۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
جز (جایگزینی متن - 'آنحضرت' به 'آن حضرت') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
نويسنده معتقد است جمع حديث رسماً از قرن دوم هجرى، شروع شده<ref>متن كتاب، ص44</ref>و جمعى از پيشوايان علمى آن عصر، خود به جمع و تدوين حديث پرداختند و در نتيجه در بلاد اسلامى، به آن دانش معروف شدند. برخى از اين افراد عبارتند از: ابن جريج (متوفى 150ق)، محمد بن اسحاق (متوفى 151ق)، مالك بن انس (متوفى 169ق)، سعيد بن ابى عروبه (متوفى 156ق)، ربيع بن صبيح (متوفى 160ق)، سعيد بن ابى عوانه (متوفاى 156ق)، سفيان ثورى (متوفى 161ق) و اوزاعى (متوفى 156ق)<ref>همان، ص45</ref> | نويسنده معتقد است جمع حديث رسماً از قرن دوم هجرى، شروع شده<ref>متن كتاب، ص44</ref>و جمعى از پيشوايان علمى آن عصر، خود به جمع و تدوين حديث پرداختند و در نتيجه در بلاد اسلامى، به آن دانش معروف شدند. برخى از اين افراد عبارتند از: ابن جريج (متوفى 150ق)، محمد بن اسحاق (متوفى 151ق)، مالك بن انس (متوفى 169ق)، سعيد بن ابى عروبه (متوفى 156ق)، ربيع بن صبيح (متوفى 160ق)، سعيد بن ابى عوانه (متوفاى 156ق)، سفيان ثورى (متوفى 161ق) و اوزاعى (متوفى 156ق)<ref>همان، ص45</ref> | ||
نويسنده آنگاه به مناسبت كثرت حديث در دورانهاى اخير، به اين نكته اشاره نموده است كه نمىتوان تمام منقولات را راست پنداشت. وى معتقد است كه حتى در زمان پيامبر(ص) جعل حديث رواج داشته و پس از | نويسنده آنگاه به مناسبت كثرت حديث در دورانهاى اخير، به اين نكته اشاره نموده است كه نمىتوان تمام منقولات را راست پنداشت. وى معتقد است كه حتى در زمان پيامبر(ص) جعل حديث رواج داشته و پس از آن حضرت، دواعى جعل نه تنها از بين نرفته، بلكه فزونتر گشته است<ref>مقدمه، ص13</ref> | ||
وى پس از بيان موجبات جعل حديث و ذكر مثالى براى هر يك، امورى كه در صحت حديث شرط است، بازگو نموده و براى تأييد سخن، به نمونهاى از احاديث موضوعه و نام جملهاى از مشاهير وضاعين حديث اشاره كرده و يادآور شده است كه بيشتر آنانكه حديث وضع مىكردند، مردمان ظاهرالصلاحى بودهاند و اين خود بر دشوارى تميز مجعولات، مىافزايد. وى همچنين به سبب ديگرى كه موجب سهلانگارى در امر حديث شده، اشاره نموده و آن موضوع تسامحى است كه در دليلهاى سنن و مستحبات به عمل مىآيد<ref>همان</ref> | وى پس از بيان موجبات جعل حديث و ذكر مثالى براى هر يك، امورى كه در صحت حديث شرط است، بازگو نموده و براى تأييد سخن، به نمونهاى از احاديث موضوعه و نام جملهاى از مشاهير وضاعين حديث اشاره كرده و يادآور شده است كه بيشتر آنانكه حديث وضع مىكردند، مردمان ظاهرالصلاحى بودهاند و اين خود بر دشوارى تميز مجعولات، مىافزايد. وى همچنين به سبب ديگرى كه موجب سهلانگارى در امر حديث شده، اشاره نموده و آن موضوع تسامحى است كه در دليلهاى سنن و مستحبات به عمل مىآيد<ref>همان</ref> |
ویرایش