پرش به محتوا

‌نفحات من علوم القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تفسیر‌ الميزان' به 'تفسیر‌ الميزان '
جز (جایگزینی متن - 'محمدباقر ملکی میانجی' به 'محمدباقر ملکی میانجی ')
جز (جایگزینی متن - 'تفسیر‌ الميزان' به 'تفسیر‌ الميزان ')
خط ۶۴: خط ۶۴:
وی در فصل پنجم، روش پسـندیده‌ و صحیح تفسیری‌ را روش اجـتهادی دانسته که‌ مبتنی‌ بر عقل و قرآن و سنت است و فقهای بزرگ اصولی شیعه بر آن روش‌ بوده‌اند<ref>ر.ک: گندمی، حمید سلیم، ص134</ref>.‌
وی در فصل پنجم، روش پسـندیده‌ و صحیح تفسیری‌ را روش اجـتهادی دانسته که‌ مبتنی‌ بر عقل و قرآن و سنت است و فقهای بزرگ اصولی شیعه بر آن روش‌ بوده‌اند<ref>ر.ک: گندمی، حمید سلیم، ص134</ref>.‌


روش‌های تفسیری‌ مختلفی در بـین مـفسران‌ شـیعه‌ و سنی وجود دارد. یکی از‌ این‌ شیوه‌های تفسیری، روش تفسیر قـرآن بـه قرآن است که مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]]  در‌ تفسیر‌ الميزان، عمدتاً از این روش‌ استفاده‌ کرده‌ است. مرحوم‌ ملکی، ضمن بـیان نـظریه صـاحب الميزان، چهار اشکال و ایراد را بر روش تفسیری قرآن به قرآن‌ مطرح‌ کرده‌ و بـه بـحث و بـررسی پیرامون آن‌ها پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص135</ref>.‌
روش‌های تفسیری‌ مختلفی در بـین مـفسران‌ شـیعه‌ و سنی وجود دارد. یکی از‌ این‌ شیوه‌های تفسیری، روش تفسیر قـرآن بـه قرآن است که مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]]  در‌ [[الميزان في تفسير القرآن|تفسیر‌ الميزان]] ، عمدتاً از این روش‌ استفاده‌ کرده‌ است. مرحوم‌ ملکی، ضمن بـیان نـظریه صـاحب الميزان، چهار اشکال و ایراد را بر روش تفسیری قرآن به قرآن‌ مطرح‌ کرده‌ و بـه بـحث و بـررسی پیرامون آن‌ها پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص135</ref>.‌


تفسیر به رأی موضوعی است که در ششمین فصل کتاب مطرح شده است. نویسنده در بخشی از این فصل چنین می‌نویسد: با‌ وجود نهی از تـفسیر بـه رأی و حرمت شدید آن، گروهی از مردم در تفسیر قـرآن به تفسیر‌ و ‌‌توضیح‌ حـجّت‌های مـعصوم(ع) توجه نکرده‌اند و قرآن را آن‌گـونه تـفسیر می‌کنند که با‌ محصولات‌ افکار‌ و اندیشه‌هایشان مطابقت داشته باشد؛ درحالی‌که بر مـسلمانان واجـب و ضروری است که در مرتبه خـطاب‌ عـام قـرآن، آراء و نظریات خود را بـا نـصوص و محکمات و اصول مسلم آن ارائه و بـا آن تطبیق کنند‌ و در‌ مرتبه خطاب خاص قرآن، با تفسیر و تبیین وارده از معصوم(ع) بسنجند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص101؛ ملکی میانجی، محمدباقر، ص103</ref>.‌
تفسیر به رأی موضوعی است که در ششمین فصل کتاب مطرح شده است. نویسنده در بخشی از این فصل چنین می‌نویسد: با‌ وجود نهی از تـفسیر بـه رأی و حرمت شدید آن، گروهی از مردم در تفسیر قـرآن به تفسیر‌ و ‌‌توضیح‌ حـجّت‌های مـعصوم(ع) توجه نکرده‌اند و قرآن را آن‌گـونه تـفسیر می‌کنند که با‌ محصولات‌ افکار‌ و اندیشه‌هایشان مطابقت داشته باشد؛ درحالی‌که بر مـسلمانان واجـب و ضروری است که در مرتبه خـطاب‌ عـام قـرآن، آراء و نظریات خود را بـا نـصوص و محکمات و اصول مسلم آن ارائه و بـا آن تطبیق کنند‌ و در‌ مرتبه خطاب خاص قرآن، با تفسیر و تبیین وارده از معصوم(ع) بسنجند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص101؛ ملکی میانجی، محمدباقر، ص103</ref>.‌
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش