پرش به محتوا

ابن عطیه، مقاتل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ناصر الدين' به 'ناصرالدين'
جز (جایگزینی متن - '{{وابسته‌ها}}' به '{{وابسته‌ها}} ')
جز (جایگزینی متن - 'ناصر الدين' به 'ناصرالدين')
خط ۴۲: خط ۴۲:
وى تقريبا به سراسر ايران آن روزگار سفر كرده است، اما منابع، مطلب عمده‌اى درباره او بيان نكرده‌اند و آن مقدار اندكى كه معاصرانش نقل كرده بوده‌اند، گويا از ميان رفته است. از جمله اين معاصران، يكى رشيد وطواط است كه مدتى پس از وى زيسته و به اشاراتى مختصر درباره او اكتفا كرده است.
وى تقريبا به سراسر ايران آن روزگار سفر كرده است، اما منابع، مطلب عمده‌اى درباره او بيان نكرده‌اند و آن مقدار اندكى كه معاصرانش نقل كرده بوده‌اند، گويا از ميان رفته است. از جمله اين معاصران، يكى رشيد وطواط است كه مدتى پس از وى زيسته و به اشاراتى مختصر درباره او اكتفا كرده است.


ابوالهيجاء يكى از اميرزادگان عرب بود. در حجاز به دنيا آمد و در همان جا پرورش يافت، اما به سبب كدورتى كه بين او و برادرانش رخ داد، به بغداد رفت و از آنجا رهسپار خراسان و غزنه شد و باز به خراسان بازگشت. در آنجا به خدمت خواجه نظام‌الملك (408 - 485ق) درآمد و نزد وى تقرب يافت، تا آنجا كه داماد وى گرديد و تا هنگام قتل نظام‌الملك همچنان در خراسان باقى ماند. ظاهرا به دنبال اين ماجرا ابوالهيجاء به بغداد بازگشت، اما پس از چندى به قصد ديدار با ناصر الدين مكرم بن العلاء، وزير ادب‌پرور توران‌شاه، از سلجوقيان کرمان، عازم کرمان شد و براى اطمينان خاطر، از خليفه المستظهربالله (478 - 512ق) درخواست كرد كه نامه‌اى داير بر سفارش وى به وزير کرمان بنويسد. سرانجام با توقيع خليفه و قصيده‌اى كه خود در مدح وزير سروده بود، به خدمت مكرم درآمد. اين قصيده كه بسيار مورد توجه ادبا قرار گرفته، گويا بالغ بر 40 بيت بوده است، اما اينك جز يك بيت از آن در دست نيست.
ابوالهيجاء يكى از اميرزادگان عرب بود. در حجاز به دنيا آمد و در همان جا پرورش يافت، اما به سبب كدورتى كه بين او و برادرانش رخ داد، به بغداد رفت و از آنجا رهسپار خراسان و غزنه شد و باز به خراسان بازگشت. در آنجا به خدمت خواجه نظام‌الملك (408 - 485ق) درآمد و نزد وى تقرب يافت، تا آنجا كه داماد وى گرديد و تا هنگام قتل نظام‌الملك همچنان در خراسان باقى ماند. ظاهرا به دنبال اين ماجرا ابوالهيجاء به بغداد بازگشت، اما پس از چندى به قصد ديدار با ناصرالدين مكرم بن العلاء، وزير ادب‌پرور توران‌شاه، از سلجوقيان کرمان، عازم کرمان شد و براى اطمينان خاطر، از خليفه المستظهربالله (478 - 512ق) درخواست كرد كه نامه‌اى داير بر سفارش وى به وزير کرمان بنويسد. سرانجام با توقيع خليفه و قصيده‌اى كه خود در مدح وزير سروده بود، به خدمت مكرم درآمد. اين قصيده كه بسيار مورد توجه ادبا قرار گرفته، گويا بالغ بر 40 بيت بوده است، اما اينك جز يك بيت از آن در دست نيست.


نحوه صله دادن وزير نيز در منابع، اندكى متفاوت است، وى با صله‌هاى گران، خلعت بسيار و اسبى نيكو به بغداد بازگشت. پس از چندى به ماوراءالنهر و خراسان رفت و در هرات به عشق زنى گرفتار آمد و در اين باب، غزل‌هاى بسيار سرود، سپس رهسپار مرو شد و در آنجا سكنى گزيد، تا سرانجام بيمار شد و در بيمارستان شهر درگذشت.
نحوه صله دادن وزير نيز در منابع، اندكى متفاوت است، وى با صله‌هاى گران، خلعت بسيار و اسبى نيكو به بغداد بازگشت. پس از چندى به ماوراءالنهر و خراسان رفت و در هرات به عشق زنى گرفتار آمد و در اين باب، غزل‌هاى بسيار سرود، سپس رهسپار مرو شد و در آنجا سكنى گزيد، تا سرانجام بيمار شد و در بيمارستان شهر درگذشت.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش