۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی') |
جز (جایگزینی متن - 'مىتوان' به 'مىتوان') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
مصحح، نکتهای تأملبرانگیز را درباره این اثر آشکارا بیان کرده است: در این رساله نیز، مثل دیگر آثار عرفا، جملاتى بهعنوان احادیث آمده است که خواننده نباید انتظار داشته باشد که براى همه آنها سندى بیابد؛ زیرا اینها یا احادیث موضوعه است و یا اصولا سخنان صوفیانه است که بهصورت مقبولات عام عرفا رنگ حدیث یافته، ولی حدیث نیست. کوشش بسیار به کار رفته است تا آنچه آورده مىشود با شرع مقدس سازگار باشد و یقینا در تمامى موارد چنین توفیقى حاصل نشده است. گاهگاه اشاراتى به حکمت استدلالى مىشود و مقایسهاى صورت مىگیرد، امّا نه بهمنظور سازش دادن بین حکمت بحثى و حکمت ذوقى، بلکه براى نشان دادن ضعف حکمت استدلالى<ref>ر.ک: مقدمه چاپ اول (مقدمه مصحح)، ص9</ref>. | مصحح، نکتهای تأملبرانگیز را درباره این اثر آشکارا بیان کرده است: در این رساله نیز، مثل دیگر آثار عرفا، جملاتى بهعنوان احادیث آمده است که خواننده نباید انتظار داشته باشد که براى همه آنها سندى بیابد؛ زیرا اینها یا احادیث موضوعه است و یا اصولا سخنان صوفیانه است که بهصورت مقبولات عام عرفا رنگ حدیث یافته، ولی حدیث نیست. کوشش بسیار به کار رفته است تا آنچه آورده مىشود با شرع مقدس سازگار باشد و یقینا در تمامى موارد چنین توفیقى حاصل نشده است. گاهگاه اشاراتى به حکمت استدلالى مىشود و مقایسهاى صورت مىگیرد، امّا نه بهمنظور سازش دادن بین حکمت بحثى و حکمت ذوقى، بلکه براى نشان دادن ضعف حکمت استدلالى<ref>ر.ک: مقدمه چاپ اول (مقدمه مصحح)، ص9</ref>. | ||
در مقدمه نویسنده، طرح کلى مباحث رساله ذکر شده است و چنین عنوان مىشود که مراد آفریدگار از ایجاد عالَم، اهل معرفت بوده است و بعد در مصباح اول، انواع معرفتها طرح مىشود که عبارت است از: معرفت ذات حق یا غیب هویت که اشرف و اغمض علوم مکاشفات است، معرفت اسماء و صفات، معرفت افعال اعم از خلق و امر که شامل ملک (اجسام) و ملکوت (ارواح) است، معرفت اهل ملکوت اعلى و اسفل، معرفت شیاطین و جن، معرفت عوالم تابع ارواح و اجسام، معرفت عوالم واسطه میان ارواح و اجسام، معرفت طور ولایت و نبوت، وحى و الهام و وسوسه، سرّ قدر، دنیا، آخرت، عالم برزخ، اسرار قیامت، حشر و نشر و صراط و میزان و بهشت و دوزخ، که این همه از علوم مکاشفه است و اطلاع بر آنها بر عارف ضرورى است و... با علم استدلالى | در مقدمه نویسنده، طرح کلى مباحث رساله ذکر شده است و چنین عنوان مىشود که مراد آفریدگار از ایجاد عالَم، اهل معرفت بوده است و بعد در مصباح اول، انواع معرفتها طرح مىشود که عبارت است از: معرفت ذات حق یا غیب هویت که اشرف و اغمض علوم مکاشفات است، معرفت اسماء و صفات، معرفت افعال اعم از خلق و امر که شامل ملک (اجسام) و ملکوت (ارواح) است، معرفت اهل ملکوت اعلى و اسفل، معرفت شیاطین و جن، معرفت عوالم تابع ارواح و اجسام، معرفت عوالم واسطه میان ارواح و اجسام، معرفت طور ولایت و نبوت، وحى و الهام و وسوسه، سرّ قدر، دنیا، آخرت، عالم برزخ، اسرار قیامت، حشر و نشر و صراط و میزان و بهشت و دوزخ، که این همه از علوم مکاشفه است و اطلاع بر آنها بر عارف ضرورى است و... با علم استدلالى نمىتوان به حقیقت این مطالب دست یافت و راه آگاهى، علم لدنی و تصفیه باطن است و آمادگى بهرهمندى از فیوضات ربّانى از طریق سرچشمههاى معرفت، یعنى انبیا و اولیا<ref>ر.ک: مقدمه چاپ اول (مقدمه مصحح)، ص9-10</ref>. | ||
در مصباح اول، نویسنده خداجویان را در دو گروه منحصر کرده است: یکى اصحاب بحث که مىخواهند از طریق استدلال به حق برسند؛ به نظر مصنّف، این گروه چون از نور وحى بهره نمىگیرند، راه به جایى نخواهند برد و به حیرت خواهند رسید. گروه دوم، اصحاب کشف، مثل عرفا و حکماى اشراقى که اینان نه از راه بحث و استدلال عقلى، بلکه به عیان و مشاهده حضورى، به حق، آگاهى مىیابند؛ به نظر مصنّف، این گروه نیز به حیرت مىرسند، امّا حیرت دو گونه است: یکى حیرت ناپسند، مثل حیرت اهل بحث که بر اثر ناتوانى عقل، در تشخیص حق و تعارض ادله، سرگردان مىشوند و دیگرى حیرت پسندیده که بر اثر تجلّیات و بارقههاى پیاپى الهى و مشاهده حضرت کبریایى حاصل مىشود، مثل کسى که در میان روشنایى شدید قرار گرفته باشد که از شدت نور راه به جایى نمىبرد که این هم سرگردانى است، امّا نه چون سرگردانى در تاریکى<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27-28، پاورقی 5</ref>. | در مصباح اول، نویسنده خداجویان را در دو گروه منحصر کرده است: یکى اصحاب بحث که مىخواهند از طریق استدلال به حق برسند؛ به نظر مصنّف، این گروه چون از نور وحى بهره نمىگیرند، راه به جایى نخواهند برد و به حیرت خواهند رسید. گروه دوم، اصحاب کشف، مثل عرفا و حکماى اشراقى که اینان نه از راه بحث و استدلال عقلى، بلکه به عیان و مشاهده حضورى، به حق، آگاهى مىیابند؛ به نظر مصنّف، این گروه نیز به حیرت مىرسند، امّا حیرت دو گونه است: یکى حیرت ناپسند، مثل حیرت اهل بحث که بر اثر ناتوانى عقل، در تشخیص حق و تعارض ادله، سرگردان مىشوند و دیگرى حیرت پسندیده که بر اثر تجلّیات و بارقههاى پیاپى الهى و مشاهده حضرت کبریایى حاصل مىشود، مثل کسى که در میان روشنایى شدید قرار گرفته باشد که از شدت نور راه به جایى نمىبرد که این هم سرگردانى است، امّا نه چون سرگردانى در تاریکى<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27-28، پاورقی 5</ref>. |
ویرایش