۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميكند' به 'میكند') |
جز (جایگزینی متن - 'ميشود' به 'میشود') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
نگارنده معناى لغوى تفسير را كشف و اظهار و معناى عرفى آن را كشف معانى قرآن و بيان مراد معانى آن مىداند، معناى تأويل در لغت و عرف، مسأله اجتهاد مجتهد و مصيب بودن او، جايگاه حكم عقل در تفسير و مسأله تفسير به رأى، را بيان میكند و در جواز تفسير قرآن مىگويد تفسير گاهى به معنى قطع بر مراد از لفظ استعمال مىشود كه اين جايز نيست مگر براى صاحب وحى، و شاهدين نزول و اسباب آن، و گاهى به معنى خبر دادن از مراد لفظ به خاطر غلبه ظن حاصل از اصول مىباشد كه اين براى هر كسى كه علم تفسير و لوازم آن را فراگرفته باشد جايز است. | نگارنده معناى لغوى تفسير را كشف و اظهار و معناى عرفى آن را كشف معانى قرآن و بيان مراد معانى آن مىداند، معناى تأويل در لغت و عرف، مسأله اجتهاد مجتهد و مصيب بودن او، جايگاه حكم عقل در تفسير و مسأله تفسير به رأى، را بيان میكند و در جواز تفسير قرآن مىگويد تفسير گاهى به معنى قطع بر مراد از لفظ استعمال مىشود كه اين جايز نيست مگر براى صاحب وحى، و شاهدين نزول و اسباب آن، و گاهى به معنى خبر دادن از مراد لفظ به خاطر غلبه ظن حاصل از اصول مىباشد كه اين براى هر كسى كه علم تفسير و لوازم آن را فراگرفته باشد جايز است. | ||
علومى كه مفسر جهت تفسير محتاج آن است به دو قسم تقسيم | علومى كه مفسر جهت تفسير محتاج آن است به دو قسم تقسيم میشود: | ||
اول: علوم اعتقادى و دوم: علم معرفت احكام و عمل به آن. و جهت فراگيرى اين دو علم شناخت پانزده علم به ترتيب علم لغت، علم اشتقاق تصريف، نحو، معانى، بيان، بديع و... را لازم و يادگيرى علم تفسير و تدوين آن را مثل ساير علوم اسلامى با استناد به اجماع واجب مىداند. | اول: علوم اعتقادى و دوم: علم معرفت احكام و عمل به آن. و جهت فراگيرى اين دو علم شناخت پانزده علم به ترتيب علم لغت، علم اشتقاق تصريف، نحو، معانى، بيان، بديع و... را لازم و يادگيرى علم تفسير و تدوين آن را مثل ساير علوم اسلامى با استناد به اجماع واجب مىداند. |
ویرایش