۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمد حسين' به 'محمدحسین') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
ايشان دوران كودكى را با فراگيرى قرآن مجيد در كويت پشت سر نهاد. هشت ساله بود (1343ق) كه همراه پدر به بصره كوچيد و به تحصيل علوم ادبى و متون فقهى دست يازيد. در هجده سالگى، در سال 1353ق، به شوق فراگيرى دانش اهل بيت(ع) به شهر نجف روى آورد و پس از تكميل سطح، به فراگيرى خارج فقه و اصول پرداخت و در محضر بزرگان و اساتيد حوزه نجف، همچون حضرات آيات: [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]]، سيد حسين حمّامى و شيخ محمد رضا آل ياسين، زانوى ادب به زمين زد و بهرهها برگرفت. | ايشان دوران كودكى را با فراگيرى قرآن مجيد در كويت پشت سر نهاد. هشت ساله بود (1343ق) كه همراه پدر به بصره كوچيد و به تحصيل علوم ادبى و متون فقهى دست يازيد. در هجده سالگى، در سال 1353ق، به شوق فراگيرى دانش اهل بيت(ع) به شهر نجف روى آورد و پس از تكميل سطح، به فراگيرى خارج فقه و اصول پرداخت و در محضر بزرگان و اساتيد حوزه نجف، همچون حضرات آيات: [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]]، سيد حسين حمّامى و شيخ محمد رضا آل ياسين، زانوى ادب به زمين زد و بهرهها برگرفت. | ||
پس از گذشتِ زمانى چند، آنگاه كه سى ساله شده بود، به دريافت اجازات متعدد اجتهاد از بزرگان حوزه نجف مانند: حضرات آيات عظام: [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]]، [[حکیم، محسن|سيد محسن حكيم]]، [[خویی، ابوالقاسم|سيد ابوالقاسم خويى]]، سيد عبدالهادى شيرازى، شيخ محمدحسن مظفر، [[آل کاشفالغطاء، محمدحسین|شيخ محمدحسین كاشف الغطا]] ء، شيخ مرتضى آل ياسين، سيد محمد جواد طباطبايى تبريزى و [[حسینی شاهرودی، محمود|سيد محمود شاهرودى]] | پس از گذشتِ زمانى چند، آنگاه كه سى ساله شده بود، به دريافت اجازات متعدد اجتهاد از بزرگان حوزه نجف مانند: حضرات آيات عظام: [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]]، [[حکیم، محسن|سيد محسن حكيم]]، [[خویی، ابوالقاسم|سيد ابوالقاسم خويى]]، سيد عبدالهادى شيرازى، شيخ محمدحسن مظفر، [[آل کاشفالغطاء، محمدحسین|شيخ محمدحسین كاشف الغطا]] ء، شيخ مرتضى آل ياسين، سيد محمد جواد طباطبايى تبريزى و [[حسینی شاهرودی، محمود|سيد محمود شاهرودى]] نائل آمد. | ||
پس از وفات پدرش به بصره آمد و به تبليغ مذهب اهل بيت(ع) از طريق تدريس، منبر، تأليف، امامت جماعت و مناظره با منحرفان پرداخت و در اين راه سر از پاى نشناخت و از هيچ كس نهراسيد و اين همه، انگيزه بدخواهى مخالفان و دشمنان و فشارهاى بسيار رژيم بعث گرديد تا بدانجا كه قصد كشتن او و آتش زدن خانهاش را در سر پرورانيدند و او به ناچار در ذيقعده 1391ق، بصره را به سوى كويت ترك نمود و در آنجا به راهنمايى مردم و بزرگداشت كلمه حق و از ميان بردن باطل كوشيد. | پس از وفات پدرش به بصره آمد و به تبليغ مذهب اهل بيت(ع) از طريق تدريس، منبر، تأليف، امامت جماعت و مناظره با منحرفان پرداخت و در اين راه سر از پاى نشناخت و از هيچ كس نهراسيد و اين همه، انگيزه بدخواهى مخالفان و دشمنان و فشارهاى بسيار رژيم بعث گرديد تا بدانجا كه قصد كشتن او و آتش زدن خانهاش را در سر پرورانيدند و او به ناچار در ذيقعده 1391ق، بصره را به سوى كويت ترك نمود و در آنجا به راهنمايى مردم و بزرگداشت كلمه حق و از ميان بردن باطل كوشيد. |
ویرایش