۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تقی الدین' به 'تقیالدین') |
جز (جایگزینی متن - 'شمس الدين' به 'شمسالدين') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
«اِبْن دَقيق العيد، ابوالفتح محمد بن على بن وَهْب بن مُطيع قُشَيْرى منفلوطى مصرى مالكى شافعى»، ملقب به «تقى الدين» (625 -702ق 1228/-1303م)، محدّث، فقيه، اصولى، قاضى، اديب و شاعر، در سال 625ق متولد شد. نسب وى به بَهْزين حكيم قشيرى بازمى گردد و دقيق العيد لقب جدّ او وهب است. مادر او دختر شيخ مقترح (از علماى بزرگ مصر) بوده است. ابن دقيق العيد در يَنْبُع حجاز متولد شد و در قوص (مصر) مسكن اصلى پدرش نشو و نما يافت و مقدمات علوم از جمله قرائت قرآن مجيد را در آنجا فراگرفت و فقه مالكى را نزد پدر و نيز فقه شافعى را از پدر و بهاء الدين هبهالله قِفطى- شاگردان پدرش- آموخت. پس از آن به قاهره رفت و در آنجا هم از ابومحمد ابن عبدالسلام بهره گرفت و از ابوالحسن ابن مقيّر، ابن رواج، سبط و جمعى ديگر استماع حديث كرد و سپس به دمشق سفر كرد و نزد ابن عبدالدائم و ابوالبقاء خالد بن يوسف به استماع حديث پرداخت. وى همچنين در طلب و استماع حديث به اسكندريه و شهرهاى ديگر سفر كرد و از افراد بسيارى استماع حديث نمود كه عبارتند از عبدالعظيم منذرى، ابوالحسن محمد بن انجب صوفى بغدادى، ابوعلى حسن بن محمد تيمى [[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بكرى]]، ابوالحسن عبدالوهاب بن حسن دمشقى و بسيارى ديگر كه ادفوى به تفصيل نام آنها را ذكر كرده است. او در دانش و فقاهت از استاد خود ابن عبدالسلام پيش افتاد. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] او را امام و صاحب فنون و محدّثى نيكو و فقيهى دقيق و باوقار و داراى عقلى وافر و كم سخن دانسته است كه صيت اشتهارش در زمان حيات خود او و استادانش در همه جا پيچيد. به علاوه او را عارف به مذاهب مالكى و شافعى معرفى كرده و نوشته است كه وى ابتدا مالكى مذهب بود، اما بعد مذهب شافعى را پذيرفت. وى را مجدّد فقه شافعى در آغاز سده 7ق دانستهاند و سبكى برخى از نظرهاى فقهى او را آورده است. | «اِبْن دَقيق العيد، ابوالفتح محمد بن على بن وَهْب بن مُطيع قُشَيْرى منفلوطى مصرى مالكى شافعى»، ملقب به «تقى الدين» (625 -702ق 1228/-1303م)، محدّث، فقيه، اصولى، قاضى، اديب و شاعر، در سال 625ق متولد شد. نسب وى به بَهْزين حكيم قشيرى بازمى گردد و دقيق العيد لقب جدّ او وهب است. مادر او دختر شيخ مقترح (از علماى بزرگ مصر) بوده است. ابن دقيق العيد در يَنْبُع حجاز متولد شد و در قوص (مصر) مسكن اصلى پدرش نشو و نما يافت و مقدمات علوم از جمله قرائت قرآن مجيد را در آنجا فراگرفت و فقه مالكى را نزد پدر و نيز فقه شافعى را از پدر و بهاء الدين هبهالله قِفطى- شاگردان پدرش- آموخت. پس از آن به قاهره رفت و در آنجا هم از ابومحمد ابن عبدالسلام بهره گرفت و از ابوالحسن ابن مقيّر، ابن رواج، سبط و جمعى ديگر استماع حديث كرد و سپس به دمشق سفر كرد و نزد ابن عبدالدائم و ابوالبقاء خالد بن يوسف به استماع حديث پرداخت. وى همچنين در طلب و استماع حديث به اسكندريه و شهرهاى ديگر سفر كرد و از افراد بسيارى استماع حديث نمود كه عبارتند از عبدالعظيم منذرى، ابوالحسن محمد بن انجب صوفى بغدادى، ابوعلى حسن بن محمد تيمى [[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بكرى]]، ابوالحسن عبدالوهاب بن حسن دمشقى و بسيارى ديگر كه ادفوى به تفصيل نام آنها را ذكر كرده است. او در دانش و فقاهت از استاد خود ابن عبدالسلام پيش افتاد. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] او را امام و صاحب فنون و محدّثى نيكو و فقيهى دقيق و باوقار و داراى عقلى وافر و كم سخن دانسته است كه صيت اشتهارش در زمان حيات خود او و استادانش در همه جا پيچيد. به علاوه او را عارف به مذاهب مالكى و شافعى معرفى كرده و نوشته است كه وى ابتدا مالكى مذهب بود، اما بعد مذهب شافعى را پذيرفت. وى را مجدّد فقه شافعى در آغاز سده 7ق دانستهاند و سبكى برخى از نظرهاى فقهى او را آورده است. | ||
وى پس از اين سفرها، به قوص بازگشت و در مدرسه نجيبيّه و مدارس ديگر به تدريس پرداخت و سپس به قاهره رفت و در آنجا در مدارس فاضليه، كامليه، صالحيه و در مدرسه مجاور مقبره شافعى به تدريس پرداخت. بسيارى از علما و اصحاب حديث از جمله، فتح الدين ابن سيدالناس، قطب الدين ابن منير، علاءالدّين قونوى، علم الدين اخنائى، | وى پس از اين سفرها، به قوص بازگشت و در مدرسه نجيبيّه و مدارس ديگر به تدريس پرداخت و سپس به قاهره رفت و در آنجا در مدارس فاضليه، كامليه، صالحيه و در مدرسه مجاور مقبره شافعى به تدريس پرداخت. بسيارى از علما و اصحاب حديث از جمله، فتح الدين ابن سيدالناس، قطب الدين ابن منير، علاءالدّين قونوى، علم الدين اخنائى، شمسالدين محمد بن ابىالقاسم بن عبدالسلام، شمسالدين محمد بن احمد بن حيدره، شمسالدين محمد بن احمد بن عَدْلان، اثير الدين ابوحيّان محمد بن يوسف غرناطى و جمعى ديگر از او استماع حديث كردهاند و [[ذهبى]] به تصريح خود، 20 حديث از وى شنيده است. | ||
او از نظر اجتماعى نيز داراى مقامى ممتاز و نزد سلاطين و امراى زمان خود از احترام برخوردار بوده است. چنانكه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] به موردى از آن كه او وقتى بر سلطان حسام الدين لاجين وارد شد و سلطان به احترام وى از جاى برخاست و در جايى فروتر از او نشست، اشاره كرده است. وى مدتى مقام قضاى مالكيّه را در قوص به عهده داشت، اما بعد از آن به قاهره رفت و پس از مدتها كنارهگيرى از اين مقام، قاضى القضاتى شافعيه را پذيرفت (695ق) و سالها در آن مقام باقى ماند. وى در زمان قاضى القضاتى به اقداماتى اصلاحى دست زد. همچنين هنگامى كه تقى الدين بن بنت الاعز از مقام قاضى القضاتى عزل و به اشاره | او از نظر اجتماعى نيز داراى مقامى ممتاز و نزد سلاطين و امراى زمان خود از احترام برخوردار بوده است. چنانكه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] به موردى از آن كه او وقتى بر سلطان حسام الدين لاجين وارد شد و سلطان به احترام وى از جاى برخاست و در جايى فروتر از او نشست، اشاره كرده است. وى مدتى مقام قضاى مالكيّه را در قوص به عهده داشت، اما بعد از آن به قاهره رفت و پس از مدتها كنارهگيرى از اين مقام، قاضى القضاتى شافعيه را پذيرفت (695ق) و سالها در آن مقام باقى ماند. وى در زمان قاضى القضاتى به اقداماتى اصلاحى دست زد. همچنين هنگامى كه تقى الدين بن بنت الاعز از مقام قاضى القضاتى عزل و به اشاره شمسالدين ابن سلعوس وزير، مجمعى از فقها تشكيل شد كه وى را تكفير كنند، ابن دقيق جان وى را نجات داد. ابن دقيق با عبدالحق ابن سبعين اندلسى نيز ملاقات و گويا با وى بحث و مناظره داشته است. ابن دقيق در شعر و ادب نيز دستى داشته است. محتواى اشعار وى بيشتر پند، وصف وضع خود و ذكر مفارقت دوستان، مدح و ستايش پيامبر(ص) و قصايدى ديگر است. | ||
او در قاهره درگذشت و در تشييع جنازه وى بسيارى از مردم و نيز امرا و اعيان دولت و نايب السلطنه مصر شركت كردند. جنازه او در قرافه الصغرى كنار آرامگاه استادش ابن عبدالسلام به خاك سپرده شد. | او در قاهره درگذشت و در تشييع جنازه وى بسيارى از مردم و نيز امرا و اعيان دولت و نايب السلطنه مصر شركت كردند. جنازه او در قرافه الصغرى كنار آرامگاه استادش ابن عبدالسلام به خاك سپرده شد. |
ویرایش