۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '، ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
'''تحرير الاصول'''، تقريرات درس اصول [[موسوی جزایری، محمد علی|آیتالله موسوى جزائرى]] | '''تحرير الاصول'''، تقريرات درس اصول [[موسوی جزایری، محمد علی|آیتالله موسوى جزائرى]] است كه در حوزه علميه اهواز القاء شده و ظاهراً توسط محسن حيدرى نوشته شده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
مؤلف، كتاب را در مباحث الفاظ و بر اساس تقسيمبندى [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانى]] | مؤلف، كتاب را در مباحث الفاظ و بر اساس تقسيمبندى [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانى]] تدوين نموده و در آن به تبيين نظريات [[خویی، ابوالقاسم|مرحوم خويى]]، [[خمینی، سید روحالله|حضرت امام]]، [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانى]]، [[نائینی، محمدحسین|نايينى]]، [[عراقی، ضیاءالدین|عراقى]] و [[بروجردی، حسین|سيد بروجردى]] پرداخته و بعد از نقد و بررسى، نظريه مختار را بيان مىكند. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
كتاب، مشتمل بر مباحث الفاظ است كه به مهمّترين قسمتهاى آن اشاره مىشود: | كتاب، مشتمل بر مباحث الفاظ است كه به مهمّترين قسمتهاى آن اشاره مىشود: | ||
#مشهور، علم اصول را چنين تعريف كردهاند: «علم به قواعدى است كه براى استنباط احكام شرعى فرعى از ادلّه تفصيلى ممهّد و ممحض شده است». مؤلف، اين تعريف را بهترين تعريف دانسته و اشكالات صاحب «[[كفاية الأصول (جامعه مدرسین)|كفايه]]» را بر آن وارد نمىداند، البته [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانى]] | #مشهور، علم اصول را چنين تعريف كردهاند: «علم به قواعدى است كه براى استنباط احكام شرعى فرعى از ادلّه تفصيلى ممهّد و ممحض شده است». مؤلف، اين تعريف را بهترين تعريف دانسته و اشكالات صاحب «[[كفاية الأصول (جامعه مدرسین)|كفايه]]» را بر آن وارد نمىداند، البته [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانى]] علم اصول را بهنحوه ديگرى تعريف مىكند كه ظاهراً به تعريف مشهور بازگشت دارد. | ||
#بهترين و بديعترين تقسيمبندى قواعد اصولى، مخصوص [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانى]] | #بهترين و بديعترين تقسيمبندى قواعد اصولى، مخصوص [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانى]] است كه شامل همه مسائل اصولى مىشود و هر مسئلهاى را در باب خودش قرار مىدهد. به نظر ايشان، مباحث اصولى به چهار بخش تقسيم مىشود: | ||
#:الف) مباحث الفاظ: اين بخش، از مدلولِ الفاظ و ظواهر آنها بهطور عام بحث مىكند، مثل بحث از ظهور صيغه «افعل» در وجوب و ظهور نهى در حرمت و امثال اينها. | #:الف) مباحث الفاظ: اين بخش، از مدلولِ الفاظ و ظواهر آنها بهطور عام بحث مىكند، مثل بحث از ظهور صيغه «افعل» در وجوب و ظهور نهى در حرمت و امثال اينها. | ||
#:ب) مباحث عقليه: اين بخش، از ملازمههايى كه بين خود احكام برقرار است، بحث مىكند، مانند بحث از ملازمه بين حكم عقل و حكم شرع و بحث از اينكه وجوب يك شىء، مستلزم وجوب مقدمه آن است و مثل بحث از اينكه وجوب يك شىء، مستلزم حرمت ضدّ آن است و مثل بحث از امكان اجتماع امر و نهى و امثال اينها. | #:ب) مباحث عقليه: اين بخش، از ملازمههايى كه بين خود احكام برقرار است، بحث مىكند، مانند بحث از ملازمه بين حكم عقل و حكم شرع و بحث از اينكه وجوب يك شىء، مستلزم وجوب مقدمه آن است و مثل بحث از اينكه وجوب يك شىء، مستلزم حرمت ضدّ آن است و مثل بحث از امكان اجتماع امر و نهى و امثال اينها. | ||
#:ج) مباحث حجّت: در اين بخش، از حجيّت و دليليت بحث مىشود، مانند بحث از حجيّت خبر واحد، ظواهر كتاب، سنّت، اجماع و عقل. | #:ج) مباحث حجّت: در اين بخش، از حجيّت و دليليت بحث مىشود، مانند بحث از حجيّت خبر واحد، ظواهر كتاب، سنّت، اجماع و عقل. | ||
#:د) مباحث اصول عمليه: اين بخش، از منبع و مرجع مجتهد در هنگام فقدان دليل اجتهادى بحث مىكند، مثل بحث از اصل برائت، احتياط، استصحاب و تخيير. | #:د) مباحث اصول عمليه: اين بخش، از منبع و مرجع مجتهد در هنگام فقدان دليل اجتهادى بحث مىكند، مثل بحث از اصل برائت، احتياط، استصحاب و تخيير. | ||
#تفاوت قول [[خمینی، سید روحالله|حضرت امام]] | #تفاوت قول [[خمینی، سید روحالله|حضرت امام]] با ديگران در مسئله موضوع علم اصول، آن است كه ايشان، ملاك تمايز و وحدت را يا به موضوع و يا به جهت جامعه بين محمولات دانسته و لازمه سخن ايشان، كفايت يكى از آن دو بر سبيل اجمال است، البته محقق بروجردى هم نظرى دارد كه قابل بررسى است. | ||
#مختار مؤلف در باب حقيقت وضع، اين است كه دلالت الفاظ بر معانى، به واسطه جعل و اعتبار است و دلايل اين قول، بطلان ساير اقوال و مراجعه به وجدان است، | #مختار مؤلف در باب حقيقت وضع، اين است كه دلالت الفاظ بر معانى، به واسطه جعل و اعتبار است و دلايل اين قول، بطلان ساير اقوال و مراجعه به وجدان است، | ||
#در بحث صحيح و اعم، مؤلّف، بيان مىكند كه تحقيق آن است كه بعد از انتفاى جامع ذاتى بين مراتب مختلفه و انتفاى وضع براى جامع عرضى و عدم وضوح مراد از جامع مبهم بهنحوى كه به جامع عرضى قابل رجوع نباشد، اين مسئله فهميده مىشود كه مرتكز در اذهان متشرّعه اين است كه صلات و امثال آن، حقيقتى است واحد و استعمال در آن از سنخ مشترك معنوى است و بهترين وجه حلّ مسئله، در اين است كه وحدت مراتب مختلف، نه حقيقى است و نه عرضى، بلكه آن، امرى اعتبارى است كه به سبب جعل هوهويّت و عينيّت بين اين مراتب حاصل شده است، پس ممكن است واضع، لفظ را نخست، براى مرتبه عليا وضع كرده، سپس ساير مراتب را بهعنوان ظهورات و تجليّات اين مرتبه اعتبار كند. | #در بحث صحيح و اعم، مؤلّف، بيان مىكند كه تحقيق آن است كه بعد از انتفاى جامع ذاتى بين مراتب مختلفه و انتفاى وضع براى جامع عرضى و عدم وضوح مراد از جامع مبهم بهنحوى كه به جامع عرضى قابل رجوع نباشد، اين مسئله فهميده مىشود كه مرتكز در اذهان متشرّعه اين است كه صلات و امثال آن، حقيقتى است واحد و استعمال در آن از سنخ مشترك معنوى است و بهترين وجه حلّ مسئله، در اين است كه وحدت مراتب مختلف، نه حقيقى است و نه عرضى، بلكه آن، امرى اعتبارى است كه به سبب جعل هوهويّت و عينيّت بين اين مراتب حاصل شده است، پس ممكن است واضع، لفظ را نخست، براى مرتبه عليا وضع كرده، سپس ساير مراتب را بهعنوان ظهورات و تجليّات اين مرتبه اعتبار كند. |
ویرایش