويد: شرط تحقق تقابل آن است كه هر آنچه در هر يك از دو قضيه رعايت مى‌شود، در ديگرى هم مراعات شود، به گونه‌اى كه اجزاى قضيه در هر يك از آن دو همان باشد كه در ديگرى موجود است تا اينكه موضوع، محمول، شرط، اضافه، جزء و كل، قوه و فعل، مكان و زمان و... مختلف و متفاوت نباشد، اما [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر خلاف [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] وجود همه وحدت‌هاى هشت‌گانه را در تحقق تناقض لازم ندانسته و معتقد است كه براى تحقق تناقض در قضايا، وحدت موضوع و محمول كافى است و ساير وحدت‌ها به وحدت موضوع و محمول برمى‌گردند.


عكس نداشتن قضيه سالبه‌ى مطلقه كليه و انتقادى كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از تعريف بو على در مورد قياس اقترانى مى‌كند، از ديگر اختلافات شارح با ماتن، در بخش منطق اشارات است.
عكس نداشتن قضيه سالبه‌ى مطلقه كليه و انتقادى كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از تعريف بوعلى در مورد قياس اقترانى مى‌كند، از ديگر اختلافات شارح با ماتن، در بخش منطق اشارات است.


در بخش فلسفه نيز مخالفت‌هاى مهمى با [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] دارد كه از آن جمله است: تشكيكى كه در اثبات هيولا دارد، بخثى كه بو على در باره جسم دارد و مى‌گويد: جسم، داراى حجم پيوسته است و بر اين جسم پيوسته گاهى انفصال و جدايى عارض مى‌شود و چيزى كه به خودى خود پيوسته است غير از چيزى است كه پذيراى پيوستگى و گسستگى است و... بنا بر اين قوه پذيراى اين دو وصف، چيزى غير از پيوسته بالفعل؛ يعنى هيئت و صورت آن جسم است، بلكه آن قوه غير از متصل بالذاتى است كه در هنگام انفصال، معدوم مى‌شود و متصل ديگرى به وجود مى‌آيد و...، لكن [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] دو تقرير از برهان فصل و وصل ارائه مى‌كند كه هر دو مبتنى بر قاعده كل حادث مسبوق بامكان و بمادة مى‌باشد. وى پس از ايراد تشكيك بر برهان فصل و وصل، به اين حد قناعت نكرده، بلكه مى‌كوشد بر نفى هيولا برهان اقامه كند.
در بخش فلسفه نيز مخالفت‌هاى مهمى با [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] دارد كه از آن جمله است: تشكيكى كه در اثبات هيولا دارد، بخثى كه بوعلى در باره جسم دارد و مى‌گويد: جسم، داراى حجم پيوسته است و بر اين جسم پيوسته گاهى انفصال و جدايى عارض مى‌شود و چيزى كه به خودى خود پيوسته است غير از چيزى است كه پذيراى پيوستگى و گسستگى است و... بنا بر اين قوه پذيراى اين دو وصف، چيزى غير از پيوسته بالفعل؛ يعنى هيئت و صورت آن جسم است، بلكه آن قوه غير از متصل بالذاتى است كه در هنگام انفصال، معدوم مى‌شود و متصل ديگرى به وجود مى‌آيد و...، لكن [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] دو تقرير از برهان فصل و وصل ارائه مى‌كند كه هر دو مبتنى بر قاعده كل حادث مسبوق بامكان و بمادة مى‌باشد. وى پس از ايراد تشكيك بر برهان فصل و وصل، به اين حد قناعت نكرده، بلكه مى‌كوشد بر نفى هيولا برهان اقامه كند.


از ديگر مخالفت‌هاى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در اين قسمت، مخالفت با اثبات تركب جسم از هيولا و صورت است كه در فصل ششم از طريق برهان فصل و وصل توسط بوعلى انجام شده است.
از ديگر مخالفت‌هاى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در اين قسمت، مخالفت با اثبات تركب جسم از هيولا و صورت است كه در فصل ششم از طريق برهان فصل و وصل توسط بوعلى انجام شده است.
خط ۸۹: خط ۸۹:
در بحث زمان كه [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، به اثبات وجود آن و بررسى ماهيت آن پرداخته است(وى از راه حدوث و قدم كه با حكمت الهى تناسب دارد، به اثبات آن پرداخته است)، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] اشكالاتى را بر آن وارد مى‌داند.
در بحث زمان كه [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، به اثبات وجود آن و بررسى ماهيت آن پرداخته است(وى از راه حدوث و قدم كه با حكمت الهى تناسب دارد، به اثبات آن پرداخته است)، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] اشكالاتى را بر آن وارد مى‌داند.


در قاعده «كل حادث مسبوق بامكان الوجود و بمادة» كه بو على مى‌گويد: «هر حادثى قبل از وجودش، ممكن الوجود است، پس امكان وجود براى آن حاصل است و اين امكان، غير از قادر بودن فاعل بر انجام فعل است و نيز امرى نيست كه به خودى خود معقول و داراى وجود لا فى موضوع باشد، بلكه يك معناى اضافى است كه نيازمند به موضوع است؛ بنا بر اين قوه وجود و هم‌چنين ماده، بر وجود حادث سبقت دارند»، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بعد از تقرير برهان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بر آن اشكال مى‌گيرد كه اولاً حادث، قبل از حدوث، نفى محض و عدم صرف است و اصلا امر متعيّن و متميّزى در كار نيست تا گفته شود يا واجب است يا ممكن يا ممتنع؛ هر حكمى محكوم عليه (موضوعى) لازم دارد. ثانيا بر فرض كه حادث، قبل از حدوث، ممكن باشد، مى‌گوييم: امكان، يك وصف ثبوتى نيست تا محتاج به محل و ماده باشد، بلكه دلايل بسيارى بر عدمى بودن آن وجود دارد. ثالثاً اين قاعده، در مورد عقول مفارقه و نفوس ناطقه نقض مى‌شود، زيرا اينها همه در نزد فلاسفه ممكن الوجودند و در عين حال مفارق از ماده‌اند و امكان آنها در ماده نيست، هم‌چنين خود ماده ممكن الوجود است و به ماده ديگرى نيازمند نيست.
در قاعده «كل حادث مسبوق بامكان الوجود و بمادة» كه بوعلى مى‌گويد: «هر حادثى قبل از وجودش، ممكن الوجود است، پس امكان وجود براى آن حاصل است و اين امكان، غير از قادر بودن فاعل بر انجام فعل است و نيز امرى نيست كه به خودى خود معقول و داراى وجود لا فى موضوع باشد، بلكه يك معناى اضافى است كه نيازمند به موضوع است؛ بنا بر اين قوه وجود و هم‌چنين ماده، بر وجود حادث سبقت دارند»، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بعد از تقرير برهان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بر آن اشكال مى‌گيرد كه اولاً حادث، قبل از حدوث، نفى محض و عدم صرف است و اصلا امر متعيّن و متميّزى در كار نيست تا گفته شود يا واجب است يا ممكن يا ممتنع؛ هر حكمى محكوم عليه (موضوعى) لازم دارد. ثانيا بر فرض كه حادث، قبل از حدوث، ممكن باشد، مى‌گوييم: امكان، يك وصف ثبوتى نيست تا محتاج به محل و ماده باشد، بلكه دلايل بسيارى بر عدمى بودن آن وجود دارد. ثالثاً اين قاعده، در مورد عقول مفارقه و نفوس ناطقه نقض مى‌شود، زيرا اينها همه در نزد فلاسفه ممكن الوجودند و در عين حال مفارق از ماده‌اند و امكان آنها در ماده نيست، هم‌چنين خود ماده ممكن الوجود است و به ماده ديگرى نيازمند نيست.


از ديگر اعتراضات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در شرح اشارات، مى‌توان به اعتراض وى بر قاعده «الحق ماهيّته انيّته»، اعتراض او بر ادله [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] مبنى بر نفى ماهيّت از واجب تعالى، ايرادهاى وى بر برهان توحيد، ايرادهاى وى بر استدلال [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] بر نفى تركيب از واجب تعالى، اعتراضش بر نفى حدّ از واجب تعالى كه [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] در خاتمه برهان بر نفى اجزاى عقلى از واجب تعالى، گفته است: «خدواند متعال داراى تعريف حدى نيست، چون داراى جنس و فصل نيست»، ايرادهاى او بر استدلال‌ها و براهين بو على در مسئله مهم علم واجب، ايراد وى به قاعده «الواحد لا يصدر عنه الا الواحد» و... اشاره كرد. شدت اعتراض امام رازى به [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، گاهى به حدى است كه استدلال‌هاى وى را از بافته‌هاى سست عنكبوت، سست‌تر خوانده است.
از ديگر اعتراضات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در شرح اشارات، مى‌توان به اعتراض وى بر قاعده «الحق ماهيّته انيّته»، اعتراض او بر ادله [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] مبنى بر نفى ماهيّت از واجب تعالى، ايرادهاى وى بر برهان توحيد، ايرادهاى وى بر استدلال [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] بر نفى تركيب از واجب تعالى، اعتراضش بر نفى حدّ از واجب تعالى كه [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] در خاتمه برهان بر نفى اجزاى عقلى از واجب تعالى، گفته است: «خدواند متعال داراى تعريف حدى نيست، چون داراى جنس و فصل نيست»، ايرادهاى او بر استدلال‌ها و براهين بوعلى در مسئله مهم علم واجب، ايراد وى به قاعده «الواحد لا يصدر عنه الا الواحد» و... اشاره كرد. شدت اعتراض امام رازى به [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، گاهى به حدى است كه استدلال‌هاى وى را از بافته‌هاى سست عنكبوت، سست‌تر خوانده است.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش