۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
محمدحسن در دوران طفوليت پدر خويش را از دست داد و دايىاش سيد ميرزا حسين موسوى معروف به مجد الأشراف عهدهدار سرپرستى او گرديد. از عبارات مكتوبى كه از مجد الأشراف بجاى مانده معلوم مىشود كه «ميرزا محمدحسن» زمانی كه فقط 4 سال از عمرش میگذشته شروع به تحصيل نموده است و ظرف مدت دو سال از قرائت و كتابت فارسى فارغ شده و شروع به آموزش علوم عربى نموده است. | محمدحسن در دوران طفوليت پدر خويش را از دست داد و دايىاش سيد ميرزا حسين موسوى معروف به مجد الأشراف عهدهدار سرپرستى او گرديد. از عبارات مكتوبى كه از مجد الأشراف بجاى مانده معلوم مىشود كه «ميرزا محمدحسن» زمانی كه فقط 4 سال از عمرش میگذشته شروع به تحصيل نموده است و ظرف مدت دو سال از قرائت و كتابت فارسى فارغ شده و شروع به آموزش علوم عربى نموده است. | ||
ميرزا در 8 سالگى مقدمات را به پايان برد و به سفارش مجد الأشراف، نزد بزرگترين خطيب شيراز بنام ميرزا ابراهيم به خواندن و حفظ كتاب ابواب الجنان قزوينى مشغول گشت. ميرزا پس از آن به خواندن كتب متعارف فقه و اصول اشتغال ورزيد. در 12 سالگى در درس شرح لمعۀ مرحوم شيخ محمدتقى شركت مىجست. و در پانزده سالگى به تدريس [[الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (2 جلدی)|لمعه]] | ميرزا در 8 سالگى مقدمات را به پايان برد و به سفارش مجد الأشراف، نزد بزرگترين خطيب شيراز بنام ميرزا ابراهيم به خواندن و حفظ كتاب ابواب الجنان قزوينى مشغول گشت. ميرزا پس از آن به خواندن كتب متعارف فقه و اصول اشتغال ورزيد. در 12 سالگى در درس شرح لمعۀ مرحوم شيخ محمدتقى شركت مىجست. و در پانزده سالگى به تدريس [[الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (2 جلدی)|لمعه]] پرداخت. | ||
==هجرتهاى ميرزا== | ==هجرتهاى ميرزا== | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
ميرزا پس از ده سال تعليم و تعلّم در اصفهان، عزم سفر به عتبات عاليات نمود و در سال 1259 هجرى عازم كربلا و نجف شد. | ميرزا پس از ده سال تعليم و تعلّم در اصفهان، عزم سفر به عتبات عاليات نمود و در سال 1259 هجرى عازم كربلا و نجف شد. | ||
ميرزا در نجف، در درس علماء و استادانى همچون [[صاحب جواهر، محمدحسن|شيخ محمدحسننجفى]] | ميرزا در نجف، در درس علماء و استادانى همچون [[صاحب جواهر، محمدحسن|شيخ محمدحسننجفى]] [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] و شيخ حسن آل كاشف الغطاء، صاحب أنوار الفقاهه حاضر شده و در درس سيد ابراهيم، صاحب ضوابط نيز، در كربلا شركت مىكرد. | ||
بعد از رحلت مرحوم كاشف الغطاء، ميرزا تصميم بر بازگشت به وطن گرفت اما قبل از عزيمت، به پيشنهاد يكى از دوستانش در مجلس درس [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] شركت كرد و شيفتۀ افكار عالى او شده و از بازگشت به وطن منصرف گشت و به جهت درس [[شيخ انصارى]] قصد اقامت نجف كرد و با نهايت جدّيت و پشتكار در مطالب شيخ به غور و تفحّص پرداخت. | بعد از رحلت مرحوم كاشف الغطاء، ميرزا تصميم بر بازگشت به وطن گرفت اما قبل از عزيمت، به پيشنهاد يكى از دوستانش در مجلس درس [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] شركت كرد و شيفتۀ افكار عالى او شده و از بازگشت به وطن منصرف گشت و به جهت درس [[شيخ انصارى]] قصد اقامت نجف كرد و با نهايت جدّيت و پشتكار در مطالب شيخ به غور و تفحّص پرداخت. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
بعد از رحلت جناب [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] در سال 1281 هجرى، مردم براى تعيين تكليف در امر تقليد، پيوسته به شاگردان شيخ مراجعه مىكردند. همين امر موجب گشت تا شاگردان برجستۀ شيخ همچون [[رشتی، حبیب الله بن محمد علی|ميرزا حبيب الله رشتى]]، [[آشتیانی، محمدحسن|ميرزا حسن آشتيانى]]، آقا حسن نجمآبادى تهرانى و ميرزا عبدالرحيم نهاوندى، در خانۀ جناب ميرزا حبيب الله گرد هم آمده و به چاره جويى بنشينند. | بعد از رحلت جناب [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] در سال 1281 هجرى، مردم براى تعيين تكليف در امر تقليد، پيوسته به شاگردان شيخ مراجعه مىكردند. همين امر موجب گشت تا شاگردان برجستۀ شيخ همچون [[رشتی، حبیب الله بن محمد علی|ميرزا حبيب الله رشتى]]، [[آشتیانی، محمدحسن|ميرزا حسن آشتيانى]]، آقا حسن نجمآبادى تهرانى و ميرزا عبدالرحيم نهاوندى، در خانۀ جناب ميرزا حبيب الله گرد هم آمده و به چاره جويى بنشينند. | ||
پس از مقدارى مشاوره، به گفتۀ ميرزاى آشتيانى، همگى بر مقدم بودن ميرزاى شيرازى | پس از مقدارى مشاوره، به گفتۀ ميرزاى آشتيانى، همگى بر مقدم بودن ميرزاى شيرازى اتفاق كردند و با دعوت ميرزاى شيرازى به جلسه، گفتگوهاى بسيارى ميان آنان انجام شد و بالاخره ميرزا در پايان گفتارها، در حالى كه سخت مىگريست اين مهم را پذيرفت. | ||
ميرزا در سال 1287، در زمان خلافت شريف عبدالله حسنى به حج مشرف شد و به نقل از دامادشان در اين سفر قصد اقامت در مدينۀ منوره را داشت كه ميسّر نگشت. | ميرزا در سال 1287، در زمان خلافت شريف عبدالله حسنى به حج مشرف شد و به نقل از دامادشان در اين سفر قصد اقامت در مدينۀ منوره را داشت كه ميسّر نگشت. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
ب) خاموش ساختن فتنۀ سامراء: | ب) خاموش ساختن فتنۀ سامراء: | ||
ميرزاى شيرازى | ميرزاى شيرازى فتنهاى را كه ميان اهالى سامراء و مجاورين، به تحريك عدهاى جاسوس و دسيسه چين كه خواهان جنگ ميان مسلمين و ايجاد آشوب و تفرقه بين برادران شيعه و سنّى بودند، ايجاد شده بود با كفايت و تدبيرى خاص فرو نشاند. اين عمل ميرزا همه را به تحسين و تعظيم بيشتر او واداشت، تا آنجا كه علامۀ خبير سماوى در شائح السراء با بيانى شيوا اشعارى را بر اين حادثه و اصلاح بزرگ ميرزا سروده است. | ||
ج) تحريم تنباكو: | ج) تحريم تنباكو: | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
همزمان با آغاز كار كمپانى، نخستين نغمههاى مخالفت شروع شد. ميرزاى آشتيانى در تهران و علماى تبريز متفقاً ضمن تلگرافى اشتباهات دولت را در امر انحصار تنباكو متذكر شدند. | همزمان با آغاز كار كمپانى، نخستين نغمههاى مخالفت شروع شد. ميرزاى آشتيانى در تهران و علماى تبريز متفقاً ضمن تلگرافى اشتباهات دولت را در امر انحصار تنباكو متذكر شدند. | ||
ميرزاى شيرازى | ميرزاى شيرازى ضمن تلگرافى به شاه، كجروى دولت را بيگانه پرستى دانسته و چنين نوشت: «اجازۀ مداخلۀ اتباع خارجه در امور داخلۀ مملكت و مخالطه و تردد آنها با مسلمين و اجراى عمل تنباكو و بانك و راه آهن و غيرها، از جهاتى منافى صريح قرآن مجيد و نواميس الهيه و موهن استقلال دولت و مخلّ نظام مملكت و موجب پريشانى رعيت است.» | ||
در مخالفت با اين قرارداد ننگين حركتهاى گستردهاى توسط علما در ساير شهرهاى ايران هم انجام شد، ولى شاه با خيرهسرى تمام به اين درخواستها و اعتراضات وقعى ننهاد. از اين رو، علماى عظام تنها راه را استمداد از ميرزاى شيرازى، مرجع بزرگ جهان شيعه، يافتند. | در مخالفت با اين قرارداد ننگين حركتهاى گستردهاى توسط علما در ساير شهرهاى ايران هم انجام شد، ولى شاه با خيرهسرى تمام به اين درخواستها و اعتراضات وقعى ننهاد. از اين رو، علماى عظام تنها راه را استمداد از ميرزاى شيرازى، مرجع بزرگ جهان شيعه، يافتند. | ||
گرچه ميرزاى شيرازى | گرچه ميرزاى شيرازى بارها به وسيلۀ تلگراف به شاه و دادن تذكرات تند و صريح به ميرزا محمود خان مشير الوزاره كه كارپرداز دولت ايران در بغداد بود، نسبت به اصلاح مسأله تذكر داده بود، اما كوتاهى شاه در اصلاح امور و اخبارى كه از شهرهاى مختلف به جناب ميرزاى شيرازى مىرسيد، سبب گشت حكم تحريم تنباكو در عبارتى كوتاه و به شيوهاى مؤثر و محرك و حساب شده به شرح زير صادر گردد: | ||
«بسم الله الرحمن الرحيم | «بسم الله الرحمن الرحيم | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
مرحوم [[آقا بزرگ تهرانى]] در شرح حالى كه بر ميرزاى شيرازى | مرحوم [[آقا بزرگ تهرانى]] در شرح حالى كه بر ميرزاى شيرازى دارد 372 نفر از بزرگان علما را جزو شاگردان جناب ميرزاى شيرازى نام برده كه هر يك مجتهدى مسلم و داراى تأليفات ارزنده هستند و خدمات شايانى به اسلام و مسلمين نمودهاند. از آن جمله مىتوان افراد زير را نام برد: | ||
# حاج شيخ [[رشتی، حبیب الله بن محمد علی|ميرزا حبيب الله رشتى]] تهرانى | # حاج شيخ [[رشتی، حبیب الله بن محمد علی|ميرزا حبيب الله رشتى]] تهرانى | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
# كتابى در طهارة | # كتابى در طهارة | ||
# رسالهاى در رضاع | # رسالهاى در رضاع | ||
# كتابى در فقه (از اوّل [[كتاب المكاسب|مكاسب]] | # كتابى در فقه (از اوّل [[كتاب المكاسب|مكاسب]] تا آخر معاملات) | ||
# رسالهاى در اجتماع امر و نهى | # رسالهاى در اجتماع امر و نهى | ||
# رسالهاى در مشتق | # رسالهاى در مشتق |
ویرایش