پرش به محتوا

تاریخ طبرستان و رویان و مازندران: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'زين العابدين' به 'زين‌العابدين'
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - 'زين العابدين' به 'زين‌العابدين')
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
در ذكر محارب سادات طبرستان با جلاليان آمده است كه چون كيافخرالدين جلال، حاكم سارى و كياوشتاسب، امير قلع توجى متوجه شدند كه سيد قوام‌الدين مرعشى، آمل را به فرزند خود، سيد رضى‌الدين داده، به اين بهانه كه هر روز دولت سادات در طبرستان در حال ترقى است و اگر اكنون جلو ايشان گرفته نشود، ديگر قادر به اين كار نخواهند بود، لشكر سارى را جمع كرده و با برادران و پسر عموهاى خود به سمت آمل حركت مى‌كنند؛ اما سادات نيز بيكار ننشسته و طى چندين مرحله نبرد آنان را شكست مى‌دهند.
در ذكر محارب سادات طبرستان با جلاليان آمده است كه چون كيافخرالدين جلال، حاكم سارى و كياوشتاسب، امير قلع توجى متوجه شدند كه سيد قوام‌الدين مرعشى، آمل را به فرزند خود، سيد رضى‌الدين داده، به اين بهانه كه هر روز دولت سادات در طبرستان در حال ترقى است و اگر اكنون جلو ايشان گرفته نشود، ديگر قادر به اين كار نخواهند بود، لشكر سارى را جمع كرده و با برادران و پسر عموهاى خود به سمت آمل حركت مى‌كنند؛ اما سادات نيز بيكار ننشسته و طى چندين مرحله نبرد آنان را شكست مى‌دهند.


سيد قوام‌الدين چهارده پسر داشت به نام‌هاى: رضى‌الدين، فخرالدين، نصيرالدين، ظهيرالدين، زين العابدين، سيد على، سيد يحيى، اشرف‌الدين و چهار فرزند ديگر كه در صغر سن وفات يافتند. خاتمه كتاب، به ذكر نام اولاد ايشان، مختصرى از زندگانى و مدفن هر يك از آنها مى‌پردازد.
سيد قوام‌الدين چهارده پسر داشت به نام‌هاى: رضى‌الدين، فخرالدين، نصيرالدين، ظهيرالدين، زين‌العابدين، سيد على، سيد يحيى، اشرف‌الدين و چهار فرزند ديگر كه در صغر سن وفات يافتند. خاتمه كتاب، به ذكر نام اولاد ايشان، مختصرى از زندگانى و مدفن هر يك از آنها مى‌پردازد.


مؤلف در هيچ جاى كتاب، نامى از ابن‌اسفنديار نمى‌برد و ظاهر مسأله اين است كه او هرگز تأليف ابن‌اسفنديار را نديده و اسم آن را هم نشنيده، ليكن در هنگام مطالعه، مى‌توان دريافت كه قسمت كلى مطالب آن، از كتاب ابن‌اسفنديار اقتباس شده، حتى طرز بيان و تعبير هم تغييرى نكرده است.
مؤلف در هيچ جاى كتاب، نامى از ابن‌اسفنديار نمى‌برد و ظاهر مسأله اين است كه او هرگز تأليف ابن‌اسفنديار را نديده و اسم آن را هم نشنيده، ليكن در هنگام مطالعه، مى‌توان دريافت كه قسمت كلى مطالب آن، از كتاب ابن‌اسفنديار اقتباس شده، حتى طرز بيان و تعبير هم تغييرى نكرده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش