۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (عج)' به '(عج)') |
جز (جایگزینی متن - 'محمدباقر' به 'محمد باقر') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
اثر از مقدمه و پنج فصل تشكيل يافته است. عناوين فصول عبارتند از: برداشتهاى مختلف از انتظار، تبيين نظريه اختيارى بودن ظهور، دلائل نظريه اختيارى بودن ظهور، مبادى فلسفه تاريخ و فلسفه تاريخ [[صدر، | اثر از مقدمه و پنج فصل تشكيل يافته است. عناوين فصول عبارتند از: برداشتهاى مختلف از انتظار، تبيين نظريه اختيارى بودن ظهور، دلائل نظريه اختيارى بودن ظهور، مبادى فلسفه تاريخ و فلسفه تاريخ [[صدر، محمد باقر|شهيد صدر]](ره). | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
در فصل سوم، مؤلف به ذكر دلايل گزينش نظريه اختيارى بودن ظهور مىپردازد. او دلائل خود را در دو بخش دلايل فلسفى و كلامى و دلايل نقلى ارائه مىدهد. دلائل فلسفى و كلامى بر اين امور دلالت دارد كه امامت، ادامه رسالت انبياست. دلائلى كه موجب ارسال و برانگيختن انبياست، همان دلائل بر وجوب نصب امام نيز هستند. و برهان كلامى بر وجوب نصب امام، مبتنى بر قاعده لطف است. قسمت دوم اين دليل فلسفى كلامى اين مطلب است كه شئون امامت، همچون شئون نبوت است، به جز ابلاغ وحى كه مخصوص پيامبران است. عناوين بعضى مراتب امامت عبارت از ارشاد مردم به صلاح و سعادت، تدبير امور دنيوى مردم، اقامه عدل و مبارزه با ظلم، حفظ شريعت از تحريف و بيان احكام شريعت مىباشد. پس نه تنها نصب امام لطفى واجب بر خداوند متعال است، بلكه تمام مراتب امامت لطف واجب است. بنابراين اقامه تمام مراتب امامت، از تكاليف واجب امام مىباشد. حال اين سوال مطرح است، علت اجرا نشدن بعضى از شئونات امامت در دوران غيبت امام(ع) از جانب كيست؟ اين امر از جانب خداوند متعال نمىتواند باشد، چرا كه او كمال مطلق است. و از طرف ديگر علت تعطيلى بعضى از مراتب امامت از جانب امام(ع) هم نيز نمىتواند باشد، چرا كه امام(ع) نه تنها معصوم، بلكه او مطيعترين بندگان الهى است، پس علت عدم اجراى بعضى از شئونات امامت را بايد در حوزه افعال انسانها سراغ گرفت. در بخش دلايل روايى نقلى سه دليل بازگو مىنمايد: دليل اول، مردم در تحقق غيبت نقش داشتهاند، دليل دوم ظهور از طريق اسباب عادى صورت مىگيرد و سوم همه ائمه اطهار عليهمالسلام منتظر و مترصد قيام بودند. مؤلف در اين مقاله چهار بخشى ضمن ارائه ادله عقلى و نقلى وجوب نصب امام معصوم(ع) از ناحيه خداوند، به اين نتيجه مى رسد كه سبب اصلى در مخفى بودن امام عصر(عج) از ديدههاى مردم، سوء اختيار خود مردم است كه صلاحيت يارى آن امام را ندارند و آماده پذيرش ظهور نيستند و اگر اين آمادگى و صلاحيت به طور اختيار حاصل شود، ظهور محقق خواهد شد و طولانى شدن غيبت از ناحيه خداوند نيست. | در فصل سوم، مؤلف به ذكر دلايل گزينش نظريه اختيارى بودن ظهور مىپردازد. او دلائل خود را در دو بخش دلايل فلسفى و كلامى و دلايل نقلى ارائه مىدهد. دلائل فلسفى و كلامى بر اين امور دلالت دارد كه امامت، ادامه رسالت انبياست. دلائلى كه موجب ارسال و برانگيختن انبياست، همان دلائل بر وجوب نصب امام نيز هستند. و برهان كلامى بر وجوب نصب امام، مبتنى بر قاعده لطف است. قسمت دوم اين دليل فلسفى كلامى اين مطلب است كه شئون امامت، همچون شئون نبوت است، به جز ابلاغ وحى كه مخصوص پيامبران است. عناوين بعضى مراتب امامت عبارت از ارشاد مردم به صلاح و سعادت، تدبير امور دنيوى مردم، اقامه عدل و مبارزه با ظلم، حفظ شريعت از تحريف و بيان احكام شريعت مىباشد. پس نه تنها نصب امام لطفى واجب بر خداوند متعال است، بلكه تمام مراتب امامت لطف واجب است. بنابراين اقامه تمام مراتب امامت، از تكاليف واجب امام مىباشد. حال اين سوال مطرح است، علت اجرا نشدن بعضى از شئونات امامت در دوران غيبت امام(ع) از جانب كيست؟ اين امر از جانب خداوند متعال نمىتواند باشد، چرا كه او كمال مطلق است. و از طرف ديگر علت تعطيلى بعضى از مراتب امامت از جانب امام(ع) هم نيز نمىتواند باشد، چرا كه امام(ع) نه تنها معصوم، بلكه او مطيعترين بندگان الهى است، پس علت عدم اجراى بعضى از شئونات امامت را بايد در حوزه افعال انسانها سراغ گرفت. در بخش دلايل روايى نقلى سه دليل بازگو مىنمايد: دليل اول، مردم در تحقق غيبت نقش داشتهاند، دليل دوم ظهور از طريق اسباب عادى صورت مىگيرد و سوم همه ائمه اطهار عليهمالسلام منتظر و مترصد قيام بودند. مؤلف در اين مقاله چهار بخشى ضمن ارائه ادله عقلى و نقلى وجوب نصب امام معصوم(ع) از ناحيه خداوند، به اين نتيجه مى رسد كه سبب اصلى در مخفى بودن امام عصر(عج) از ديدههاى مردم، سوء اختيار خود مردم است كه صلاحيت يارى آن امام را ندارند و آماده پذيرش ظهور نيستند و اگر اين آمادگى و صلاحيت به طور اختيار حاصل شود، ظهور محقق خواهد شد و طولانى شدن غيبت از ناحيه خداوند نيست. | ||
مؤلف تا اينجا ضرورت ايجاد حكومتهاى زمينهساز براى تعجيل و تحقق ظهور بنا بر نظريهاى كه بيان فرمودند، براى خواننده تبيين نمودند، حال در دو فصل آينده، مبادى و مبانى و فلسفه تاريخ اين ديدگاه را مورد بررسى قرار مىدهند. فلسفه تاريخ، علمى است كه هدفمندى و قانونمندى تاريخ را مورد كاوش قرار مىدهد. در بحث فلسفه تاريخ، آيندهنگرى در تاريخ و جبر و اختيار در تاريخ مطرح مىشود. زيرا اگر ما قوانين تاريخى را جبرى و ضرورى بدانيم و تنها قانون حاكم بر تاريخ، چنين قوانينى باشند، در اين صورت به راحتى مىتوان آينده را پيش بينى كرد. ولى اگر ما جهانى را فرض كنيم كه انسانها مىتوانند در ميان قوانين دست به گزينش بزنند، در اين صورت پيش بينى آينده تاريخ بسيار دشوار مىشود، بلكه آينده تاريخ وابسته به اراده و گزينش آدميان خواهد بود. منشاء اعتقاد به اختيار در حركت تاريخ، اعتقاد به اختيار و اراده انسان است. حال بحث در اين است، اولين فيلسوفى كه علم فلسفه تاريخى را مدون كرده است، چه كسى است؟ در بين فيلسوفان تاريخ اختلاف است. [[صدر، | مؤلف تا اينجا ضرورت ايجاد حكومتهاى زمينهساز براى تعجيل و تحقق ظهور بنا بر نظريهاى كه بيان فرمودند، براى خواننده تبيين نمودند، حال در دو فصل آينده، مبادى و مبانى و فلسفه تاريخ اين ديدگاه را مورد بررسى قرار مىدهند. فلسفه تاريخ، علمى است كه هدفمندى و قانونمندى تاريخ را مورد كاوش قرار مىدهد. در بحث فلسفه تاريخ، آيندهنگرى در تاريخ و جبر و اختيار در تاريخ مطرح مىشود. زيرا اگر ما قوانين تاريخى را جبرى و ضرورى بدانيم و تنها قانون حاكم بر تاريخ، چنين قوانينى باشند، در اين صورت به راحتى مىتوان آينده را پيش بينى كرد. ولى اگر ما جهانى را فرض كنيم كه انسانها مىتوانند در ميان قوانين دست به گزينش بزنند، در اين صورت پيش بينى آينده تاريخ بسيار دشوار مىشود، بلكه آينده تاريخ وابسته به اراده و گزينش آدميان خواهد بود. منشاء اعتقاد به اختيار در حركت تاريخ، اعتقاد به اختيار و اراده انسان است. حال بحث در اين است، اولين فيلسوفى كه علم فلسفه تاريخى را مدون كرده است، چه كسى است؟ در بين فيلسوفان تاريخ اختلاف است. [[صدر، محمد باقر|شهيد صدر]](ره) معتقدند، قرآن اولين كتابى است كه با لحنهاى متفاوت و زبانهاى مختلف به فلسفه تاريخ پرداخته است، گاهى سنن تاريخى را نقل كرده و گاهى به كشف آنها تشويق نموده است و گاهى نظريهها را بيان كرده است. | ||
ايشان در مورد كشف سنن تاريخى و فراگيرى فلسفه تاريخ مىفرمايد: انسانهاى معمولى حوادث تاريخى را تودهاى از اتفاقات نامربوط مىدانند كه بر حسب تصادف، يا بر اساس قضا و قدر و يا بر مبناى قدرت خدا و لزوم تسليم در برابر امر او، شكل گرفته است. قرآن در برابر اين فكر شديداً مقاومت كرده و بر عكس عقل بشر را هشدار مىدهد كه در اين زمنيه سنن و قوانين حاكم است و براى اين كه انسان بتواند بر سرنوشت خود حاكم شود، لازم است اين سنّتها و قوانين را بشناسد. در ادامه نظرات [[صدر، | ايشان در مورد كشف سنن تاريخى و فراگيرى فلسفه تاريخ مىفرمايد: انسانهاى معمولى حوادث تاريخى را تودهاى از اتفاقات نامربوط مىدانند كه بر حسب تصادف، يا بر اساس قضا و قدر و يا بر مبناى قدرت خدا و لزوم تسليم در برابر امر او، شكل گرفته است. قرآن در برابر اين فكر شديداً مقاومت كرده و بر عكس عقل بشر را هشدار مىدهد كه در اين زمنيه سنن و قوانين حاكم است و براى اين كه انسان بتواند بر سرنوشت خود حاكم شود، لازم است اين سنّتها و قوانين را بشناسد. در ادامه نظرات [[صدر، محمد باقر|شهيد صدر]](ره) در خصوص تكامل تاريخ، هدف و حركت تاريخ، اراده و حركت تاريخ، اراده و حكومت اسلامى، قوانين و سنن تاريخ، عقلانيت مجراى افعال الهى، ظهور انقلابى برتر و ظهور در انتظار دكترين ظهور بيان مىشود. بنابراين نظريه اختيارى بودن ظهور الفاظ مرده است كه بايد روح دكترين ظهور، در آن دميده شود. و اين راه گر چه سخت است و دشوار ولى بهترين اعمال، سختترين آنهاست، و از اين رو انتظار فرج، بهترين اعمال است. پس ظهور رفتنى است نه آمدنى، اين ما هستيم كه بايد تاريخ را به سوى ظهور، پيش ببريم واين مهم به انجام نمىرسد، مگر با تحقق دكترين ظهور. | ||
==گزارش وضعيت== | ==گزارش وضعيت== |
ویرایش