۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حضرت امير' به 'حضرت امير ') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
وى در خصوص تأسيس بنياد نهجالبلاغه چنين مىگويد: | وى در خصوص تأسيس بنياد نهجالبلاغه چنين مىگويد: | ||
«اصل اين فكر پس از ملاقات با مرحوم [[علامه امينى]] به ذهنم خطور كرد. ايشان در جلسهاى كه حدوداً سال 1345ش در منزل ما برگزار شد، گفتند: سالها نجف بودم يك روز به حرم [[امام على(ع)|حضرت امير]] (ع) رفتم و عرض كردم آقا سالهاست خدمت شما هستيم، درس خوانديم، درس داديم، اكنوى يك كارى شما دست ما بدهيد. از حرم بيرون آمدم، فكر تأليف [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]] به ذهنم آمد، رفتم دنبالش. ما هم گفتيم خوب است كه حضرت يك كارى دست ما بدهد نيتى كرديم و درخواست درونى، انسانى گاهى كار خوبى مىكند ولى خلأ جامعه را نمىتواند پر كند. در سال 1350ش كه از قم به تهران آمدم، در اتاق نشسته بودم و دفترى دستم بود روى آن نوشتم: بنياد نهجالبلاغه بدون هيچ فكر و جلسهاى. | «اصل اين فكر پس از ملاقات با مرحوم [[علامه امينى]] به ذهنم خطور كرد. ايشان در جلسهاى كه حدوداً سال 1345ش در منزل ما برگزار شد، گفتند: سالها نجف بودم يك روز به حرم [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) رفتم و عرض كردم آقا سالهاست خدمت شما هستيم، درس خوانديم، درس داديم، اكنوى يك كارى شما دست ما بدهيد. از حرم بيرون آمدم، فكر تأليف [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]] به ذهنم آمد، رفتم دنبالش. ما هم گفتيم خوب است كه حضرت يك كارى دست ما بدهد نيتى كرديم و درخواست درونى، انسانى گاهى كار خوبى مىكند ولى خلأ جامعه را نمىتواند پر كند. در سال 1350ش كه از قم به تهران آمدم، در اتاق نشسته بودم و دفترى دستم بود روى آن نوشتم: بنياد نهجالبلاغه بدون هيچ فكر و جلسهاى. | ||
در تأسيس و فعاليت اين بنياد شخصيتهايى همچون [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]]، شهيد بهشتى، مرحوم مصطفوى، مرحوم موحدى ساوجى و مرحوم [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقى جعفرى]] نقش فعالى داشتند.» | در تأسيس و فعاليت اين بنياد شخصيتهايى همچون [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]]، شهيد بهشتى، مرحوم مصطفوى، مرحوم موحدى ساوجى و مرحوم [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقى جعفرى]] نقش فعالى داشتند.» |
ویرایش