پرش به محتوا

گلستان: تفاوت میان نسخه‌ها

۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ ژوئن ۲۰۱۶
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
|-
|-
|سال نشر  
|سال نشر  
|data-type='publishYear'|691 هـ.ق
|data-type='publishYear'| 1376 هـ.ش
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|18085
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE18085AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۸۳: خط ۸۳:
باب هفتم، در تأثير تربيت، آموزش و پرورش، بهره‌هاى دانش اندوختن و هنر آموختن بوده كه نوزده مثل نثر و نظم و يك گفت‌وشنيد گسترده در پندار و گفتار بينوايان و بختوران را در خود جاى داده است.
باب هفتم، در تأثير تربيت، آموزش و پرورش، بهره‌هاى دانش اندوختن و هنر آموختن بوده كه نوزده مثل نثر و نظم و يك گفت‌وشنيد گسترده در پندار و گفتار بينوايان و بختوران را در خود جاى داده است.


آخرين باب نيز كه پيرامون آداب صحبت است، بخش بسيار دل‌پذير گلستان مى‌باشد. اين باب، داراى صد و بيست اندرز و حكمت است كه شخص در همه حال از آن بهره‌مند مى‌شود. چنين به نظر مى‌رسد كه شايد بهتر باشد خوانندگان از اين باب آغاز كرده، به پيش روند و ديباچه را در پايان بخوانند (مقدمه و متن كتاب).
آخرين باب نيز كه پيرامون آداب صحبت است، بخش بسيار دل‌پذير گلستان مى‌باشد. اين باب، داراى صد و بيست اندرز و حكمت است كه شخص در همه حال از آن بهره‌مند مى‌شود. چنين به نظر مى‌رسد كه شايد بهتر باشد خوانندگان از اين باب آغاز كرده، به پيش روند و ديباچه را در پايان بخوانند <ref>مقدمه و متن كتاب</ref>.


سعدى در زبان مردم غور كرده است و روح زبان فارسى را نيك شناخته و بسيارى از لغات، تركيبات، اصطلاحات، تمثيلات و ديگر عناصر زبان خويش را از مردم و زندگى آنان گرفته و آن‌ها را آن‌چنان‌كه مناسب با روح زبان و پسند طبع فارسى‌زبانان است به كار برده؛ بدين سبب خواننده با زبان كتاب احساس سنخيّت مى‌كند. تركيبات و اصطلاحاتى چون «دهان كسى را بستن»، «زبان‌درازى كردن»، «سرخ و سپيد بودن» (به معنى فربه و سرحال بودن)، «اندازه كارى را نگه داشتن» و امثال اين‌ها، در زبان سعدى فراوان است. اين مثال‌ها نشان مى‌دهد كه اين تركيبات عاميانه را چقدر استادانه و طبيعى در كلام خويش آورده است:
سعدى در زبان مردم غور كرده است و روح زبان فارسى را نيك شناخته و بسيارى از لغات، تركيبات، اصطلاحات، تمثيلات و ديگر عناصر زبان خويش را از مردم و زندگى آنان گرفته و آن‌ها را آن‌چنان‌كه مناسب با روح زبان و پسند طبع فارسى‌زبانان است به كار برده؛ بدين سبب خواننده با زبان كتاب احساس سنخيّت مى‌كند. تركيبات و اصطلاحاتى چون «دهان كسى را بستن»، «زبان‌درازى كردن»، «سرخ و سپيد بودن» (به معنى فربه و سرحال بودن)، «اندازه كارى را نگه داشتن» و امثال اين‌ها، در زبان سعدى فراوان است. اين مثال‌ها نشان مى‌دهد كه اين تركيبات عاميانه را چقدر استادانه و طبيعى در كلام خويش آورده است:
۰

ویرایش