۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميتوان' به 'میتوان') |
جز (جایگزینی متن - 'ميشود' به 'میشود') |
||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
آرى مردان بزرگ، صاحب قدرتى هستند كه به مراتب از سطوت و مهارت جنگى بالاتر است و مردم را با جاذبهاى بى مانند مجذوب و به فداكاريهاى بزرگ و اقدامات برجسته دلالت مينمايند. مؤلف اين قدرت و تسلط كورش را همه جا نمايان ساخته و بر خلاف غالب مورخان و نويسندگان يونانى كه افراد ملل غير يونانى را نميستايند، گزنفون از يك فرد مبرز ايرانى نمونه و سرمشقى ساخته كه با حقيقت تاريخى منطبق و برابر است. | آرى مردان بزرگ، صاحب قدرتى هستند كه به مراتب از سطوت و مهارت جنگى بالاتر است و مردم را با جاذبهاى بى مانند مجذوب و به فداكاريهاى بزرگ و اقدامات برجسته دلالت مينمايند. مؤلف اين قدرت و تسلط كورش را همه جا نمايان ساخته و بر خلاف غالب مورخان و نويسندگان يونانى كه افراد ملل غير يونانى را نميستايند، گزنفون از يك فرد مبرز ايرانى نمونه و سرمشقى ساخته كه با حقيقت تاريخى منطبق و برابر است. | ||
سرانجام، سياكسار به كورش حسادت كرده و در تعقيب دشمنان سستى میكند اما كورش، ماديهاى داوطلب را با خود به تعقيب دشمن ميبرد. اين امر موجب خشم گرفتن سياكسار عليه كورش | سرانجام، سياكسار به كورش حسادت كرده و در تعقيب دشمنان سستى میكند اما كورش، ماديهاى داوطلب را با خود به تعقيب دشمن ميبرد. اين امر موجب خشم گرفتن سياكسار عليه كورش میشود. اما پس از مدتى در پى پيروزيهاى پى در پى كورش، سياكسار نزد كورش رفته و بعد از آشتى با او، با هم تصميم به ادامه جنگ ميگيرند. اينها حوادثى است كه در كتاب چهارم و پنجم مطرح میشود. | ||
در كتاب ششم و هفتم آمدن مجدد سفيران هندى، نبرد كورش با آسوريان و مصريان، تصرف سارد و نيز محاصره و تسخير نينوا بيان | در كتاب ششم و هفتم آمدن مجدد سفيران هندى، نبرد كورش با آسوريان و مصريان، تصرف سارد و نيز محاصره و تسخير نينوا بيان میشود. | ||
تشكيلات كاخ سلطنتى كورش، كردار و رفتار او، جلال و تشريفاتى كه حين خروج از كاخ مقرر ميداشت، به همراه گفتارش در بستر مرگ، مطالبى است كه در آخرين كتاب آمده است. | تشكيلات كاخ سلطنتى كورش، كردار و رفتار او، جلال و تشريفاتى كه حين خروج از كاخ مقرر ميداشت، به همراه گفتارش در بستر مرگ، مطالبى است كه در آخرين كتاب آمده است. | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
مفهوم «تاريخ» در عهد باستان چنان وسيع بود كه میتوانست اين كتاب را هم در برگيرد و حال آن كه ما اثر مزبور را جزء رمانهاى تاريخى و اخلاقى محسوب ميداريم نه تاريخ، مثلا به رغم حقيقت تاريخى، در اين كتاب كورش فاتح مصر قلمداد شده و به مرگ طبيعى در ميان فرزندان و دوستان خويش ميميرد و همچون سقراط به آنان هنگام توديع، اخلاق ميآموزد. در تصوير كورش سجاياى سقراط و آگسيلا نيز تلفيق شده است. | مفهوم «تاريخ» در عهد باستان چنان وسيع بود كه میتوانست اين كتاب را هم در برگيرد و حال آن كه ما اثر مزبور را جزء رمانهاى تاريخى و اخلاقى محسوب ميداريم نه تاريخ، مثلا به رغم حقيقت تاريخى، در اين كتاب كورش فاتح مصر قلمداد شده و به مرگ طبيعى در ميان فرزندان و دوستان خويش ميميرد و همچون سقراط به آنان هنگام توديع، اخلاق ميآموزد. در تصوير كورش سجاياى سقراط و آگسيلا نيز تلفيق شده است. | ||
گزنفون به طور كلى از نوشتههاى هرودت و كتسياس استفاده كرده است. اين موضوع از اشارات فراوان و اسامى خاص و مباحثات قلمى كه در كورش نامه آمده، پيدا است. كتاب مذكور قهرمانان فراوان دارد و مؤلف نيز مانند كتسياس با مشكل مهمى مواجه شده كه چه نامى براى آنها بگذارد. در اكثر موارد، نامهاى اشخاص، تعدادى اسامى پارسى است كه بدون تشخيص از هرودت گرفته شده است. در ميان اسامى واقعى ايرانى كه در كتاب آمده، حتى يك نام هم ديده | گزنفون به طور كلى از نوشتههاى هرودت و كتسياس استفاده كرده است. اين موضوع از اشارات فراوان و اسامى خاص و مباحثات قلمى كه در كورش نامه آمده، پيدا است. كتاب مذكور قهرمانان فراوان دارد و مؤلف نيز مانند كتسياس با مشكل مهمى مواجه شده كه چه نامى براى آنها بگذارد. در اكثر موارد، نامهاى اشخاص، تعدادى اسامى پارسى است كه بدون تشخيص از هرودت گرفته شده است. در ميان اسامى واقعى ايرانى كه در كتاب آمده، حتى يك نام هم ديده نمیشود كه با نام يكى از رجال مذكور در كتابهاى هرودت و كتيساس و يا نام رجال پارسى معاصر گزنفون مشابهت نداشته باشد. وى هرگاه از نظر اسامى پارسى با كمبود روبرو ميشده، از نامهاى مردم آسياى صغير و يا اسامى يونانى نادر و كمياب استفاده ميكرده است. | ||
مطالب مربوط به جغرافياى طبيعى و سياسى كه در كورش نامه آمده است، داراى نواقصى است، زيرا يونانيان هنگام لشكركشى از موقع و محل كشورهاى اطراف خويش اطلاعى نداشته و از روى حدس و گمان پيش ميرفتند. اگر گزنفون جز از هرودت و كتسياس از منابع ديگرى استفاده ميكرد، مسلماً مرتكب چنين اشتباهى نميشد. | مطالب مربوط به جغرافياى طبيعى و سياسى كه در كورش نامه آمده است، داراى نواقصى است، زيرا يونانيان هنگام لشكركشى از موقع و محل كشورهاى اطراف خويش اطلاعى نداشته و از روى حدس و گمان پيش ميرفتند. اگر گزنفون جز از هرودت و كتسياس از منابع ديگرى استفاده ميكرد، مسلماً مرتكب چنين اشتباهى نميشد. |
ویرایش