۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
جز (جایگزینی متن - 'مى كند' به 'مىكند') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در اوايل دوره بيست ساله قبل از شهريور 1320 و اگر دقيقتر گفته شود پيش از سال 1310ش و پيش از آنكه كتابهاى تاريخ و جغرافى دبستانى «وزارتى» تألیف شود و انتشار يابد، علاوه بردرس تاريخ، درسى ديگر به نام «تاريخ انبياء» ظاهرا در سالهاى چهارم و پنجم و ششم ابتدايى تدريس مى شد و دانش آموزان موظف به آموختن و امتحان دادن آن بودند كه محتواى اين كتاب معمولا درباره نبوت و طبقه بندى پيامبران و ترجمه حال انبياى اولوالعزم و كتابهاى آسمانى و شرح سوانح زندگى و معجزات ايشان بود. كه از تدريس «تاريخ انبياء» در دبستانها، علاوه بر تحكيم مبانى دينى و اعتقادات مذهبى فايدهاى ديگر نيز مورد نظر بود و آن اين كه در تمام متون ادبى نظم و نثر فارسى و عربى كه در دوران تمدن اسلامى پديد آمده است، نويسندگان به اين داستانها نظر داشته و از آنها به تلويح يا تصريح ياد كرده و گاه پايه اشاره و استدلال خويش را بر روى آن نهادهاند. | در اوايل دوره بيست ساله قبل از شهريور 1320 و اگر دقيقتر گفته شود پيش از سال 1310ش و پيش از آنكه كتابهاى تاريخ و جغرافى دبستانى «وزارتى» تألیف شود و انتشار يابد، علاوه بردرس تاريخ، درسى ديگر به نام «تاريخ انبياء» ظاهرا در سالهاى چهارم و پنجم و ششم ابتدايى تدريس مى شد و دانش آموزان موظف به آموختن و امتحان دادن آن بودند كه محتواى اين كتاب معمولا درباره نبوت و طبقه بندى پيامبران و ترجمه حال انبياى اولوالعزم و كتابهاى آسمانى و شرح سوانح زندگى و معجزات ايشان بود. كه از تدريس «تاريخ انبياء» در دبستانها، علاوه بر تحكيم مبانى دينى و اعتقادات مذهبى فايدهاى ديگر نيز مورد نظر بود و آن اين كه در تمام متون ادبى نظم و نثر فارسى و عربى كه در دوران تمدن اسلامى پديد آمده است، نويسندگان به اين داستانها نظر داشته و از آنها به تلويح يا تصريح ياد كرده و گاه پايه اشاره و استدلال خويش را بر روى آن نهادهاند. | ||
قصص الانبياء واجد شروط لازم براى طلاب ادبيات فارسى و رشته هاى مختلف فرهنگ اسلامى مى باشد كه از اين شروط لازم مى توان دو شرط كه از همه مهمتر است نام برد يكى اين كه كتابیاست معتبر كه با اتكاء به آيات قرآنى تألیف شده است و از خرافات و قصه هاى كم اعتبار و الحاقى پيراسته شده است و شرط دوم اين است كه چون اين كتاب از قديمى ترين نسخه و فصيح ترين آنان مى باشد خواننده ضمن مطالعه و آگاهى بر محتوى كتاب در آشنايى با نثر فصيح و شيرين و كهن فارسى يارى | قصص الانبياء واجد شروط لازم براى طلاب ادبيات فارسى و رشته هاى مختلف فرهنگ اسلامى مى باشد كه از اين شروط لازم مى توان دو شرط كه از همه مهمتر است نام برد يكى اين كه كتابیاست معتبر كه با اتكاء به آيات قرآنى تألیف شده است و از خرافات و قصه هاى كم اعتبار و الحاقى پيراسته شده است و شرط دوم اين است كه چون اين كتاب از قديمى ترين نسخه و فصيح ترين آنان مى باشد خواننده ضمن مطالعه و آگاهى بر محتوى كتاب در آشنايى با نثر فصيح و شيرين و كهن فارسى يارى مىكند. | ||
==ساختار و گزارش محتوا== | ==ساختار و گزارش محتوا== | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
در قصههاى امم قبل از اسلام نيز گاهى سرگذشت پيغامبرى در طى چند قصه شرح داده شده است مانند داستان يوسف كه در طى سه قصه و داستان موسى كه در طى نوزده قصه آمده است. علاوه بر اين بعضى قصص در حقيقت قصه پيامبران نيست، مانند مباحث مربوط به «آغاز آتش پرستيدن» در قصه 90، اصل چهودى، اصل ترسايى، اصحاب الفيل و نظاير آن، كه با آنكه به پيامبرى خاص مربوط نيست، در جزء مباحثى است كه جاى طرح آن همين كتاب است و اطلاع بر آنها نيز به اندازه آگاهى بر داستان پيامبران مورد نياز است. | در قصههاى امم قبل از اسلام نيز گاهى سرگذشت پيغامبرى در طى چند قصه شرح داده شده است مانند داستان يوسف كه در طى سه قصه و داستان موسى كه در طى نوزده قصه آمده است. علاوه بر اين بعضى قصص در حقيقت قصه پيامبران نيست، مانند مباحث مربوط به «آغاز آتش پرستيدن» در قصه 90، اصل چهودى، اصل ترسايى، اصحاب الفيل و نظاير آن، كه با آنكه به پيامبرى خاص مربوط نيست، در جزء مباحثى است كه جاى طرح آن همين كتاب است و اطلاع بر آنها نيز به اندازه آگاهى بر داستان پيامبران مورد نياز است. | ||
بعضى قصه هاى كتاب نيز ناقص مانده است. گاه مؤلف ادعا كرده كه قصهاى را گفته يا خواهد گفت، اما آن قصه در كتاب نمىآيد. گاه نيز يك قصه خود ناقص و ناتمام است مثلا قصه بيست و سوم (مولود اسماعيل) و قصه بيست چهارم (ذبح اسماعيل) ناقص مى نمايد و با آنكه عنوان قصه اخير به صراحت ذبح اسماعيل است، در آن فقط درباره اختلاف اعراب و يهود در مورد شخص ذبح شده بحث ميشود. و در همين قصه مى گويد: «بعضى گويند كه چهار ماه اسماعيل را آنجا (مكه) بود و قصه ذبح جاى ديگر گفته شده است مستوفى تر» (ص 64) اما چنين قصه در جايى گفته نشده است. قصه بيست و سوم هم از هفت سطر تجاوز | بعضى قصه هاى كتاب نيز ناقص مانده است. گاه مؤلف ادعا كرده كه قصهاى را گفته يا خواهد گفت، اما آن قصه در كتاب نمىآيد. گاه نيز يك قصه خود ناقص و ناتمام است مثلا قصه بيست و سوم (مولود اسماعيل) و قصه بيست چهارم (ذبح اسماعيل) ناقص مى نمايد و با آنكه عنوان قصه اخير به صراحت ذبح اسماعيل است، در آن فقط درباره اختلاف اعراب و يهود در مورد شخص ذبح شده بحث ميشود. و در همين قصه مى گويد: «بعضى گويند كه چهار ماه اسماعيل را آنجا (مكه) بود و قصه ذبح جاى ديگر گفته شده است مستوفى تر» (ص 64) اما چنين قصه در جايى گفته نشده است. قصه بيست و سوم هم از هفت سطر تجاوز نمىكند و ممكن است احتمال داد كه ناتمام مانده است و بايد قصه ذبح اسماعيل در همين جا آمده باشد كه يا مؤلف آن را نياورده (و اين احتمال بعيد است زيرا در قصه ديگر تصريح به نقل آن مىكند) و يا آنكه نسخه ناقص است و افتادگى دارد. | ||
گاه نيز در متن چنين مى نمايد كه سطرى يا بيشتر محذوف است: | گاه نيز در متن چنين مى نمايد كه سطرى يا بيشتر محذوف است: |
ویرایش