۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شدهاند' به 'شدهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'ميتوان' به 'میتوان') |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
ممكن بود اين اثر گزنفون درباره تاريخ ماد و هخامنشى منبع بى نظيرى باشد، به شرطى كه ما به اندازهاى كه نسبت به كتاب بازگشت ده هزار نفر(اثر ديگر مؤلف) اعتماد داريم، به اين كتاب نيز اعتماد داشته باشيم. | ممكن بود اين اثر گزنفون درباره تاريخ ماد و هخامنشى منبع بى نظيرى باشد، به شرطى كه ما به اندازهاى كه نسبت به كتاب بازگشت ده هزار نفر(اثر ديگر مؤلف) اعتماد داريم، به اين كتاب نيز اعتماد داشته باشيم. | ||
كورش نامه تاريخ نبوده، بلكه يك داستان است. اين كه آيا در كتاب مزبور حقيقت تاريخى نيز وجود دارد و چگونه | كورش نامه تاريخ نبوده، بلكه يك داستان است. اين كه آيا در كتاب مزبور حقيقت تاريخى نيز وجود دارد و چگونه میتوان سره را از ناسره جدا كرد، خود مربوط به دشوارترين بخشهاى منبعشناسى عهد باستان ميباشد. | ||
كورش نامه نمودار بارزى از گرايش گزنفون به اندرزگويى بوده و نظرها و عقايد سلطنت خواهى وى را نشان ميدهد و انتخاب يك پادشاه مقتدر و شرقى چون قهرمان داستان، خود گواه بر اين است. بايد گفت كه شخصيت سلطان مقتدرى كه اتباع و نزديكان از جان و دل طوق بندگى وى را بر گردن نهند، محبوب مؤلف است. بنا به اعتقاد وى، بزرگترين خصلت نيك اين است كه آدمى بتواند فرمان برد. بنابرين معلوم است كه در مورد وقايع تاريخى نبايد دقت و صداقت خاص و فوق العادهاى از كورش نامه انتظار داشت. | كورش نامه نمودار بارزى از گرايش گزنفون به اندرزگويى بوده و نظرها و عقايد سلطنت خواهى وى را نشان ميدهد و انتخاب يك پادشاه مقتدر و شرقى چون قهرمان داستان، خود گواه بر اين است. بايد گفت كه شخصيت سلطان مقتدرى كه اتباع و نزديكان از جان و دل طوق بندگى وى را بر گردن نهند، محبوب مؤلف است. بنا به اعتقاد وى، بزرگترين خصلت نيك اين است كه آدمى بتواند فرمان برد. بنابرين معلوم است كه در مورد وقايع تاريخى نبايد دقت و صداقت خاص و فوق العادهاى از كورش نامه انتظار داشت. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
بلاغت و سادگى گفتار و لحن مجاب كنندهاى كه مؤلف بدان متخلق بوده، در جميع گفتار كورش نمايان است. علاوه بر اين، در توصيف ميدانهاى جنگ و وصف كارزارها، چون سركردهاى دانا و با سابقه بوده است؛ به قول پلوتارك: «بهتر از همه مورخين از عهده اين مهم برآمده است.» | بلاغت و سادگى گفتار و لحن مجاب كنندهاى كه مؤلف بدان متخلق بوده، در جميع گفتار كورش نمايان است. علاوه بر اين، در توصيف ميدانهاى جنگ و وصف كارزارها، چون سركردهاى دانا و با سابقه بوده است؛ به قول پلوتارك: «بهتر از همه مورخين از عهده اين مهم برآمده است.» | ||
اين كتاب بر مشاهدات شخصى گزنفون مبتنى نميباشد. بازگشت ده هزار نفر، گرچه سالها پس از وقوع وقايع نوشته شده اما نقل قول از ديگران نيست بلكه نتيجه مشاهدات شخصى مؤلف است و ظاهراً از روى يادداشتهايى كه وى داشته، تحرير شده است. اما كورش نامه مربوط به وقايعى است كه زمان بسيارى از آن گذشته و مؤلف فقط از روى منابع مكتوب | اين كتاب بر مشاهدات شخصى گزنفون مبتنى نميباشد. بازگشت ده هزار نفر، گرچه سالها پس از وقوع وقايع نوشته شده اما نقل قول از ديگران نيست بلكه نتيجه مشاهدات شخصى مؤلف است و ظاهراً از روى يادداشتهايى كه وى داشته، تحرير شده است. اما كورش نامه مربوط به وقايعى است كه زمان بسيارى از آن گذشته و مؤلف فقط از روى منابع مكتوب میتوانسته در آن باره داورى كند و روايات شرقى به ظن قوى در اختيار وى نبوده است. | ||
علاوه بر فايدههاى تاريخى، اين اثر از نظر اخلاقى نيز كتابى آموزنده است و قهرمان كتاب، كوروش بزرگ، نمونهاى از انسان با فضيلت كه داراى سجاياى اخلاقى انسانى است، معرفى شده است. | علاوه بر فايدههاى تاريخى، اين اثر از نظر اخلاقى نيز كتابى آموزنده است و قهرمان كتاب، كوروش بزرگ، نمونهاى از انسان با فضيلت كه داراى سجاياى اخلاقى انسانى است، معرفى شده است. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
تشكيلات كاخ سلطنتى كورش، كردار و رفتار او، جلال و تشريفاتى كه حين خروج از كاخ مقرر ميداشت، به همراه گفتارش در بستر مرگ، مطالبى است كه در آخرين كتاب آمده است. | تشكيلات كاخ سلطنتى كورش، كردار و رفتار او، جلال و تشريفاتى كه حين خروج از كاخ مقرر ميداشت، به همراه گفتارش در بستر مرگ، مطالبى است كه در آخرين كتاب آمده است. | ||
مفهوم «تاريخ» در عهد باستان چنان وسيع بود كه | مفهوم «تاريخ» در عهد باستان چنان وسيع بود كه میتوانست اين كتاب را هم در برگيرد و حال آن كه ما اثر مزبور را جزء رمانهاى تاريخى و اخلاقى محسوب ميداريم نه تاريخ، مثلا به رغم حقيقت تاريخى، در اين كتاب كورش فاتح مصر قلمداد شده و به مرگ طبيعى در ميان فرزندان و دوستان خويش ميميرد و همچون سقراط به آنان هنگام توديع، اخلاق ميآموزد. در تصوير كورش سجاياى سقراط و آگسيلا نيز تلفيق شده است. | ||
گزنفون به طور كلى از نوشتههاى هرودت و كتسياس استفاده كرده است. اين موضوع از اشارات فراوان و اسامى خاص و مباحثات قلمى كه در كورش نامه آمده، پيدا است. كتاب مذكور قهرمانان فراوان دارد و مؤلف نيز مانند كتسياس با مشكل مهمى مواجه شده كه چه نامى براى آنها بگذارد. در اكثر موارد، نامهاى اشخاص، تعدادى اسامى پارسى است كه بدون تشخيص از هرودت گرفته شده است. در ميان اسامى واقعى ايرانى كه در كتاب آمده، حتى يك نام هم ديده نميشود كه با نام يكى از رجال مذكور در كتابهاى هرودت و كتيساس و يا نام رجال پارسى معاصر گزنفون مشابهت نداشته باشد. وى هرگاه از نظر اسامى پارسى با كمبود روبرو ميشده، از نامهاى مردم آسياى صغير و يا اسامى يونانى نادر و كمياب استفاده ميكرده است. | گزنفون به طور كلى از نوشتههاى هرودت و كتسياس استفاده كرده است. اين موضوع از اشارات فراوان و اسامى خاص و مباحثات قلمى كه در كورش نامه آمده، پيدا است. كتاب مذكور قهرمانان فراوان دارد و مؤلف نيز مانند كتسياس با مشكل مهمى مواجه شده كه چه نامى براى آنها بگذارد. در اكثر موارد، نامهاى اشخاص، تعدادى اسامى پارسى است كه بدون تشخيص از هرودت گرفته شده است. در ميان اسامى واقعى ايرانى كه در كتاب آمده، حتى يك نام هم ديده نميشود كه با نام يكى از رجال مذكور در كتابهاى هرودت و كتيساس و يا نام رجال پارسى معاصر گزنفون مشابهت نداشته باشد. وى هرگاه از نظر اسامى پارسى با كمبود روبرو ميشده، از نامهاى مردم آسياى صغير و يا اسامى يونانى نادر و كمياب استفاده ميكرده است. |
ویرایش