۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(چسبیدگی متن- لینک) |
جز (←گزارش محتوا) |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
نویسنده مقدمه کتاب را با این عبارت آغاز میکند: قدما براى هریک از علوم مدونه سه عنصر اساسى ذکر کردهاند که به ترتیب عبارتند از: موضوع، مسائل و مبادى. او پس از توضیح هر یک، اینگونه ادامه میدهد که در علم فقه تعدادى از قواعد را مىشناسیم که داراى دو خاصیت «منها البرهان» و «لها البرهان» مىباشند. این دسته از قواعد از یکجهت در ردیف مبادى قرار مىگیرند و از جهت دیگر در زمره مسائل بهحساب مىآیند. وجود اینگونه قواعد، تنها به علم فقه اختصاص ندارد؛ بلکه در سایر علوم، بهویژه فلسفه نیز نظیر آنها را مىتوان یافت. یک بررسى کوتاه در آثار فلاسفه اسلامى بهخوبی نشان مىدهد وجود اینگونه قواعد که همواره برزخ بین مبادى و مسائل مىباشند، در فلسفه فراوان است<ref>ر.ک: مقدمه، ص3-1</ref>. | نویسنده مقدمه کتاب را با این عبارت آغاز میکند: قدما براى هریک از علوم مدونه سه عنصر اساسى ذکر کردهاند که به ترتیب عبارتند از: موضوع، مسائل و مبادى. او پس از توضیح هر یک، اینگونه ادامه میدهد که در علم فقه تعدادى از قواعد را مىشناسیم که داراى دو خاصیت «منها البرهان» و «لها البرهان» مىباشند. این دسته از قواعد از یکجهت در ردیف مبادى قرار مىگیرند و از جهت دیگر در زمره مسائل بهحساب مىآیند. وجود اینگونه قواعد، تنها به علم فقه اختصاص ندارد؛ بلکه در سایر علوم، بهویژه فلسفه نیز نظیر آنها را مىتوان یافت. یک بررسى کوتاه در آثار فلاسفه اسلامى بهخوبی نشان مىدهد وجود اینگونه قواعد که همواره برزخ بین مبادى و مسائل مىباشند، در فلسفه فراوان است<ref>ر.ک: مقدمه، ص3-1</ref>. | ||
وی در ادامه توضیح فوق، بررسی و گردآوری قواعد فلسفی در فلسفه اسلامی را سبب نگارش این اثر میداند: «نگارنده این سطور که از مدتها پیش، ضمن بررسى در آثار فلاسفه اسلامى توجه خویش را سخت به این نکته معطوف کرده بود، همواره درصدد بود همانطور که | وی در ادامه توضیح فوق، بررسی و گردآوری قواعد فلسفی در فلسفه اسلامی را سبب نگارش این اثر میداند: «نگارنده این سطور که از مدتها پیش، ضمن بررسى در آثار فلاسفه اسلامى توجه خویش را سخت به این نکته معطوف کرده بود، همواره درصدد بود همانطور که جمعآورى این قواعد در فقه اسلامى بهوسیله برخى فقها انجام گرفته و این خلأ پر شده است، در فلسفه اسلامى نیز این نقصان را جبران سازد. توفیق این کار از سوى پروردگار هنگامى بهدست آمد که تحصیلات دوره دکترى را در رشته فلسفه و حکمت اسلامى به پایان رسانید و موضوع پایاننامه خود را تحت عنوان قواعد کلى فلسفى در فلسفه اسلامى انتخاب کرد. براى بررسى و تنظیم قواعد فلسفى بیشتر آثار فلاسفه و متکلمین اسلامى مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفت و محصول آن پژوهشها بهصورت رسالهاى شامل یکصد قاعده فلسفى گرد آمد»<ref>ر.ک: مقدمه، ص3</ref>. | ||
دینانی همچنین در پیشگفتار کتاب با نقد مادهگرایی و ذهنگرایی، طریق وسط و راه روشن را واقعگرایى دانسته است. بیشتر فلاسفه اسلامى، بهخصوص صدر المتألهین، فلسفه خود را بر اساس واقعگرایى بنیاد نهادهاند و در باب ادراک یا مبحث ارزش معلومات، مسئله وجود ذهنى را مطرح کردهاند. در سایر مکتبهاى فکرى و فلسفى در باب ادراکات یا مبحث ارزش معلومات، کمتر با تعبیر «وجود ذهنى» مواجه مىشویم در عین اینکه عموماً مسائل فلسفه اولى داراى کلیت و عمومیت هستند، برخى مسائل وجود دارد که دایره عمومیت و کلیت آنها بهمراتب وسیعتر از سایر مسائل است. اینگونه مسائل را مىتوان تحت عنوان «قواعد فلسفى» مورد بحث و بررسى قرار داد. این قواعد معمولاً از چنان عمومیت و کلیتى برخوردارند که مىتوانند نسبت به سایر مسائل داراى حکم زیربنا و نقش سازنده باشند. پنجاه قاعده ازاینگونه قواعد در بخش اول مورد بحث قرار گرفته و پنجاه قاعده دیگر، به ترتیبى که در مقدمه اول ذکر شد، مورد بحث و گفتوگو قرار میگیرد<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص15-9</ref>. | دینانی همچنین در پیشگفتار کتاب با نقد مادهگرایی و ذهنگرایی، طریق وسط و راه روشن را واقعگرایى دانسته است. بیشتر فلاسفه اسلامى، بهخصوص صدر المتألهین، فلسفه خود را بر اساس واقعگرایى بنیاد نهادهاند و در باب ادراک یا مبحث ارزش معلومات، مسئله وجود ذهنى را مطرح کردهاند. در سایر مکتبهاى فکرى و فلسفى در باب ادراکات یا مبحث ارزش معلومات، کمتر با تعبیر «وجود ذهنى» مواجه مىشویم در عین اینکه عموماً مسائل فلسفه اولى داراى کلیت و عمومیت هستند، برخى مسائل وجود دارد که دایره عمومیت و کلیت آنها بهمراتب وسیعتر از سایر مسائل است. اینگونه مسائل را مىتوان تحت عنوان «قواعد فلسفى» مورد بحث و بررسى قرار داد. این قواعد معمولاً از چنان عمومیت و کلیتى برخوردارند که مىتوانند نسبت به سایر مسائل داراى حکم زیربنا و نقش سازنده باشند. پنجاه قاعده ازاینگونه قواعد در بخش اول مورد بحث قرار گرفته و پنجاه قاعده دیگر، به ترتیبى که در مقدمه اول ذکر شد، مورد بحث و گفتوگو قرار میگیرد<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص15-9</ref>. |
ویرایش