۰
ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR14452J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''مثنوى معنوى'''، اثر گرانسنگ '''[[محمد جلالالدين بلخى]]''' ('''[[مولانا محمد جلال الدين محمد بلخى]]''')، شاعر و عارف پارسىگوست. اين كتاب از 26000 بيت و شش دفتر تشكيل شده است و يكى از برترين كتابهاى ادبيات عرفانى كهن فارسى و حكمت ايرانى پس از اسلام است. اين كتاب در قالب شعرى مثنوى سروده شده است كه در واقع عنوان كتاب نيز مىباشد، اگرچه قبل از مولوى، شاعران ديگر؛ مانند سنائى و عطّار هم از قالب شعرى مثنوى استفاده كرده بودند؛ ولى مثنوى مولوى از سطح ادبى بالاتر برخوردار است. در اين كتاب 424 داستان پى در پى به شيوه تمثيل داستان سختىهاى انسان در راه رسيدن به خدا را بيان مىكند. اين كتاب به درخواست شاگرد مولوى، حسامالدين حسن چلبى، در سالهاى 662 تا 672ق نوشته شده است. مثنوى در ميان قالبهاى شعر فارسى، جزء قالبهاى سهل و آسان شعرى شمرده مىشود. به همين لحاظ نيز شعرايى چون نورالدين عبدالرحمن جامى، عطّار نيشابورى، و دهها شاعر ديگر، طبع خود را در قالب مثنوى آزمودهاند و غالباً در انشاء شعر موفق بودهاند، لذا حجم بالاى مثنوى معنوى ظاهراً نبايد موجب تعجّب و تحت تأثير قرار دادن خواننده باشد، ليكن آنچه مثنوى را از ساير مثنوىها جدا مىكند. روانى آن در عين خلاقيّت و نوآورى ادبى و معنى دقيق الفاظ و تعبيرات جديد آن است. انتقال معنى از مطلبى به مطلبى و از حكايتى به مضمونى ديگر و در عين حال پيوستگى و ناگسسته بودن مطالب از بديعيّات است. | |||
جهان بينى مولوى: | جهان بينى مولوى: | ||
براى شناخت مثنوى، نخست بايد به جهان بينى خاص مولانا توجّه داشت. جهانبينى مولوى، يك جهانبينى عرفانى است و اساس و محور اين جهانبينى، وحدت وجود و وحدت تجلّى است. در اين رهيافت تمام هستى يكجا به عنوان جلوهاى از ذات كمال الصّفات حق تعالى است و راز اين تجلّى عشق است. يكى ديگر از بنيانهاى معرفتى جهانبينى مولانا، بازگشت اشياء به حق است، اشياء از همان مبدايى كه به وجود آمدهاند، به همان مبداء بازمىگردند. چنانچه مولانا در ابياتى به زيبايى اين مساله را ترسيم مىكند: | براى شناخت مثنوى، نخست بايد به جهان بينى خاص مولانا توجّه داشت. جهانبينى مولوى، يك جهانبينى عرفانى است و اساس و محور اين جهانبينى، وحدت وجود و وحدت تجلّى است. در اين رهيافت تمام هستى يكجا به عنوان جلوهاى از ذات كمال الصّفات حق تعالى است و راز اين تجلّى عشق است. يكى ديگر از بنيانهاى معرفتى جهانبينى مولانا، بازگشت اشياء به حق است، اشياء از همان مبدايى كه به وجود آمدهاند، به همان مبداء بازمىگردند. چنانچه مولانا در ابياتى به زيبايى اين مساله را ترسيم مىكند: | ||
{{شعر}} | |||
{| | {{ب|''جزءها را روىها سوى كل است''|2=''بلبلان را عشق با روى گل است''}} | ||
{{ب|''آنچه از دريا به دريا مىرود''|2=''از همانجا كامد، آنجا مىرود''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{| | |||
نگاه خاص به انسان و جايگاه ويژه او در جهانبينى عرفانى مساله مهّم ديگرى است كه در شيوه و روش مولوى در ميان حقايق انسانى موثّر بوده است، گرچه از ديدگاه عرفا هر موجودى مظهر اسمى از اسماى الهىاند؛ ولى انسان در اين جهانبينى عالم كبير است و جهان عالم صغير. غربت انسانى از ديگر مسائل مهمّ در جهانبينى عرفانى است، اين كه انسان در اين جهان يك موجود غريب و تنهاست.يك موجودى است كه با اشيا، نامتجانس است؛ يعنى احساس عدم تجانس مىكند، با هر اشياى ديگر. نمونه اعلاى اين نگاه در ابيات آغازين مثنوى در بيان فراغ نى آمده است.در جهان بينى مولانا، جريان قوانين در جهان هستى به استمرار حفاظت خداوندى از آنهاست. | نگاه خاص به انسان و جايگاه ويژه او در جهانبينى عرفانى مساله مهّم ديگرى است كه در شيوه و روش مولوى در ميان حقايق انسانى موثّر بوده است، گرچه از ديدگاه عرفا هر موجودى مظهر اسمى از اسماى الهىاند؛ ولى انسان در اين جهانبينى عالم كبير است و جهان عالم صغير. غربت انسانى از ديگر مسائل مهمّ در جهانبينى عرفانى است، اين كه انسان در اين جهان يك موجود غريب و تنهاست.يك موجودى است كه با اشيا، نامتجانس است؛ يعنى احساس عدم تجانس مىكند، با هر اشياى ديگر. نمونه اعلاى اين نگاه در ابيات آغازين مثنوى در بيان فراغ نى آمده است.در جهان بينى مولانا، جريان قوانين در جهان هستى به استمرار حفاظت خداوندى از آنهاست. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۰: | ||
به راحتى مىتوان ادّعا كرد كه قرآن بر تمامى مثنوى سايه افكنده است. گذشته از اين كه روح قرآن حاكم بر اين كتاب است، الفاظ قرآنى نيز در اين كتاب موج مىزند. طبق شمارش كتاب «آيات مثنوى» نوشته آقاى محمود درگاهى، بيش از 1200 آيه، مورد استفاده مولوى قرار گرفته است. البته در مواردى فقط يك كلمه در مصراعى درج شده و گاهى دو و گاه سه و گاهى تمام يك مصراع عيناً يا با اندك اختلافى، كه با وزن عروضى مثنوى هماهنگ شود، از آيه نقل شده است. براى نمونه به موارد ذيل توجّه شود: | به راحتى مىتوان ادّعا كرد كه قرآن بر تمامى مثنوى سايه افكنده است. گذشته از اين كه روح قرآن حاكم بر اين كتاب است، الفاظ قرآنى نيز در اين كتاب موج مىزند. طبق شمارش كتاب «آيات مثنوى» نوشته آقاى محمود درگاهى، بيش از 1200 آيه، مورد استفاده مولوى قرار گرفته است. البته در مواردى فقط يك كلمه در مصراعى درج شده و گاهى دو و گاه سه و گاهى تمام يك مصراع عيناً يا با اندك اختلافى، كه با وزن عروضى مثنوى هماهنگ شود، از آيه نقل شده است. براى نمونه به موارد ذيل توجّه شود: | ||
{{شعر}} | |||
{| | {{ب|''بىحس و بىگوش و بىفكرت شويد''|2=''تا خطاب «ارجعى» را بشنويد''}} | ||
{{ب|''اسم هر چيز تو از دانا شنو''|2=''سر رمز «علّم الاسما» شنو''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{| | |||
البته نوع ديگر استفاده از قرآن، درج معانى آيات بدون ذكر الفاظ است (تلميح) كه اين نوع بهرهگيرى نيز در مثنوى بسيار رواج دارد. به همين جهت است كه مرحوم حكيم سبزوارى در هنگام توصيف و تمجيد از كتاب مثنوى، آن را تفسير انفسى قرآن مىنامد. | البته نوع ديگر استفاده از قرآن، درج معانى آيات بدون ذكر الفاظ است (تلميح) كه اين نوع بهرهگيرى نيز در مثنوى بسيار رواج دارد. به همين جهت است كه مرحوم حكيم سبزوارى در هنگام توصيف و تمجيد از كتاب مثنوى، آن را تفسير انفسى قرآن مىنامد. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۹۳: | ||
== وابستهها == | == وابستهها == | ||
{{وابستهها}} | |||
[[تفسیر مثنوی مولوی بر اساس تفسیر رینو الین نیکلسن و فاتح الابیات و روح المثنوی ( سلماسی زاده )]] | [[تفسیر مثنوی مولوی بر اساس تفسیر رینو الین نیکلسن و فاتح الابیات و روح المثنوی ( سلماسی زاده )]] | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۱۴: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
ویرایش