۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميپردازد' به 'میپردازد') |
جز (جایگزینی متن - 'ميكند' به 'میكند') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
مطالب بدون ابواب و تقريباً به صورت تاريخ عمومى، در سه بخش كلى، از ذكر خلقت عالم و آدم(ع) آغاز و بعد از ذكر شمهاى از احوال خلفا و بعضى سلاطين زمان اسلام، به فرق و خاندانهايى كه در مازندران وجود داشتند میپردازد. | مطالب بدون ابواب و تقريباً به صورت تاريخ عمومى، در سه بخش كلى، از ذكر خلقت عالم و آدم(ع) آغاز و بعد از ذكر شمهاى از احوال خلفا و بعضى سلاطين زمان اسلام، به فرق و خاندانهايى كه در مازندران وجود داشتند میپردازد. | ||
چنين به نظر ميرسد كه مؤلف، در تنظيم مطالب اولى كتاب، گاهى به كتبى همچون حبيب السير نيز نظرى افكنده، اما خود ادعا | چنين به نظر ميرسد كه مؤلف، در تنظيم مطالب اولى كتاب، گاهى به كتبى همچون حبيب السير نيز نظرى افكنده، اما خود ادعا میكند كه آنچه در خاطرش بوده، مرقوم كرده و بر اثر همين اتكاء به حافظه است كه گاهى اشتباهاتى در مطالب اواسط كتاب در مورد نامهاى سلاطين و سالهاى حكمرانى ايشان پيدا ميشود كه در قسمت تعليقات و تصحيحات، در اشار به پارهاى از آنها، قلم فرسايى شده است. | ||
شايد ادعاى مؤلف را، در فصول آخر، بتوان پذيرفت. در اين قسمت، آشفتگى و درهمآميختگى زيادى ديده ميشود و گاهى عبارات و جملات آن نارسا و نامفهوم است. با اينهمه در اين قسمت كتاب، شرح رويدادهايى آمده است كه در هيچيك از كتب تاريخى اين دوره نيست. | شايد ادعاى مؤلف را، در فصول آخر، بتوان پذيرفت. در اين قسمت، آشفتگى و درهمآميختگى زيادى ديده ميشود و گاهى عبارات و جملات آن نارسا و نامفهوم است. با اينهمه در اين قسمت كتاب، شرح رويدادهايى آمده است كه در هيچيك از كتب تاريخى اين دوره نيست. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
[[ستوده، منوچهر|منوچهر ستوده]] در ديباچه و مقدم خود، بعد از ذكر ويژگيهاى سرزمين مازندران و تاريخ آن، ضمن ارائ شرح حال بسيار مختصرى از مؤلف، به بيان اهميت، ارزش و نسخ موجود از كتاب پرداخته و يادآور ميشود كه اين اثر، با آنكه كتابى كوچك است، اما داراى مطالب سودمندى ميباشد. | [[ستوده، منوچهر|منوچهر ستوده]] در ديباچه و مقدم خود، بعد از ذكر ويژگيهاى سرزمين مازندران و تاريخ آن، ضمن ارائ شرح حال بسيار مختصرى از مؤلف، به بيان اهميت، ارزش و نسخ موجود از كتاب پرداخته و يادآور ميشود كه اين اثر، با آنكه كتابى كوچك است، اما داراى مطالب سودمندى ميباشد. | ||
مؤلف در مقدم مختصر خود، بيان ميدارد كه ديباچههاى كتب و منشآت صحف، براى حصول رضاى پروردگار، به ذكر اسماى حسناى او موشح و مزين است و لذا بعد از حمد و ستايش ذات احديت، به ذكر نعت و ثناى رسول و اولياى او(ع) پرداخته و بيان | مؤلف در مقدم مختصر خود، بيان ميدارد كه ديباچههاى كتب و منشآت صحف، براى حصول رضاى پروردگار، به ذكر اسماى حسناى او موشح و مزين است و لذا بعد از حمد و ستايش ذات احديت، به ذكر نعت و ثناى رسول و اولياى او(ع) پرداخته و بيان میكند كه سعى شده تا مطالب، «به نمطى سديد و طرزى جديد، بى آنكه مطولى ممل و مختصرى مخل باشد» ارائه شود. | ||
1- ذكر خلقت عالم و آدم: به بيان داستان خلقت عالم در شش روز و طريق خلقت آدم(ع) از گل پرداخته، بعد از ذكر نام برخى از پيامبران الهى(ع)، پنج طبقهاز ملوك فارس: پيشداديان، كيانيان، اشكانيان، اشغانيان و ساسانيه به همراه تعداد سلاطين و مدت حكومتشان را نام ميبرد. | 1- ذكر خلقت عالم و آدم: به بيان داستان خلقت عالم در شش روز و طريق خلقت آدم(ع) از گل پرداخته، بعد از ذكر نام برخى از پيامبران الهى(ع)، پنج طبقهاز ملوك فارس: پيشداديان، كيانيان، اشكانيان، اشغانيان و ساسانيه به همراه تعداد سلاطين و مدت حكومتشان را نام ميبرد. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
بار اول كه ملايكه ايشان را مقهور كرده بودند، عزازيل كه از ايشان بود را اسير كرده و با خود به فلك برده بودند كه او در عبادت و اطاعت چنان مبالغه كرد كه از مقربان درگاه الهى گشت. در اين بار عزازيل به محارب با عاصيان رفته و آنان را مطيع فرمان الهى ساخت. | بار اول كه ملايكه ايشان را مقهور كرده بودند، عزازيل كه از ايشان بود را اسير كرده و با خود به فلك برده بودند كه او در عبادت و اطاعت چنان مبالغه كرد كه از مقربان درگاه الهى گشت. در اين بار عزازيل به محارب با عاصيان رفته و آنان را مطيع فرمان الهى ساخت. | ||
دراين جاست كه بحث خلقت آدم(ع) شروع شده و مؤلف بيان | دراين جاست كه بحث خلقت آدم(ع) شروع شده و مؤلف بيان میكند كه پس از تكرار طغيان جنيان، خداوند قصد آفريدن آدم كرده و هريك از جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل را براى آوردن مشتى خاك به زمين ميفرستد كه زمين، از ترس اينكه از او شخصى آفريده خواهد شد كه نافرمانى خدا را خواهد كرد، آنها را سوگند داده كه از او درگذرند و آنان نيز بى نيل مقصود، بازميگردند تا اينكه عزرائيل به اين مأموريت رفته و چون به سوگندهاى زمين اعتنايى نمیكند و از هر رنگ، گلى را با خود ميبرد، قبض ارواح خاكيان نيز بدو سپرده ميشود. | ||
در ذكر نام انبياء(ع)، از پيامبرانى چون ادريس، نوح و پسرانش، ابراهيم، موسى، عيسى و... نام برده ميشود. | در ذكر نام انبياء(ع)، از پيامبرانى چون ادريس، نوح و پسرانش، ابراهيم، موسى، عيسى و... نام برده ميشود. |
ویرایش