۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تفسیر الميزان' به 'تفسیر الميزان ') |
جز (جایگزینی متن - 'صـاحب الميزان' به 'صـاحب الميزان ') |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
وی در فصل پنجم، روش پسـندیده و صحیح تفسیری را روش اجـتهادی دانسته که مبتنی بر عقل و قرآن و سنت است و فقهای بزرگ اصولی شیعه بر آن روش بودهاند<ref>ر.ک: گندمی، حمید سلیم، ص134</ref>. | وی در فصل پنجم، روش پسـندیده و صحیح تفسیری را روش اجـتهادی دانسته که مبتنی بر عقل و قرآن و سنت است و فقهای بزرگ اصولی شیعه بر آن روش بودهاند<ref>ر.ک: گندمی، حمید سلیم، ص134</ref>. | ||
روشهای تفسیری مختلفی در بـین مـفسران شـیعه و سنی وجود دارد. یکی از این شیوههای تفسیری، روش تفسیر قـرآن بـه قرآن است که مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] در [[الميزان في تفسير القرآن|[[الميزان في تفسير القرآن|تفسیر الميزان]] ]] ، عمدتاً از این روش استفاده کرده است. مرحوم ملکی، ضمن بـیان نـظریه صـاحب | روشهای تفسیری مختلفی در بـین مـفسران شـیعه و سنی وجود دارد. یکی از این شیوههای تفسیری، روش تفسیر قـرآن بـه قرآن است که مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] در [[الميزان في تفسير القرآن|[[الميزان في تفسير القرآن|تفسیر الميزان]] ]] ، عمدتاً از این روش استفاده کرده است. مرحوم ملکی، ضمن بـیان نـظریه [[طباطبایی، محمدحسین|صـاحب الميزان]] ، چهار اشکال و ایراد را بر روش تفسیری قرآن به قرآن مطرح کرده و بـه بـحث و بـررسی پیرامون آنها پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص135</ref>. | ||
تفسیر به رأی موضوعی است که در ششمین فصل کتاب مطرح شده است. نویسنده در بخشی از این فصل چنین مینویسد: با وجود نهی از تـفسیر بـه رأی و حرمت شدید آن، گروهی از مردم در تفسیر قـرآن به تفسیر و توضیح حـجّتهای مـعصوم(ع) توجه نکردهاند و قرآن را آنگـونه تـفسیر میکنند که با محصولات افکار و اندیشههایشان مطابقت داشته باشد؛ درحالیکه بر مـسلمانان واجـب و ضروری است که در مرتبه خـطاب عـام قـرآن، آراء و نظریات خود را بـا نـصوص و محکمات و اصول مسلم آن ارائه و بـا آن تطبیق کنند و در مرتبه خطاب خاص قرآن، با تفسیر و تبیین وارده از معصوم(ع) بسنجند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص101؛ ملکی میانجی، محمدباقر، ص103</ref>. | تفسیر به رأی موضوعی است که در ششمین فصل کتاب مطرح شده است. نویسنده در بخشی از این فصل چنین مینویسد: با وجود نهی از تـفسیر بـه رأی و حرمت شدید آن، گروهی از مردم در تفسیر قـرآن به تفسیر و توضیح حـجّتهای مـعصوم(ع) توجه نکردهاند و قرآن را آنگـونه تـفسیر میکنند که با محصولات افکار و اندیشههایشان مطابقت داشته باشد؛ درحالیکه بر مـسلمانان واجـب و ضروری است که در مرتبه خـطاب عـام قـرآن، آراء و نظریات خود را بـا نـصوص و محکمات و اصول مسلم آن ارائه و بـا آن تطبیق کنند و در مرتبه خطاب خاص قرآن، با تفسیر و تبیین وارده از معصوم(ع) بسنجند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص101؛ ملکی میانجی، محمدباقر، ص103</ref>. |
ویرایش