۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون' به 'ابن خلدون ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
کتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و مطالب در چندین عنوان، مطرح گردیده است. | کتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و مطالب در چندین عنوان، مطرح گردیده است. | ||
روش مقریزی در این اثر، مانند روش استادش [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] ، تحلیلی است. وی به رخدادهای تاریخی به عنوان یک سلسله وقایع که پی درپی میآیند، نگاه نمیکند. او تلاش میکند وقایع تاریخی را تحلیل و از آن نتیجه گیری کند.<ref>ر.ک: همان</ref> | روش مقریزی در این اثر، مانند روش استادش [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، تحلیلی است. وی به رخدادهای تاریخی به عنوان یک سلسله وقایع که پی درپی میآیند، نگاه نمیکند. او تلاش میکند وقایع تاریخی را تحلیل و از آن نتیجه گیری کند.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
اما چرا خلافت به بنی عباس رسید؟ به نظر وی این روالی بود که برخلاف تحلیل سابق مقریزی است که گویی نباید ازهاشمیان کسی به قدرت میرسید. در واقع، امویان و پیش از آنان تیرههای قریش همین نظر را تبلیغ میکردند که نبوت از میان بنیهاشم بوده؛ بنابراین خلافت باید متعلق به تیرههای دیگر باشد. این بار که خلافت به عباسیان منتقل شد، آن نظریه بر باد رفت. مقریزی هم که در نظر خود وجه وجیهی، از جمله دنیاگرا نبودن هاشمیان را مطرح کرده بود، در اینجا، برایش این پرسش پیش آمده است که پس چرا عباسیان به قدرت رسیدند. پاسخ وی، نه مطابق اصول خلدونی، بلکه این است که چون امر دین ضعیف شده، در ارکان آن خلل افتاد، غلبه اصالت یافت و قدرت وسیله دستیابیبه خلافت شد...، زمینه به قدرت رسیدن عباسیان فراهم شد.<ref>ر.ک: همان</ref> | اما چرا خلافت به بنی عباس رسید؟ به نظر وی این روالی بود که برخلاف تحلیل سابق مقریزی است که گویی نباید ازهاشمیان کسی به قدرت میرسید. در واقع، امویان و پیش از آنان تیرههای قریش همین نظر را تبلیغ میکردند که نبوت از میان بنیهاشم بوده؛ بنابراین خلافت باید متعلق به تیرههای دیگر باشد. این بار که خلافت به عباسیان منتقل شد، آن نظریه بر باد رفت. مقریزی هم که در نظر خود وجه وجیهی، از جمله دنیاگرا نبودن هاشمیان را مطرح کرده بود، در اینجا، برایش این پرسش پیش آمده است که پس چرا عباسیان به قدرت رسیدند. پاسخ وی، نه مطابق اصول خلدونی، بلکه این است که چون امر دین ضعیف شده، در ارکان آن خلل افتاد، غلبه اصالت یافت و قدرت وسیله دستیابیبه خلافت شد...، زمینه به قدرت رسیدن عباسیان فراهم شد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
تا اینجا روشن است که مقریزی ضمن آنکه میکوشد تفسیر قبیله ای از جدالها و چالشهای سیاسی دوره خلافت اول، اموی و عباسی ارائه دهد، اما روشن است که قادر نیست مانند [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] ، به طور کامل، تئوریک تحلیل کند. بااین همه، روشنگریها و مواد تاریخی که ارائه میدهد جالب توجه است.<ref>ر.ک: همان</ref> | تا اینجا روشن است که مقریزی ضمن آنکه میکوشد تفسیر قبیله ای از جدالها و چالشهای سیاسی دوره خلافت اول، اموی و عباسی ارائه دهد، اما روشن است که قادر نیست مانند [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، به طور کامل، تئوریک تحلیل کند. بااین همه، روشنگریها و مواد تاریخی که ارائه میدهد جالب توجه است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
== وضعیت کتاب == | == وضعیت کتاب == |
ویرایش